طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیدالشهداء» ثبت شده است

بارها و به تکرار از مؤمنان عزاداری که توفیق حضور در راهپیمایی عظیم اربعین را داشته اند، عبارتی به این مضمون شنیده ایم که در طول مسیر راهپیمایی یکی از اصلی­ترین اموری که حاصل می­شود، تذکر و توجه نسبت به وجود حضرت صاحب الزمان و بقیه الله الاعظم است. چنین تواتری شایستۀ توجه است. چرا که این امر حسب ظاهر چندان مشهود نیست و به عبارت دیگر ناشی از شرایط و احوال ظاهری مسیر نیست. در طول مسیر، تابلوها و پرچم­ها، شعارها و شعرها و اذکار و امثال اینها به تناسب ایام عزاداری اربعین اباعبدالله الحسین (ع) عموماً به یاد و نام آن امام همام و شرح و تصویر سیره و مصائب او و خاندان و یاران والاتبارش مزین است و لا اقل در ظاهر امر اشاره مستقیمی به امام عصر ندارد. پس در پس این تواتر باید حقیقتی معنوی را جستجو کرد.

این حقیقت معنوی به طور یقین مرتبط با پیوند مستقیم قیام عاشورا با قیام آخرالزمانی صاحب الامر است، پیوندی که دیروز شیعه را به فردایش متصل می­کند. اما می­توان پیرامون این پیوند در متن شعائر مربوط به راهپیمایی اربعین تأمل کرد.

حرکت در مسیر مملو از جمعیتی که شیعیان را از اقصا نقاط دنیا گرد هم آورده و در جهت واحد و به سوی مقصد واحد، تجسمی از حرکت تاریخی شیعه است. مسیر همواره مقدمه­ای برای رسیدن به مقصد است اما اینجا مسیر معنایی فراتر از این دارد. اینجا مسیر طریقیت صرف ندارد بلکه خود واجد نوعی موضوعیت است. در فرآیند طی مسیر، استحقاق وصول به مقصود باید حاصل شود. دشواری­ها، اضطرارها، خستگی­ها و بریدن­ها، تبلور تنگناها و فتنه­ها و ابتلائات عظیمی است که شیعه در تاریخ 1400 سالۀ خود پشت سر گذاشته و یا پیش رو دارد. پیمودن مسیر و عبور از این موانع جز در سایۀ نگاه داشتن به مقصد ممکن نیست: ما هنوز نرسیده ایم. توقف، مگر برای تجدید قوا و اندوختن توان برای ادامۀ راه، ممنوع است.

در عین حال، اینکه ما هنوز نرسیده ایم معنایش این است که داستان کماکان ادامه دارد. همه عالم باید این را بدانند. این موضوع باید به بهترین نحو و به بالاترین صوت اعلان و اظهار شود. اگر با جمعیت ده میلیونی چند سال قبل دیده نشد، در سالهای اخیر راهپیمایی اربعین را به بیش از 15 میلیون ارتقا می­دهیم و سالهای بعد به بیش از بیست میلیون نفر. زیرا که مسألۀ عاشورا مسألۀ فرقه­ای نیست بلکه امر جهانی است. وقتی قیام منجی واپسین قیام جهانی است، مبنا و مقدمۀ آن که قیام عاشوراست نمی­تواند جهانی نباشد. نمی­تواند شعار اصلی قیام موعود (یا لثارات الحسین) جهانی نباشد. ما هر سال «بزرگترین تجمع انسانی» تاریخ بشر را در مسیرهای منتهی به کربلا برپا می­کنیم تا جهانی که در سیطرۀ کمیّت است، به اعجاب این کمیّت عظیم انسانی، متوجه و متذکر اصلی­ترین داستان عالم شود. تا اهل دنیا بدانند که داستان چیست و خصوصاً بدانند که داستان ادامه دارد. بدین معنا، راهپیمایی اربعین از مهم­ترین تمهیدات قیام منجی واپسین است.

اما برای پیوند راهپیمایی اربعین با حقیقت مهدوی می­توان جهت دیگری نیز تصور کرد. مسافری که برای نخستین بار پای در مسیر راهپیمایی اربعین می­گذارد، در کمال شگفتی خود را در جهانی تازه و واقعیتی تجربه نشده می­یابد. گویی در آن چند روز عالمی محقق می­شود که در آن بخش اعظم واقعیت­هایی که ما را احاطه کرده اند، به تعلیق در می­آید. مسافر متحیر برای چند روز دنیایی را تجربه می­کند که چسب روابط و مناسبات آن پول نیست. دنیایی که به فراسوی "مبادلۀ منافع" گام گذاشته است. دنیایی که قاعده حاکم بر آن نه رقابت، که احسان است و اگر هم رقابتی هست، فقط سبقت جویی در خیرات و نیکی­هاست. دنیایی که اخوت، ایثار، مهربانی، همدلی و وحدت را در متعالی­ترین معانی خود ظاهر می­سازد. اما این­ها همه تعلیقِ موقت واقعیتی است که ما در آن محاط هستیم. آیا ممکن نیست این تعلیق موقت پیش درآمد تحقق عالمی جدید و چشمه­ای از اقیانوس جهان موعودی باشد که در آن چنین استثناهایی به قاعده تبدیل خواهد شد؟ آیا این تعلیق موقت تذکاری به ما ظلمت زدگان عسرت زدۀ آخرالزمان نیست که جهانی دیگر ممکن است؟ آیا راهپیمایی بزرگ اربعین شاهدی بر آن نیست که صبح نزدیک است؟ 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۲۰:۱۱

سیدالشهداء (ع) در اقدامی آگاهانه و هدف‌مند که با درایت و هوشمندی طراحی شده‌بود، قلعه‌ی تزویر اموی را فروریخت و حقیقت جریان نفاق که سال‌ها از دید جامعه پنهان‌ مانده‌بود را نمایان ساخت[1].

نسبت ما با این ماجرای سراسر حماسه و مظلومیت ، اقتداء است و نه تماشا و دراین اقتداء نیز، به عمل کار برآید و نه به آرزو و حرف. عزاداری ما برای آن امام غریب نیز  باید در مسیر اقتداء و ائتمام به او باشد و نتیجه‌اش، عمل به اوامر و احکام الهی که از لسان ایشان و دیگر ائمه‌ی هدی به مارسیده است.

بنابراین اولاً ذکر مصیبت‌ها و عزاداری سید‌الشهداء نمی‌تواند برخلاف معارف‌اسلامی باشد و یا رفتارهای خلاف شرع را شامل شود. نقل عبارات کفرآمیز و شرک‌آلود در خلال مدح و مرثیه ممنوع است. اگرچه درباره‌ی شعر گفته‌اند که" احسنها، اکذبها"، اما این به صناعات ادبی و اشارات و تلمیحات شاعرانه بازمی‌گردد و نه تصریح به معانی مشرکانه. مناقب اهل‌بیت (ع) آن‌قدر وسیع و عمیق است که جایی برای این انحرافات باقی نمی‌گذارد.

ثانیاً ذکر مصیبت‌ باید مطابق با روح قیام و حماسه‌ی سیدالشهداء (ع) باشد که در عباراتی چون "هیهات منّا الذلّه" به روشنی بیان شده‌است. نقل عبارات ذلیلانه و نسبت دادن رفتارهایی برخلاف عزت‌مداری حسینی، به سیدالشهداء (ع) و اهل‌بیت ایشان، ظلمی آشکار و گناهی نابخشودنی است.

ثالثاً در عزاداری بر سالار شهیدان ، رفتارهای ناهنجار و موهن به جای‌گاه و قداست ایشان جایی ندارند. حتی در نحوه‌ی بر زبان راندن نام مبارک "حسین" علیه السلام نیز باید مراقبت و جدیت داشت تا ادب و احترام حفظ شود.

رابعاً هر عمل خلاف شرع و مخل به دین و مذهب نیز باید از صحنه‌ی عزای سیدالشهداء محو شود. توصیه‌ی ائمه‌ی هدی(ع) آن بوده است که همان‌طور که بر عزیزان خود سوگواری می‌کنید، برای جد غریب ما نیز عزاداری کنید. همگان در عزای عزیزانشان، مویه می‌کنند، برخی بلند بلند می‌گریند و گاه فریاد می‌کنند، بعضی هم از خود بی‌خود می‌شوند و بر سر و صورت و سینه می‌کوبند، همه‌ی این ها در عزای سیدالشهداء، ممدوح و مأجور است؛ اما هیچ عاقلی برای عزیز از دست‌رفته‌ی خود، با قمه برسر نمی‌کوبد ، قفل بر بدنش نمی‌زند و بر تیغ و آتش راه نمی‌رود.

خامساً روح حماسه و بندگی حاکم بر صبر و پذیرش سیدالشهداء دربرابر مصائب و مظلومیت‌ها، هم‌واره باید مورد توجه باشد . هدف اصلی بکاء و ابکاء و تباکی، دمیدن همین روح عبودیت و حماسه در کالبد جامعه است و این با تلاش بی‌قاعده برای گریاندن مخاطب با هر حرف و داستان نامربوط و خلاف واقع، منافات دارد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۰:۲۱

به عمل کار برآید

احمد مخبری

سال‌هاست که محبان و دوستان اهل‌بیت ع به ویژه شیعیان و موالیان ایشان، بر داغ‌ها و دردهای آل‌الله مویه‌گرند و سوگوار.

محرم، آن‌گونه که امام رضا‌ علیه‌السلام به ریّان‌بن‌شبیب آموختند، ماه غم و عزای خاندان رسالت است و شیعیان و موالیان اهل‌بیت علیهم‌السلام  نیز در این ماه تمام تلاش و مساعی خود را برای اقامه‌ی عزا بر داستان خون‌بار عاشورا به کار می‌بندند.

دهه‌ی اول محرم ، آغاز دوباره‌‌ی سالی دیگر بر عزای سیدالشهداء علیه‌السلام است و عاشورا قله‌ی تمام آلام و دردها و اوج عزاداری‌ها و سوگواری‌ها. شیعیان که دلی سوخته از یاد‌آمد آن‌همه مظلومیت و معصومیت دارند، در روز عاشورا، بر اساس آموزه‌های دینی خود، سلام بر سیدالشهداء علیه‌السلام را برترین و بهترین اعمال می دانند و "زیارت عاشورا" را عالی‌ترین مضمون این عشق و دل‌دادگی!

زیارت عاشورا که از لسان آخرین معصوم بازمانده از ماجرای عاشورا، نقل شده، دارای عبارات گران‌سنگی‌است. فقراتی در ابراز ارادت و محبت و عباراتی در تولی و تبری است و فرازهایی در دعا و مسألت. اما اگر لسان دعا را در کلام معصوم علیه‌السلام ، محملی برای آموزش و پرورش مخاطبان بدانیم، مهم‌ترین قسمت زیارت عاشورا ، دعاهایی‌ست که ترسیم کننده‌ی نقاط نهایی و عالی‌ترین آمال و آرزوهای یک مسلمان دلداده به اهل‌بیت‌ع است.

در زیارت عاشورا، پس از اظهار تسلیم و ولایت‌مداری با آل‌الله و یارانشان و نیز اعلام جنگ و دشمنی با دشمنان‌ ایشان، از خداوندگاری که با معرفت اهل‌بیت و یاورانشان، شیعیان را اکرام کرده ‌است و براءت از دشمنان خداو رسول را روزی آن‌ها ساخته، چنین درخواست می‌کنیم:

فأسئل الله ... أن یجعلنی معکم فی ‌الدنیا و الآخره، و أن یثبّت لی عندکم قدم صدق فی‌ الدنیا و الآخره

وأسئله أن یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله و أن یرزقنی طلب ثارکم مع امام هدی ظاهر ناطق بالحق منکم

و أسئل الله بحقکم و بالشّأن الذی لکم عنده أن یعطینی بمصابی بکم افظل مایعطی مصاباً بِمُصیبتِه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۲ ، ۰۹:۲۶

گفته اند که شیعه در طول تاریخ خود را در زمانی میان دو سرحد تاریخی یافته است: یکسو عاشورا و دیگر سو ظهور. اندیشه تاریخی شیعه در سیری از عاشورا تا ظهور معنا می­یابد. این دو رخداد در عین اتصال مستقیم و مستحکمی که با یکدیگر دارند اما در میان خود فضایی را ایجاد می­کنند که غنای تجربیات تاریخی تشیع در متن آن ایجاد می­شود. شیعه خود را همواره داغدار و عزادار ثاری عظیم می­بیند و از این رو به ظاهر جایی در گذشته متوقف شده است. برای شیعه زمان از کربلای سال 61 جلوتر نیامده است. اما این فقط ظاهر امر است. چرا که در عین حال، برای شیعه این داغ و درد مرهم و درمانی در نقطۀ نهایی تاریخ دارد و از این رو ما همواره رو به آینده داریم. آینده­ای که خود را در نسبت با آن تعریف می­کنیم و معتقدیم که هنوز عهد و دوران ما فرا نرسیده است اما روزی فرا خواهد رسید.

اما حقیقت امر آن است که ما در نقطه حال به سر می­بریم. نقطه­ای میان گذشته و آینده. درست همین جاست که معنای حقیقی شیعه بودن بحث برانگیز می­شود. دو تلقی عمده در اینجا وجود دارد. یک تلقی آن است که پیوند با گذشته را صرفاً در تعزیت و سوگواری می­بیند و نگاه به آینده را صرفاً در انتظار منفعل و بی عمل. در مقابل نگاهی است که بزرگ پرچمدار آن در عصر ما، عبد صالح خدا و استثنای تاریخ معاصر انسان، حضرت امام روح الله خمینی (ره) بوده اند. بر مبنای این نگاه، هر چند ما در حال به سر می­بریم اما گذشته و آینده از حال ما منفک نیست. ما هنوز مخاطب درخواست یاری حضرت ابا عبدالله الحسین هستیم و لازم است متناسب با مقتضای عصر خود به این دعوت همیشگی تاریخ پاسخ گوییم. تعزیت و سوگواری بر مصیبت عاشورا نه تنها پر ارج و مورد تأکید، که از جهت حفظ و تحکیم این هویت و مسیر تاریخی خود به مثابه نوعی مجاهده است. اما شیعه پیش و بیش از عزاداری به تلاش در مسیر اعتلای کلمۀ حق و اقامۀ قسط و امر به معروف و نهی از منکر دعوت شده است و محتوای اصیل و جاودانۀ نهضت حسینی چیزی جز این نیست. علاوه بر این، انتظار منجی به معنای دست روی دست گذاشتن و بی عملی نیست. که از بی عملی و رخوت اصلاً انتظار نمی­تراود. انتظار حقیقی جز در مبارزه و مجاهده نیست.

فتوحات بزرگ تفکر امام خمینی در دوران ما حکایتگر این حقیقت است که تلقی درست از حقیقت شیعه بودن، همان است که در مشی و سیره و اندیشۀ او ظاهر شد. در این ایام و لیالی ارجمند، از خداوند متعال بخواهیم و به ذوات مقدسۀ ائمۀ اطهار متوسل شویم که توفیق رهپویی این مسیر معنوی را به ما عنایت فرمایند. 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۲۰:۳۴

تماشا و اقتداء

احمد مخبری

قیام سید الشهدا علیه السلام، ورای تصویری که از حقانیت، مظلومیت و البته اقتدار جریان اسلام ناب ارائه می کند، خود الگویی تمام عیار برای آحاد مسلمانان است. فهم چیستی و چرایی این حماسهی بزرگ ، با واکاوی بیانات آن حضرت میسور و مقدور است. عباراتی چون:

- اِنّا لله‏ و اِنّا اِلیه راجِعون و عَلی الاسلام السَّلام اِذ قَد بُلیَت الامة بِراعٍ مِثل یَزید

- اُرِیدُ اَن آمِر بِالمَعروفِ وَ اَنهَی عَنِ المُنکَرِ وَ اَسِیرُ بِسِیرةِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِّی بن ابی طالب (علیه السلام)

- اَلا تَرونَ اَنَّ الحَقَ لا یُعمَلُ بِه و انَّ الباطِلَ لا یُتناهى عَنه لِیرغب المؤمنُ فى لِقاءِ ربِّه محقاً

- فَاِنّى لا اَرَى المَوت اِلاالسَّعادَه و الحَیاه مَع الظّالِمین اِلابَرَما

هریک با اشاره به گوشه‏ای از معارف و حقایق اسلامی، تنبّهی به ضرورت های زمانه و لزوم قیام و عمل دارد.

جان کلام و بن‏مایه‏ی اصلی این کلمات گهربار، ایستادگی و رفع  خطر انحراف بی‏بازگشت از اسلام و نابودی این میراث گران‌سنگ نبوی است . آن چه که معاویه با دسیسه و نیرنگ به سوی آن حرکت می کرد، حالا پرده دریده و بی پروا توسط یزید پی‌گیری می‌شد و آن نابودی دین و دفن بساط دین‌داری بود و این خط آخر و مرز نهایی مماشات ، تقیه و حفظ مصالح عالی اسلام است. سید الشهداء علیه السلام، با متانت و تدبیر، چنین حاکمیتی را به رسمیت نشناخت و در آخرین نقطه‏ی صبر و مدارا ایستاد و از بیعت ظاهری با یزید نیز سر باززد و منزل به منزل به همراه خاندان و یاران خود رفت و حقایق را تبیین کرد، جاهلان را آگاه ساخت و ترس  بزدلان را به رخشان کشید تا حجت بر همگان تمام شود.

داستان حماسه‎‎ی حسینی در عاشورا و حماسهی اهل بیت حسینی  پس از آن ، الگوی بیمانند تدبیر و عمل برای تکتک مسلمانان است که در شرایطی چونان شرایط آن دوران، تدبیر و عملی هم‏چنان که امام ع به نمایش گذاشت، لازم است.

آن‏چه مایهی نگرانی است، تفسیر و تصویر فراقدسی از سیدالشهداء علیه السلام و رفتار ایشان است که امام را از دسترس اقتدا و ائتمام خارج می کند و شخصیتی را به نمایش می گذارد که هیچ عملی از او را نمی توان به عنوان الگو به مسلمانان معرفی کرد.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۲ ، ۰۹:۳۸

تمام معرفت

احمد مخبری

دهم محرم سال شصت و یک هجری، عصرگاه، زمانی که خون از گلوی طفل رضیع بر دستان حسین‌بن‌علی ع جاری شد، سیدالشهداء کفّی از خون را به آسمان پاشید و فرمود: «هوّن علیّ ما نَزل‌ بی، أنّه بِعَین الله». نه تنها این داغ، که تمام آن‌چه که در این نیم روز سخت و غریب بر حسین‌بن‌علی رفته بود، برای او آسان می‌نمود، چرا که همه در منظر نظر پرودگار بود و حسین ع در تمام آنات عمر، خود را در محضر خدای خویش دیده و چیزی تغییر نکرده بود.  

ایستادن در برابر لشگر متراکم دشمن و پایمردی بر اعلام حقی که فراموش می‌گردید و تسلیم نشدن در برابر باطلی که بر هر فراز، فریاد می‌شد، همان وظیفه‌ی بندگی بر دوش سید‌الشهداء ع بود که عزم انجام آن ، دیگر راه بر دغدغه‌های غربت و تنهایی می بست و اندوه شهادت یاران و بستگان و حزن اسیری خاندان را از یاد می‌برد.

و این برای حسین ع تازگی نداشت.

او سال‌های سال بندگی خدا و عجز خود از اداء شکر نعمات بی‌پایان او را با تمام اجزاء وجود خویش اقرار کرده‌بود که:

و أنا أَشْهَدُ یَا إِلَهِی بِحَقِیقَةِ إِیمَانِی وَ عَقْدِ عَزَمَاتِ یَقِینِی وَ خَالِصِ صَرِیحِ تَوْحِیدِی وَ بَاطِنِ مَکْنُونِ ضَمِیرِی وَ عَلائِقِ مَجَارِی نُورِ بَصَرِی وَ أَسَارِیرِ صَفْحَةِ جَبِینِی وَ خُرْقِ مَسَارِبِ نَفْسِی وَ خَذَارِیفِ مَارِنِ عِرْنِینِی وَ مَسَارِبِ سِمَاخِ سَمْعِی وَ مَا ضُمَّتْ وَ أَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتَایَ وَ حَرَکَاتِ لَفْظِ لِسَانِی وَ مَغْرَزِ حَنَکِ فَمِی وَ فَکِّی وَ مَنَابِتِ أَضْرَاسِی وَ مَسَاغِ مَطْعَمِی وَ مَشْرَبِی وَ حِمَالَةِ أُمِّ رَأْسِی وَ بَلُوعِ فَارِغِ حَبَائِلِ عُنُقِی وَ مَا اشْتَمَلَ عَلَیْهِ تَامُورُ صَدْرِی وَ حَمَائِلِ حَبْلِ وَتِینِی وَ نِیَاطِ حِجَابِ قَلْبِی وَ أَفْلاذِ حَوَاشِی کَبِدِی وَ مَا حَوَتْهُ شَرَاسِیفُ أَضْلاعِی وَ حِقَاقُ مَفَاصِلِی وَ قَبْضُ عَوَامِلِی وَ أَطْرَافُ أَنَامِلِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ عَصَبِی وَ قَصَبِی وَ عِظَامِی وَ مُخِّی وَ عُرُوقِی وَ جَمِیعُ جَوَارِحِی وَ مَا انْتَسَجَ عَلَى ذَلِکَ أَیَّامَ رضَاعِی وَ مَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّی وَ نَوْمِی وَ یَقَظَتِی وَ سُکُونِی وَ حَرَکَاتِ رُکُوعِی وَ سُجُودِی أَنْ لَوْ حَاوَلْتُ وَ اجْتَهَدْتُ مَدَى الْأَعْصَارِ وَ الْأَحْقَابِ لَوْ عُمِّرْتُهَا أَنْ أُؤَدِّیَ شُکْرَ وَاحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذَلِکَ ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۲ ، ۱۱:۰۲

سایر مطالب