طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب توسط «قاسم زائری» ثبت شده است

مقدمه

پیشتر در «مسائل جمهوری اسلامی (1): فساد و متن­ های آشناساز» توضیح داده شد که یکی از واقعیت­ های «جمهوری اسلامی»، وجود متن­ های آشناسازی است که به­واسطة آنها، «نظارت درونی» جایگزین «نظارت بیرونی» در سیستم می­شود. به عبارتی، به دلیل «اعتماد»ی که سیستم به این «متن»ها دارد، افرادی که در آنها قرار می­گیرند را از شمول نظارت بیرونی سازمان خارج می­کند، و ارزیابیِ عملکردِ آنها را به ویژگی­ های و خصایصِ شخصی­ شان واگذار می­کند.

یک.

«اعتماد» یک واقعیت سیستمیِ «جمهوری اسلامی» است: این اعتماد گاهی آگاهانه و از پیش تعریف ­شده و رسمی است، و گاه نیز به ­طور نانوشته و غیررسمی، ولی بسیار پرقدرت در عمل­ روزانه نمود پیدا می­کند.  به یک نمونة آگاهانه و رسمیِ آن توجه کنید. در دو دهة گذشته، منتقدین قانون اساسی «جمهوری اسلامی» به مسالة «دور» در آن اشاره کرده­اند. تقریر آنها چنین است: شورای نگهبان قانون اساسی، کاندیداهای مجلس خبرگان رهبری را تایید یا رد صلاحیت می­ کند؛ اعضای مجلس خبرگان، رهبر را تعیین می­ کنند؛ و رهبر، فقهای شورای نگهبان را انتخاب می­ کنند. به این نقد پاسخ­ های حقوقیِ متفاوتی داده شده است که در اینجا مجالِ شرح و تفسیر آن­ها نیست. در این پاسخ­ها، از جمله به صفتِ «عدالت» در فقهای شورای نگهبان اشاره شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۴۸

فساد در«جمهوری اسلامی»، مانند هر دولت دیگری، می­تواند دلایل متعددی داشته باشد. فی­‌المثل، شفاف نبودن قوانین و مقررات اقتصادی، موجب پدیدآمدن گریزگاه­‌ها‌ی اقتصادی می­شود؛ یا فقدان نظام اطلاع­رسانی، موجب پیدایی رانت اطلاعاتی می­شود. این موارد در هر دولت، و سیستم دیگری هم می­تواند اتفاق بیفتد. اما جز این، سیستم جمهوری اسلامی، از آن حیث که «جمهوری اسلامی» است، می­تواند زمینه­‌های متفاوتی برای فساد پیدا کند که لزوماً در دیگر سیستم­ها و نظامات حکومتی وجود ندارند. ازاین رو مسالة خاصّ محقق وفادار به انقلاب اسلامی باید بررسی همین «مسائل خاصّ جمهوری اسلامی» باشد.  یکی از مواردی که از این حیث باید مورد توجه قرار گیرد، مقولة «نظارت» است.
«فساد» و «نظارت»، رابطة معکوسی با یکدیگر دارند:
 هر جا نظارت کمتر باشد،فساد بیشتر است و بالعکس.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۹:۰۹

پیش از این، چهار روایت از نسبت «انقلاب اسلامی» و «جمهوری اسلامی» که در سی­وپنج سال گذشته، هرچند به­طور نانوشته و ناگفته، مبنای عمل سیاسی و اجتماعی بوده است، ذکر شد. اکنون نوبت طرح روایت دیگری از نسبت بین این دو است. مهمترین دلیل برای بحث از این روایت تازه، شرایط زمینه ای جدیدی است که «انقلاب اسلامی» با آن مواجه شده و آن، تحولات منطقة خاورمیانة اسلامی و موج تازة اسلام­خواهی است.
یک.

ذکر یک خاطره، به طرح این روایت پنجم کمک می­کند: در بحبوحة جنگ سی­و­سه روزة حزب­الله لبنان و دشمن صهیونیستی، روزانه، تجمعات بزرگی در ترکیه به دفاع از حزب­الله و اعلام همبستگی با مواضع آن برگزار می­شد که گاه به چندصدهزارنفر می­رسید. گویی شور دینی و عِرق اسلامی در ملت مسلمان ترکیه نمود دوباره­ای یافته باشد (البته بعدها معلوم شد که این مواضع و تجمعات، بخشی از راهبردهای سیاست خارجی جدید ترکیه در خاورمیانه است که هدفی جز نوعثمانی گری و احیای قدرت سابق ندارد که در ماجرای سوریه، دمِ­خروس­اش هویدا شد!). از سوی دیگر در ایران، خصوصاً در روزهای ابتدایی جنگ، جز برخی تجمعات دانشجویی یا راهپیمایی نمازگزاران جمعه در پایان نماز در برخی شهرهای بزرگ، از آن تجمعات پرشور بزرگی که در ترکیه تشکیل می­شد خبری نبود. یک دوست لبنانی که دانشجوی یکی از دانشگاه­های تهران بود، و عمیقاً دل در گرو حزب­الله داشت، در یکی از همین روزها که ظاهراً ایرانی­ها بی­تفاوت بودند، و حزب­الله و «سیدنصرالله»، ترک­ها را آن­چنان به شور دینی و تظاهرات اسلامی انداخته بود، مغبون و دل­آزرده، گفت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۷:۱۶

«انقلاب اسلامی» در روز «22 بهمن 1357» به پیروزی رسید، و «جمهوری اسلامی» در روز «12 فروردین 1358» استقرار یافت. این علائم تقویمی تنها نشان می­دهد که انقلاب اسلامی، «مقدم» بر جمهوری اسلامی، واقع شده است. اما از همان ابتدا تعیین نسبت بین «انقلاب اسلامی» و «جمهوری اسلامی»، به مساله­ای مهم، و هرچند ناگفته و نانوشته بدل شد که مبنای بسیاری از افکار و اعمال در سی سال گذشته بوده و هست. برخی از این اَشکالِ تعیین­نسبت از این قرارند:

یک. «انقلاب اسلامی»، پایانی بر روندی است که به تاسیس «جمهوری اسلامی» منتهی شده است. این شکل از تعیین­نسبت، با قدری تسامح، دست­کم دو روایت اصلی دارد:

روایت اول: با فرارسیدن 22 بهمن، انقلاب اسلامی به­عنوان یک «انقلاب» به پایان رسیده، و اکنون و پس از دورة کوتاهی، و با پایان روز 12 فروردین، «نظام» جمهوری اسلامی استقرار یافته است. انقلاب اسلامی، نقطة پایانی راهی است که ما را به جمهوری اسلامی رسانده است. هرچند «انقلاب اسلامی»، وجه هویتی بسیار مهمی برای مرد و زن ایرانی دارد، اما اکنون موضوع اصلی، «جمهوری اسلامی» و مسائلی است که مبتلابه آن است. انقلاب، مبتنی بر شور و احساس است، ولی نظام، عقلانیت می­طلبد. دخالت دادنِ اقتضائاتِ «انقلاب» در مسائل «نظام»، جز بی­نظمی و مختل کردنِ جمهوری اسلامی که اکنون متولی حلّ مسائل «زندگی» مردم شده است، نتیجه­ای ندارد. نظام، «قانون اساسی»ای دارد که مبنای عملِ جمعی است و نمی­تواند تحت تاثیر رفتارهای «مهارنشده» و غیرسیستماتیک قرار گیرد. ما یک «واحد ملّی» با مسائل و مشکلات معینی هستیم که قرار است از طریق نظام جمهوری اسلامی بر آنها فائق آییم . و حلّ این مشکلات، عقلانیت و «نظم» می­طلبد و «رفتار انقلابی»، غیرعقلانی است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۷:۱۲

یک.

محققِ معتقد به «جمهوری اسلامی» یا بنابر آنچه این روزها رایج شده، محقق وابسته به «گفتمان انقلاب اسلامی»، مسالهاش چه هست؟ محققان و پژوهشگران اجتماعی معتقد به «جمهوری اسلامی» باید به چه مسائلی بپردازند؟ و النهایه اینکه «مسائل جمهوری اسلامی»، چه هست؟ برای پاسخ به این سئوال شاید بهتر باشد در وهلة اول بگوییم مسائل جمهوری اسلامی، «چه نیست».

دو.

ممکن است قدری غریب به نظر برسد اما «مسائل جمهور اسلامی»، مسائل «جامعة ایران» نیست. در هر اجتماع انسانی، و در نتیجة در کنار هم قرار گرفتن و همزیستیِ گروهی از انسانها، مسائل و موضوعاتی پدید میآیند که بین همة جوامع مشترک است. این مسائل، دقیقاً به دلیل نفسِ در کنار هم قرار گرفتنِ انسانهایی با علایق و آرزوهای متفاوت پدید میآیند و متعلّق به یک جامعة معین نیستند.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۲ ، ۱۰:۴۲

 یک.

وقوع انقلاب اسلامی و تاسیس «جمهوری اسلامی»، زمینة شکل­گیری یک «حوزة عمومی» فعال و خلاق در ایران را فراهم آورد. مع­الاسف، خودِ «جمهوری اسلامی»، تاکنون دست­کم به­طور جدّی موضوع مباحثة عمومی قرار نگرفته و طرف­های مختلف بحث، به اشکال متفاوتی، کمابیش بحث از «جمهوری اسلامی» را فروگذارده­اند. دست­کم، به­رغم تنوع و تکثّر موجود، دو جریان اصلی پژوهشی در دروة مابعد انقلاب اسلامی قابل تفکیک­اند:

نخست، دسته­ای از محققان که معتقد به «بی­طرفی ارزشی» هستند و از قضا تلاش می­کنند تا هرچه بیشتر خود را از تعلقات و وفاداری­ها، از جمله از تعلق خاطر به «جمهوری اسلامی» دور کنند و بدین­ترتیب، نتیجة کارشان علمی­تر و «واقعی»تر شود. نتایج تحقیقات این محققان، هرچند به مشکلات و مسائل اجتماعی ایران می­پردازد، اما کمکی به فهم «مسائل جمهوری اسلامی» نمی­کند. این دسته، مسائل کلاسیک خاصّ خودشان را دارند که برآمده از «نظریه»هاست و نظریه­ها، نظریة «جمهوری اسلامی» نیستند؛

دوم، محققانی که حول و حوش دوگانة سنت-تجدد تجمع کرده­اند و چون وقوع «انقلاب اسلامی»، از یک جهت، بر سر همین شکاف رخ داده، مباحث­شان برای «جمهوری اسلامی»، آشناتر و سودمندتر است، اما این دسته هم به «مسائل جمهوری اسلامی» توجهی نکرده­اند. در این دوگانه، موافقان جمهوری اسلامی خواسته­اند نشان دهند که سنت با تجدد تمایز اساسی دارد، و البته راه برین و برتر راه «سنت» است؛ مخالفان و عموم منتقدان نیز خواسته­اند اثبات کنند که تجدد و سنت قابل ادغام با یکدیگر نیستند و راه درست، زدودن سنت و مظاهر آن است. هر دو گروه، تاکنون، عمدتاً از منظری بیرونی، در مورد ضرورت و «لزوم» تاسیس یا زوالِ «جمهوری اسلامی» بحث کرده­اند، اما خارج از گود ایستاده و به آنچه درون «جمهوری اسلامی» می­گذرد، توجهی نکرده­اند.

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۰۶:۰۰

سایر مطالب