طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

محذور ذلّت

احمد مخبری

قرآن به ما می‌آموزد که عزت و ذلت به دست خداست[1] و براساس مشیت الهی به افراد تعلق می‌گیرد[2]. مشیت الهی نیز هم‌واره در جریان سنت‌های الهی بر اسباب و علل خاصی مترتب می‌شود که ریشه در توجه به مصالح و تجنّب از مفاسد دارند.

آنان که در این عالم به دنبال عزّت و احترام‌اند باید در مسیر سنت‌های الهی، به اسباب خاص آن چنگ زنند ، اگرنه هر احترام و تظاهر عزّتی زائل می‌شود و ذلّت و وهن پایدار به جای آن می‌نشیند. داستان توهّم پیروزی دستگاه اموی در عصر عاشورا و سرانجامِ نکبت‌باری که بر جنایات آن نیم‌روز نصیب تمامی آمران و مباشران شد، نمونه‌ای چشم‌گیر از گیروداد عزت و ذلت در مشیت پروردگار عالم است. اینک پس از هزار و چهارصدسال، میلیون‌ها دل و جان عاشق در برابر مظلومیت و اقتدار سیدالشهداء (س) سر تعظیم و تکریم فرو می‌آورند و بر قاتلان او پای لعن و نفرین می‌کوبند.

کتاب‌الله‌العزیز، کسانی را یادآور می‌شود که منافقانه به پیامبر و اهل ایمان اظهار مودت می‌کنند[3] اما هنگامی‌ که خود بر مسند امر می‌نشینند با تمام توان به گسترش فساد و تباهی می‌پردازند[4]. آن‌گاه در برابر نهیب جامعه‌ی ایمانی که آن‌ها را به تقوای الهی فرامی‌خواند، توهّم عزتی که از اثم و نفاق کسب کرده اند، آن‌‌ها را فرامی‌گیرد و حال آن‌که چاره‌ی این درد و توهم، دوزخی است[5] که سراسر زبونی و ذلت را به کامشان خواهد ریخت[6]. این‌ها همه از آن‌روست عزت و ذلت به دست خداست و بر مجاری اسباب حکیمانه‌ای که خداوندگار وضع‌کرده ، جاری می‌شوند.

این اسباب و علل به تحقیق، در ذیل عبودیت و تبعیت از ولایت شکل می‌گیرند:

وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ[7]

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۲ ، ۱۰:۴۰

صدای پای معجزه

محمد مهدی شاه آبادی

ابوسفیان در توصیه خود به نزدیکانش، گفت که این خلافت را همچون توپی در میان خود (بنی امیه) بچرخانید و یزید در میانه اشعار کفر آمیز خود، کربلا را انتقام جنگ های بدر و احد دانست و بنی هاشم را به بازی سیاسی با اسم وحی متهم کرد.

مسلم بن عقیل (سلام الله علیه) در بالای دارالاماره، در هنگام شهادت، گریست. امویان او را خطاب قرار دادند و گفتند که برای حکومت جنگیدی و حال که شکست خوردی گریه می کنی؟ و او پاسخ داد...

و مدار جنگ ها و حکومت ها پس از پیامبر (ص)، بر محور دنیا چرخید بسان همه تاریخ و آن مبارزه برای خدا، حق و عدالت و دنیا را برای اهل آن رها کردن، شد استثنایی 5 ساله در میانه 50 سال حکومت بعد از نبی (ص).

و این چنین مرزهای شریعت و حقیقت در هم شکسته شد و کشتن و کشته شدن، خلافت و وصایت، بازیچه اهل دنیا شد و اهل دنیا، تنها جنگ های الهی این نیم قرن را به حساب فتنه های کور نهادند که انسان در میانه آن توان شناخت حق و باطل را ندارد. عجبا! که آنکه حق بر مدار او می گشت، محور فتنه و ابهام شد و آل ابی سفیان، خلافتشان تأیید! فتنه، این گمراهی عظیم امت بود که پرده ظلمت آن، جز به خون سیدالشهدا شکافته نمی شد.

طرفه آنکه پس از عاشورا، اهل ظاهر، همه چیز را پایان یافته می دیدند. امروز را نبین که من و تو از جمله جمله اباعبدالله بر سر غلام سیه چرده خود، سخن می گوییم و کلمه کلمه زینب کبری (س) را در برابر ابن زیاد و یزید زمزمه می کنیم و فریاد «یا بن الطلقا»ی همراه کربلا، در جانمان حماسه می افکند.

آن روز همه چیز تمام شده بود. بسان همه جنگ ها و جنگیدن های 50 سال قبل. برنده مانند همیشه، آن بود که کشت و برد و به اسارت گرفت و بازنده آن بود که کشته شد و مال و اهل بیت اش به تاراج و اسارت رفت. مگر منطق اهل دنیا جز این است؟ و مگر از آن شریعت نبوی و عدالت علوی و حقیقت الهی جز پوسته ای باقی مانده بود که بخواهد داوری ای جز این را برای اهل عالم داشته باشد؟

تو امروز را نبین که

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۱۰:۲۵

سیدالشهداء (ع) در اقدامی آگاهانه و هدف‌مند که با درایت و هوشمندی طراحی شده‌بود، قلعه‌ی تزویر اموی را فروریخت و حقیقت جریان نفاق که سال‌ها از دید جامعه پنهان‌ مانده‌بود را نمایان ساخت[1].

نسبت ما با این ماجرای سراسر حماسه و مظلومیت ، اقتداء است و نه تماشا و دراین اقتداء نیز، به عمل کار برآید و نه به آرزو و حرف. عزاداری ما برای آن امام غریب نیز  باید در مسیر اقتداء و ائتمام به او باشد و نتیجه‌اش، عمل به اوامر و احکام الهی که از لسان ایشان و دیگر ائمه‌ی هدی به مارسیده است.

بنابراین اولاً ذکر مصیبت‌ها و عزاداری سید‌الشهداء نمی‌تواند برخلاف معارف‌اسلامی باشد و یا رفتارهای خلاف شرع را شامل شود. نقل عبارات کفرآمیز و شرک‌آلود در خلال مدح و مرثیه ممنوع است. اگرچه درباره‌ی شعر گفته‌اند که" احسنها، اکذبها"، اما این به صناعات ادبی و اشارات و تلمیحات شاعرانه بازمی‌گردد و نه تصریح به معانی مشرکانه. مناقب اهل‌بیت (ع) آن‌قدر وسیع و عمیق است که جایی برای این انحرافات باقی نمی‌گذارد.

ثانیاً ذکر مصیبت‌ باید مطابق با روح قیام و حماسه‌ی سیدالشهداء (ع) باشد که در عباراتی چون "هیهات منّا الذلّه" به روشنی بیان شده‌است. نقل عبارات ذلیلانه و نسبت دادن رفتارهایی برخلاف عزت‌مداری حسینی، به سیدالشهداء (ع) و اهل‌بیت ایشان، ظلمی آشکار و گناهی نابخشودنی است.

ثالثاً در عزاداری بر سالار شهیدان ، رفتارهای ناهنجار و موهن به جای‌گاه و قداست ایشان جایی ندارند. حتی در نحوه‌ی بر زبان راندن نام مبارک "حسین" علیه السلام نیز باید مراقبت و جدیت داشت تا ادب و احترام حفظ شود.

رابعاً هر عمل خلاف شرع و مخل به دین و مذهب نیز باید از صحنه‌ی عزای سیدالشهداء محو شود. توصیه‌ی ائمه‌ی هدی(ع) آن بوده است که همان‌طور که بر عزیزان خود سوگواری می‌کنید، برای جد غریب ما نیز عزاداری کنید. همگان در عزای عزیزانشان، مویه می‌کنند، برخی بلند بلند می‌گریند و گاه فریاد می‌کنند، بعضی هم از خود بی‌خود می‌شوند و بر سر و صورت و سینه می‌کوبند، همه‌ی این ها در عزای سیدالشهداء، ممدوح و مأجور است؛ اما هیچ عاقلی برای عزیز از دست‌رفته‌ی خود، با قمه برسر نمی‌کوبد ، قفل بر بدنش نمی‌زند و بر تیغ و آتش راه نمی‌رود.

خامساً روح حماسه و بندگی حاکم بر صبر و پذیرش سیدالشهداء دربرابر مصائب و مظلومیت‌ها، هم‌واره باید مورد توجه باشد . هدف اصلی بکاء و ابکاء و تباکی، دمیدن همین روح عبودیت و حماسه در کالبد جامعه است و این با تلاش بی‌قاعده برای گریاندن مخاطب با هر حرف و داستان نامربوط و خلاف واقع، منافات دارد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۰:۲۱

به عمل کار برآید

احمد مخبری

سال‌هاست که محبان و دوستان اهل‌بیت ع به ویژه شیعیان و موالیان ایشان، بر داغ‌ها و دردهای آل‌الله مویه‌گرند و سوگوار.

محرم، آن‌گونه که امام رضا‌ علیه‌السلام به ریّان‌بن‌شبیب آموختند، ماه غم و عزای خاندان رسالت است و شیعیان و موالیان اهل‌بیت علیهم‌السلام  نیز در این ماه تمام تلاش و مساعی خود را برای اقامه‌ی عزا بر داستان خون‌بار عاشورا به کار می‌بندند.

دهه‌ی اول محرم ، آغاز دوباره‌‌ی سالی دیگر بر عزای سیدالشهداء علیه‌السلام است و عاشورا قله‌ی تمام آلام و دردها و اوج عزاداری‌ها و سوگواری‌ها. شیعیان که دلی سوخته از یاد‌آمد آن‌همه مظلومیت و معصومیت دارند، در روز عاشورا، بر اساس آموزه‌های دینی خود، سلام بر سیدالشهداء علیه‌السلام را برترین و بهترین اعمال می دانند و "زیارت عاشورا" را عالی‌ترین مضمون این عشق و دل‌دادگی!

زیارت عاشورا که از لسان آخرین معصوم بازمانده از ماجرای عاشورا، نقل شده، دارای عبارات گران‌سنگی‌است. فقراتی در ابراز ارادت و محبت و عباراتی در تولی و تبری است و فرازهایی در دعا و مسألت. اما اگر لسان دعا را در کلام معصوم علیه‌السلام ، محملی برای آموزش و پرورش مخاطبان بدانیم، مهم‌ترین قسمت زیارت عاشورا ، دعاهایی‌ست که ترسیم کننده‌ی نقاط نهایی و عالی‌ترین آمال و آرزوهای یک مسلمان دلداده به اهل‌بیت‌ع است.

در زیارت عاشورا، پس از اظهار تسلیم و ولایت‌مداری با آل‌الله و یارانشان و نیز اعلام جنگ و دشمنی با دشمنان‌ ایشان، از خداوندگاری که با معرفت اهل‌بیت و یاورانشان، شیعیان را اکرام کرده ‌است و براءت از دشمنان خداو رسول را روزی آن‌ها ساخته، چنین درخواست می‌کنیم:

فأسئل الله ... أن یجعلنی معکم فی ‌الدنیا و الآخره، و أن یثبّت لی عندکم قدم صدق فی‌ الدنیا و الآخره

وأسئله أن یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله و أن یرزقنی طلب ثارکم مع امام هدی ظاهر ناطق بالحق منکم

و أسئل الله بحقکم و بالشّأن الذی لکم عنده أن یعطینی بمصابی بکم افظل مایعطی مصاباً بِمُصیبتِه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۲ ، ۰۹:۲۶

گفته اند که شیعه در طول تاریخ خود را در زمانی میان دو سرحد تاریخی یافته است: یکسو عاشورا و دیگر سو ظهور. اندیشه تاریخی شیعه در سیری از عاشورا تا ظهور معنا می­یابد. این دو رخداد در عین اتصال مستقیم و مستحکمی که با یکدیگر دارند اما در میان خود فضایی را ایجاد می­کنند که غنای تجربیات تاریخی تشیع در متن آن ایجاد می­شود. شیعه خود را همواره داغدار و عزادار ثاری عظیم می­بیند و از این رو به ظاهر جایی در گذشته متوقف شده است. برای شیعه زمان از کربلای سال 61 جلوتر نیامده است. اما این فقط ظاهر امر است. چرا که در عین حال، برای شیعه این داغ و درد مرهم و درمانی در نقطۀ نهایی تاریخ دارد و از این رو ما همواره رو به آینده داریم. آینده­ای که خود را در نسبت با آن تعریف می­کنیم و معتقدیم که هنوز عهد و دوران ما فرا نرسیده است اما روزی فرا خواهد رسید.

اما حقیقت امر آن است که ما در نقطه حال به سر می­بریم. نقطه­ای میان گذشته و آینده. درست همین جاست که معنای حقیقی شیعه بودن بحث برانگیز می­شود. دو تلقی عمده در اینجا وجود دارد. یک تلقی آن است که پیوند با گذشته را صرفاً در تعزیت و سوگواری می­بیند و نگاه به آینده را صرفاً در انتظار منفعل و بی عمل. در مقابل نگاهی است که بزرگ پرچمدار آن در عصر ما، عبد صالح خدا و استثنای تاریخ معاصر انسان، حضرت امام روح الله خمینی (ره) بوده اند. بر مبنای این نگاه، هر چند ما در حال به سر می­بریم اما گذشته و آینده از حال ما منفک نیست. ما هنوز مخاطب درخواست یاری حضرت ابا عبدالله الحسین هستیم و لازم است متناسب با مقتضای عصر خود به این دعوت همیشگی تاریخ پاسخ گوییم. تعزیت و سوگواری بر مصیبت عاشورا نه تنها پر ارج و مورد تأکید، که از جهت حفظ و تحکیم این هویت و مسیر تاریخی خود به مثابه نوعی مجاهده است. اما شیعه پیش و بیش از عزاداری به تلاش در مسیر اعتلای کلمۀ حق و اقامۀ قسط و امر به معروف و نهی از منکر دعوت شده است و محتوای اصیل و جاودانۀ نهضت حسینی چیزی جز این نیست. علاوه بر این، انتظار منجی به معنای دست روی دست گذاشتن و بی عملی نیست. که از بی عملی و رخوت اصلاً انتظار نمی­تراود. انتظار حقیقی جز در مبارزه و مجاهده نیست.

فتوحات بزرگ تفکر امام خمینی در دوران ما حکایتگر این حقیقت است که تلقی درست از حقیقت شیعه بودن، همان است که در مشی و سیره و اندیشۀ او ظاهر شد. در این ایام و لیالی ارجمند، از خداوند متعال بخواهیم و به ذوات مقدسۀ ائمۀ اطهار متوسل شویم که توفیق رهپویی این مسیر معنوی را به ما عنایت فرمایند. 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۲۰:۳۴

سایر مطالب