طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نخبگان» ثبت شده است

آنچه مهم است این است که نظام جمهورى اسلامى یک ساخت حقوقى و رسمى دارد ..که البته حفظ اینها لازم و واجب است؛ اما کافى نیست. همیشه در دلِ ساخت حقوقى، یک ساخت حقیقى، یک هویت حقیقى و واقعى وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقى در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقى در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهرى و حقوقى هم باقى بماند، نه فایده‌اى خواهد داشت، نه دوامى خواهد داشت؛ مثل دندانى که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم می شکند.  (دیدار با دانشجویان علم و صنعت، 24/9/87)

نخبگان جریان ساز جریانات فکری و رفتاری عموم مردم در جامعه هستند. به تعبیری کسانی که به نوعی محل رجوع عموم افراد به حساب می آیند. معمولاً فرض بر این است که نخبگان خود اهل فکر و تصمیم هستند و هرچند از نظرات دیگران نیز استفاده می کنند اما در نهایت خود به جمع بندی رسیده و مسیر حرکت زندگی خود را تعیین می کنند.

کارکرد کلان نخبگان جبهه حق چیست؟ نشان دادن مسیر حق و تلاش برای حرکت دادن سایر افراد جامعه در آن مسیر. از هر گروهی از نخبگان انتظار خاصی می رود. طبعاً در این میان نخبگان مختلف، با ویژگی های متفاوت فکری، روحی، علمی و عملی وظایف متفاوتی بر دوش دارند. در میان نخبگان جبهه حق، علمای دینی جایگاه خاصی دارند. افرادی که تغییرات زمانه، جایگاه مرجعیت آنها را در برابر سایر گروه ها و جریان ها دچار مخاطرات اساسی کرده است تا جایی که در بسیاری از کشورهای مدرن، با پذیرش سکولاریسم و بلکه تقدیس آن، اساساً حوزه مرجعیت علمای دینی در محدوده اندکی گرفتار آمده است. امام خمینی (ره) با انقلاب اسلامی، برای احیای حاکمیت همه جانبه دین در همه عرصه های زندگی بشری تلاش ویژه ای مبدول نمود و از برکات مهم انقلاب، احیای مرجعیت علمای دینی در حوزه امور اجتماعی، سیاسی جامعه بوده است.

این فرصت کم نظیر و شاید بی نظیر با اشتباهات پی در پی و با قصور و تقصیرها می تواند به آسانی از دست برود و فردای ما بازگشتی تلخ و اسفناک تر به دوران حاکمیت طاغوت باشد در حالی که همچنان نام «جمهوری اسلامی» در شناسنامه حکومت ایران وجود دارد! استحاله از درون! پوسیدگی نظام جمهوری اسلامی می تواند بسیار آرام و به تدریج رخ دهد و دل سپردن به اسم ها و نام ها و نهادها و شعارها با حذف جزء به جزء ارکان حقیقی ماهیت اسلامی نظام ما، جز خودفریبی نام دیگری نخواهد داشت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۰۱:۰۰

چالش های نخبگان فردا

محمد مهدی شاه آبادی

جامعه سنتی ایران پیش از ورود مدرنیته، ساختار متفاوتی از گروه های اجتماعی را در خود داشت که آن چینش سنتی از زمان ورود تفکرات و دستاوردهای تکنولوژیکی مدرن دچار تغییرات اساسی شده و می شود. گروه های نخبگانی جامعه سنتی ایران، یعنی گروه های موثر بر جهت گیری فکری و عملی عموم افراد جامعه، در گروه های محدودی خلاصه می شد که از مهمترین آنها می توان به سیاستمداران (شاه و خاندان سلطنتی و وابستگانِ معمولاً خانوادگی آنها)، زمین داران (خان ها و ثروتمندان) و علما اشاره کرد.

اگر نخواهیم وارد مباخث دقیق جامعه شناختی و سیاسی بشویم که طبعاً از تخصص نویسنده نیز بیرون است و به مقوله تأثیر متقابل قدرت و دانش نپردازیم، باید به این نکته اذعان نمود که منبع تولید علم و فکر و به اصطلاح امروز، «نرم افزار اداره عامه مردم»، بیشتر از هر جایی از گروه علما تأمین می شده است.

اما با ورود مدرنیته و به ویژه با تأسیس دانشگاه و مرجعیت علوم جدید در کنار علوم قدیمه، طبقه ای از نخبگان فکری با تحصیلات دانشگاه ایجاد شد که پس از انقلاب نیز با رشد بیش از 20 برابری تعداد دانشجویان، از جهت عده نیز فزونی قابل ملاحظه را در جامعه ایجاد کرد. دانشگاه، در جهان و به ویژه در ایران، فارغ از انتقال دانش، احساس نخبگی و فهم را نیز به دانشجو منتقل می کند و هر چند این موضوع به نسبت دانشگاه های متفاوت و رشته های علمی مختلف، تفاوت هایی دارد ولی امری فراگیر است. می توان این موضوع را به بنای دانشگاه مدرن نسبت داد که بر پایه اندیشه روشنگری قرن 18، ابتنا بر عقل در برابر سنت و وحی شکل گرفته است.

مسأله دیگری نیز به این موضوع اضافه می شود و آن هم رشد حیرت انگیز فناوری اطلاعات و ارتباطات در دو دهه اخیر است که سرعت آن شاید از محاسبه متصدیان نظری و تجاری آن نیز خارج شده باشد. امکان دسترسی به انبوهه ای بی پایان از اطلاعات و حتی دانش در علوم مختلف، دسترسی به صاحب نظران گوناگون، به اشتراک گذاشتن بی واسطه و بی درنگ اندیشه ها و ایده ها در شبکه های اجتماعی، سایت های گوناگون خبری و علمی و ...، اساساً مسأله دانش، انتقال دانش، مرجعیت علمی و طبقه نخبگان فکری را دچار چالش ها و تغییرات بنیادی کرده است. سخن گفتن از انحصار علمی و اطلاعاتی، انحصار تخصص و تحلیل و صاحب نظری به ویژه در علوم انسانی بسیار دشوار شده است.

نخبگان فردا، خود را برای نقش آفرینی در فردای جامعه آماده می  کنند. فردای جامعه ما با این روندها، چگونه خواهد بود؟ و مهم تر اینکه:

اگر خود را جزء نخبگان حزب اللهی می دانیم، آیا برای فائق آمدن بر این چالش اساسی فکری کرده ایم؟

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۰۸

نخبگان امروز، نخبگان فردا

محمد مهدی شاه آبادی

نخبه و خواص تعاریف شان تغییراتی می کند. امروز به کسانی که مدرکی دارند یا مقام علمی کسب کرده اند گفته می شود نخبه، اما آیا نخبگان همان خواص هستند؟ داستانی را رهبری از قبل از انقلاب نقل می کنند که مردی به ظاهر عامی در آن زمان فلسفه سه صلوات فرستادن برای امام خمینی را می دانست و رهبری او را جزء خواص دسته بندی می کنند. پس خواص بودن بی ربط به تحصیلات و طبقه و ... نیست اما همه مطلب هم این نیست.

همان طور که همه مردم، نخبه و خواص نیستند، همه خواص نیز در یک سطح نخواهند بود. اما آنچه در اینجا مد نظر نویسنده است یک نکته است:

برخی از نخبگان، قبل از اتمام عمرشان، تمام می شوند و سوخت شان تمام می شود. یعنی از نخبه بودن و نقش هدایتی داشتن خارج می شوند. یا حداقل از رتبه نخبه پیشتاز، به نخبگان معمولی تغییر وضع می دهند. روشن است که انتظار نیست که همه نخبه پیشتاز باشند و حتی نخبگی می تواند در حوزه های مختلف، تعریف شود. حتی بالاتر آنکه اگر همه نخبگان پیشتاز باشند، بسیاری از مسائل امروز جامعه معطل می ماند. اما در هر حال جایگاه و نقشی برای نخبگان پیشتاز وجود دارد و سخن در این است که:

چه الزاماتی برای نخبه پیشتاز بودن و کوتاه تر نبودن عمر نخبگی از عمر طبیعی وجود دارد؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۲ ، ۲۱:۳۹

«بسیج، یعنى مجموعه‌ى انسان‌هایى که نیروى خودشان را به میدان مى‌آورند تا در جهاد عمومى کشور و ملت‌شان، در جهت رسیدن به قله‌ها، فعال باشند و با آنها هم‌کارى کنند و در کارشان سهیم باشند».  بسیج با این معنا، «یک سازمان دولتى»[1] و یا جزئی از «سازمان‌هاى نظامى به معناى خاص آن به حساب نمى‌آید»[2] و در «یک مجموعه‌ى نظامى و مُلبس به لباس نظامى و آموزش‌هاى نظامى» محدود و محصور نمی‌شود..[3]

بسیج «پیش‌گام و پیش‌قراول در همه‌ى میدان‌هاى مورد نیاز کشور و نظام اسلامى» است و «هرجا حضور شجاعانه و فداکارانه و مخلصانه ضرورت پیدا مى‌کند، بسیج در خط مقدّم قرار مى‌گیرد» و با گذشت از حقوق شخصی و اغماض از استراحت و آسایش، با اخلاص در اقدام و عمل، پیش‌قدم می‌شود [4].

در سال‌های آغازین پس از پیروزی انقلاب، «بسیج، در جنگ پیش‌قدم بود» تا در برابر هجمه‌ی نظامی دشمنان، از اسلام، انقلاب، کشور و ملت، دفاع کند. اما

«عرصه‌ى حضور بسیج خیلى وسیع‌تر از عرصه‌ى نظامى است ... بسیج عرصه‌ى جهاد است، نه قتال. قتال یک گوشه‌اى از جهاد است. جهاد یعنى حضور در میدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ایمان؛ این می‌شود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالکم و أنفسکم فى سبیل اللَّه»؛ جهاد با نفس، جهاد با مال. جهاد با نفس کجاست؟ فقط به این است که توى میدان جنگ برویم و جانمان را کف دست بگیریم؛ نه، یکى از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روى یک پروژه‌ى تحقیقاتى صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. جهاد با نفس این است که از تفریحتان بزنید، از آسایش جسمانیتان بزنید، از فلان کار پرپول و پردرآمد - به قول فرنگى‌ها پول‌ساز - بزنید و تو این محیط علمى و تحقیقى و پژوهشى صرف وقت کنید تا یک حقیقت زنده‌ى علمى را به دست بیاورید و مثل دسته‌ى گل به جامعه‌تان تقدیم کنید؛ جهاد با نفس این است»[5].

حالا سال‌هاست که جهاد علمی و اقتصادی، مسأله‌ی نخست کشور و مهم‌ترین اولویت این جهاد، حضور نخبگان و نوآوران برای گشایش و پیش‌روی در جبهه‌های نو و عرصه‌های جدید است. این حضور، با کَرّ و فَرّ دستور و پیچ‌و تاب سلسله مراتب، حاصل نمی‌شود.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۲ ، ۰۹:۳۱

نخبگان در حصار

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی

هقته گذشته هفتمین همایش ملی نخبگان برگزار شد. نقطه عطف این همایش دیدار شزکت‌کنندگان با رهبر معظم انقلاب و تاکید چندین باره ایشان بر اهمیت رشد علمی کشور بود. علم، نهاد محوری تمدن امروز است و اهتمام ایشان به علم مبتنی بر درک این واقعیت است که بدون دست یابی به قلل علمی، استقلال حقیقی امت اسلامی محقق نمی‌شود.

اما در کنار این واقعیت، کژبینی‌هایی در فهم نخبگی بر جامعه ما حاکم شده و همین موضوع باعث شده که انتظارات با دستاوردها ناسازگار باشد.

موفقیت به جای نخبگی:

موفقیت در طی مدارج علمی و دست‌یابی به تراز ممتاز در ارزیابی های تحصیلی لزوما به معنای نخبگی نیست. چه بسیار اندیشمندان نخبه تاریخ علم و تفکر که براساس شاخص‍‌های متعارف زمان خود  مطرود و منزوی بوده اند. متاسفانه مهمترین الگو و شاخص شناسایی نخبگان موفقیت ایشان در آزمون‌های آموزشی است. خلاقیت و نوآوری که در ادبیات علمی کارآفرینی به آن توجه ویژه می‌شود، با شاخص‌های ارزیابی آموزی قابل شناسایی نیست.

محدود شدن نخبگان به عرصه علم:

به یقین جایگاه برجستگان علمی در رشد جامعه کم نظیر است، اما فراتر از دانش، به معنای علومِ آموزش‌پذیر در نظام‌ رسمی علم، عرصه‌های بسیاری وجود دارد که خلاقیت و نوآوری در آنها نیاز ضروری جامعه است. تفکر، مدیریت، فضای کسب‌وکار و تعلیم و تربیت از مهمترین عرصه‌هایی است که زبدگان آن در عداد نخبگان محسوب نمی‌شوند.

تفکر به معنای اندیشه‌های بنیادی که مبدا شکل‌گیری علوم و دانش‌های رسمی اند، در جامعه ما با بی‌مهری روبرو است.

با توجه به الگوهای ارتباطی پیشرفته و فرآیندهای پیچیده اجتماعی، نخبگان علمی بدون راهبری مدیران نخبه نمی‌توانند خدمات خود را به جامعه عرضه دارند. آنچه تا کنون در مدیریت علمی کشور جریان داشته، فاقد نخبگی بوده و همین نقیصه مانع شکوفایی ظرفیت های علمی جوانان خلاق ایران شده است.

اقتصاد ملی برای موفقیت در تامین نیاز مادی کشور و غلبه بر چالش‌های بیرونی نیازمند ابتکار هوشمندانه نخبگان اقتصادی است.

نظام تعلیم و تربیت با کارکرد بی‌نظیراش در تامین مهم‌ترین سرمایه رشد ملی، بدون خلاقیت و نوآوری نخبگان نمی‌تواند در ایفای رسالت خود کامیاب باشد. 

کم توجهی به نقش‌های اجتماعی ویژه زنان:

متاسفانه در شناسایی نخبگان همان ظلم تاریخی به زنان تداوم یافته است. شوربختانه زنی که در مقام مادری موفق به تربیت فرزندان صالح و خدوم شده است، در هیچ شاخصی به عنوان نخبه شناسایی نمی‌شود. اگر بپذیریم

فرزند خوب مادر نادان نپرورد

این نکته نزد مردم دانا مقرر است

                        در دست مادران خردمند باهنر

خوشبختی و سعادت ابنای کشور است

در شناسایی نخبگان برای نقش‌هایِ اجتماعیِ ویژه زنان، براساس ارزش‌های اسلامی تدبیر خواهیم کرد. بانویی که در نیکو همسرداری کردن توفیق جهاد یافته و از معرکه آن موفق درآمده است، نباید از نگاه نخبه‌گزینان دور بماند.

سوء تدبیر در نیازهای حمایتی نخبگان:

 در حمایت از نخبگان نیز سوءتدبیر تداوم یافته است. نخبه حقیقی نیازمند حمایت مادی نیست، بلکه متقاضی فرصتی است تا بتواند شکرگزار این موهبت الهی باشد. پرداخت وام مسکن، اعطاء کمک هزینه تحصیلی و دیگر حمایت های مادی کمترین خدمتی است که می‌توانیم در این مسیر به نخبگان ارائه نماییم. ماموریت اصلی بنیاد نخبگان، تمهید و فرصت سازی برای بروز استعدادهای ایشان در جهت پیشرفت ملی است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۲ ، ۰۹:۳۸

سایر مطالب