طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

مسئله زنانگی و ارزش‌های اسلامی

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی
شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۰۶:۲۴ ب.ظ

پیش از آنکه رهاورد بازگشت ایرانیان از اروپا، امواج تجدد را به ایران بیاورد، جامعه ایرانی بنا به سنت خود و در قالب‌های زندگی ایلاتی، روستایی و شهری نقش‌های اجتماعی و خانوادگی را میان مردان و زنان تقسیم کرده بود. این الگوهای تقسیم خالی از تنوع نبود، اما برخی از کارویژه‌ها مانند زاد و ولد، مادری و کدبانوگری در خانه، در همه گونه‌های زندگی ایرانی به زنان اختصاص داشت. مشارکت زنان در تامین اقتصاد خانواده در خانوار عشایری بیشتر از روستایی و هر دو بیشتر از شهری بود.  شئون اجتماعی و مشارکت‌های جمعی نیز چنان رونقی نداشت که درباره آن بحثی در میان باشد.

در سالهای نزدیک به انقلاب مشروطه و پس از آشنایی ایرانیان با الگوهای زندگی مدرن  به تدریج رفتارها و نقش‌‍‌های اجتماعی جدیدی در جامعه زنان ایرانی نمایان شد. از نخستین چالش‌های بحث‌برانگیز این دوران آموزش خط و نوشتن به زنان بوده است. جامعه سنتی ایران این اقدام را برخلاف هنجارهای خود می‌یافت و آن را تهدیدی برای مناسبات اجتماعی و قدرت می‌انگاشت. ارزش‌های اسلامی نیز اگرچه در ذات خود مشوق و موید علم‌آموزی زنان بود، اما به جهت برخی تحذیرها زمینه‌ساز ممانعت از رشد علمی و فرهنگی زنان شده بود. سهل‌انگاری مذهبی منادیان حقوق زنان و هم‌آوایی شان با بدعت‌ها و انحرافاتی مانند بهاییت، سرسختی و تعصب بیشتر متدینین و روحانیان را موجب شده بود. در آن دوران روحانیانی که با الگوهای جدید مشارکت اجتماعی زنان همراهی محدودی ابراز می‌کردند، به کژدینی و انحراف متهم می‌شدند. متاسفانه باید اذعان داشت، دفع یکپارچه هرگونه تامل و بازاندیشی در مناسبات سنتی جامعه و هم‌ردیف کردن آن با بهاییت و بابیت، زمینه شکل‌گیری نگاه مصلحانه و معتدل را مسدود می‌کرد.

سرکوب مذهبی رضاخان و فرصت‌یابی جریان‌های غیرمذهبی و ضدمذهبی، زیست مومنانه زنان را به پرده‌نشینی در محیط خانه محدود ساخت. آنچه از زندگی مادربزرگ‌های ما در عصر رضاخانی نقل می‌شود، نشانه شکاف تحمیلی است، که میان زندگی آسوده با زیست مومنانه بر ایشان تحمیل شده است. برخی در برابر تضییقات، خانه نشینی را برگزیدند و ایمان خود را در پستوی خانه‌ها پاس داشتند. جماعتی نیز مشتاقانه یا ناگزیر ارزش‌های مذهبی را کنار گذاشتند و تن به تحمیل‌های سلطه‌ی زمانه سپردند.

در عصر پهلوی دوم اگرچه نقش قدرت عریان در  دین‌زدایی از زنان کمرنگ شد، اما توسعه نهادهای مدرن و تثبیت هنجارهای آن، برای جلب انگیزه دختران جوان  به سوی ارزش‌های غربی تاثیرگذارتر از تحمیل و تضییق رضاخانی بود. هرگونه رشد اجتماعی و دست‌یابی به احترام و  منزلت در جامعه، متوقف بر پذیرش الگوهای مدرن مشارکت اجتماعی از سوی دختران و زنان بود و اگر دامنه این نهادها به میزان امروز گسترده بود، شاید کمتر دختر و زن مسلمانی یارای مقاومت در برابر وسوسه های آن می‌یافت. 

شکل‌گیری موج نهضت اسلامی و فراخوان زنان و دختران به گونه‌ای یگر از مشارکت اجتماعی و سیاسی که برپایه ارزش‌های اصیل اسلامی بود، توانست روند معکوسی را در جامعه ایجاد نماید. در این دوران پیشتازی اجتماعی زنان در همراهی با نهضت اسلامی تحقق می‌یافت و همین انگیزه‌ای برای بازگشت ایشان به سنت‌های دینی و التزام به احکام و شعائر اسلام در میان دختران و زنان ایرانی شد.  دور از ذهن نمی‌نماید که بعثت رسول‌الله (ص) نیز همراه با چنین موج پیشتازی بود، که در کنار دعوت به بندگی خداوند متضمن احیای حقوق اقشار محروم جامعه از جمله زنان بود. همین عامل می‌تواند باعث پذیرش داوطلبانه اجکام و محدودیت های شرعی اسلام در میان زنان مکه و مدینه و پس از آن دیگر سرزمین‌های اسلامی شده باشد.

اما آنچه امروز با آن مواجه هستیم شکل گیری موج‌های مطالبه‌گری برخاسته از نظام‌های معرفتی و ارزشی غیرتوحیدی است. این جریان که پیشتاز خواسته‌های زنان شده و می‌تواند خواسته‌ها و مطالبات زنان را بسیج نماید، اگرچه از ادبیات اسلامی نیز برای کسب اعتبار و حقانیت بهره می‌جوید، اما در ذات خود غیرتوحیدی و انسان‌مدار است. مقابله و مواجهه انفعالی که پس از گذشت دهه اول انقلاب در دستور کار سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی جامعه قرار گرفته، نخواهد توانست همراهی عمومی زنان را جلب نماید. راه حل این چالش الگوگیری از عوامل موفقیت نهضت امام خمینی در همراه ساختن زنان است. اگر بتوانیم با اتکا به اصول و ارزش‌های اسلامی خواسته‌ها و انتظارات بجای زنان را مطالبه نماییم، ظرفیت پیشتازی اجتماعی و بهره‌مندی از سرمایه فرهنگی مذهب، تعاملی هم‌افزا خواهند داشت . خط‌مشی کلانی که رهبر معظم انقلاب در نشست‌های راهبردی مبنی بر مطالبه گری حقوق زنان در قالب ارزش‌های خانواده از تمدن غرب بدان شاره کردند، رهنمودی است که در این چارچوب قابل فهم است.

نظرات  (۵)

۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۱۵ غلامعلی یوسفی
تاکنون دقت کرده اید که رفتار نیروهای ارزشی چگونه است؟
نیروهای ارزشی مدام می گویند چه چیزهایی خوب است و چه چیزهایی بد است بدون انکه روش رسیدن به خوب ها را نشان دهند!!
بله بی حجابی بد است و با حجابی خوب است.
فساد بد است و پاکدامنی خوب است.
اشرافیت و اختلاف طبقاتی بد است و عدالت خوب است.
فقر بد است و رفاه خوب است.
مشخص کردن بدها و خوبها مشکلی را حل نمی کند.

پاسخ:
سلام
نقد شما به این نوشته وارد نبود.
اما بیان اشکال مقدمه ای برای حل آن است.

چشم ها را باید شست , جور دیگر باید دید

تقلید و کپی برداری در هیچ زمینه ای عمل نکرده و نخواهد کرد ִ کپی برداری و تقلید در موضوعات و مواردی که هرچه بیشتر تحت تاثیر عوامل محیط زیست و اجتماعی باشد میزان موفقیت آن در بهبود شرایط و زندگی انسانها بسیار اندک و تا حد صفر است ִ برای مثال میزان موفقیت کپی کردن در مورد تولیدات کشاورزی بسیار اندک است زیرا کشاورزی بسیار تحت تاثیر شزایط آب و هوا و خاک می باشدִ تنها موردی که کپی برداری و تقلید میتواند در صد بالایی از نتایج مشابه را بدست دهد تولیدات صنعتی است ִ با این همه تولیدات صنعتی نیز تا حدودی نحت تاثیر شرایط محیطی منطقه تولید می باشند ִ در مورد کپی برداری و تقلید نتایج تحقیقات و تجربیات علوم اجتماعی و انسانی به جرات میتوان گفت که میزان بدست آوردن نتایج مشابه نزدیک به صفر است و حتی در بسیاری موارد نتیجه میتواند کاملا در جهت معکوس باشد ִ زیرا مورد کار و عمل , انسان است که خود دارای قدرت تصمیم گیری و نتیجه گیری و عمل است ִ نحوه واکنش و عمل کرد انسانها در هر اجتماعی به عوامل محیطی و فرهنگی واقتصادی محلی بستگی دارد ִ تجزیه و تحلیل هر اجتماع انسانی باید فقط و فقط با توجه به شرایط محلی آن صورت بگیرد و نسخه پیچیدن نیز باید با توجه به شرایط محلی باشدִ استفاده از نسخه های تهیه شده در اجتماعات دیگر نه تنها مفید وموفق نبوده و نیست بلکه مخرب نیز میتواند باشدִ

برای مثال فرمولها و نسخه های اقتصادی سیستم سرمایه داری که در کشورهای سرمایه داری استعمار گر تهیه میشوند براساس شرایط و نقش و عملکرد سیستم سرمایه داری استعماری است ִ بنابراین هیچگاه برای سیستم اقتصادی سرمایه داری در کشورهای استعمار شده و تحت استعمار مفید و مناسب نبوده و نیست و همیشه نتایج معکوس داشته است ִ

تمام مطالعات و نتیجه گیری ها و فرمولبندی ها در زمینه علوم انسانی و اجتماعی انجام شده توسط افراد غیر محلی و آموزش یافتگان مراکز آموزشی غیر محلی برای کپی برداری غیر قابل ارزش هستند ִ نا گفته نماند که این فرمولها بسیار تحت اثیر مناقع و اهداف کشورها و اجتماعات استعمار گر بوده و هست ִ بنا براین همیشه وقتی که با آدرسی که این تحقیقات و فرمولها میدهند حرکت کنیم سرانجام به همان مقصدی که استعمارگران از پیش تعیین کرده بودند می رسیمִ آن هم این است که جامعه استعمار شده ها جامعه ای معیوب , وحشی , مرد سالار , پدر سالار , زن ستیز و غیر انسانی هستند که امید بسیار اندکی به بهبود آنها می رود ִ

اولین و مهمترین قدم در مورد به گمراهی کشاندن انسانها و محققان و متخصصان علوم انسانی در کشورهای استعمار شده جا انداختن این مفهوم تقسیم بندی کشورها و جوامع به پیشرفته و توسعه یافته , در حال توسعه و عقب افتانده و یا عقب مانده است ִ زیرا بر اساس این تقسیم بندی که توسط استعمارگران توصیه و تبلیغ و ترویج می گردد , جوامع کشورهای استعمار گر از نوع جوامع پیشرفته و توسعه یافته هستند و دیگر جوامع باید تلاش کنند تا خودشان را به آنها برسانند ִ زیرا استعمار گران به آنها میگویند که ما هم زمانی مثل شما ها عقب افتاده و توسعه نیافته بودیم ولی توانستیم راه خود را پیدا کنیم و به این درجه از تمدن و توسعه و پیشرفت برسیم ִ اگر شما ها هم به حرفها ی ما گوش کنید و راه هایی که ما می گوئیم ادامه دهید و طی کنید و خوش شانس باشید میتوانید روزی پیشرفته و توسعه یافته شوید ִ البته هیچگاه به ما نخواهید رسید زیرا در این مدت که شما تلاش میکردید توسعه یابید ما هم بیکار نشسته بودیم و پیشرفته تر و تو سعه یافته تر شده ایم ִ

بقول انشتین ” ما نمیتوانیم مشکلات را با استفاده از همان طرز فکری که آنها را بوجود آورده اند , حل کنیم”

همچنین انشتین گفته است " ایده ای که در ابتدا مضحک بنظر نیاید , هیچ امیدی برای آن نیست "

در زیر بخشی از کتاب " اقتصاد بدون نقاب " که ترجمه کرده ام و بدنبال انتشار آن هستم ( ممنون می شوم اگر کسی در این راه به من کمک کند ) را می آورم ִ



به کجآ رسیده ایم ؟

در سیر تکاملی بشر به نقطه ای رسیده ایم که مشخصه آن این است که ما به مقدار زیاد " میدانیم " ولی بسیار اندک "می فهمیم "ִ مسیری که برای پیمودن انتخاب کردیم بوسیله دلیل (برهان ) هدایت شده و ما را به بندرگاه دانش (دانستن) سوق داده است ִ پیمایش از این نظر سراسر موفقیت آمیز بوده است ִ دانشی که ما درسراسر هستی انباشته بودیم هیچگاه به اندازه دانشی که در طول صد سال اخیر جمع آوری کرده ایم, نبوده است ִ ما عروج به آسمان دلیل ها را جشن می گیریم ولی دردل چنین جشن باشکوهی ناگهان این احساس را داریم که چیزی گم شده است ִ

بله ما میتوانیم تقریبا در مورد هرچیزی که بخواهیم , دانش بدست آوریم ִ برای مثال با هدایت روش علمی محبوب مان ,پدیده ای انسانی بنام عشق را از نقطه نظر علوم الهی ، جامعه شناسی ، مردم شناسی ، بیو لوژیک و حتی شیمی آلی بررسی ومطالعه کنیم ִ نتیجه آن خواهد بود که ما هر چیزی که میتوان در مورد عشق دانست را "میدانیم "ִ ولی وقتیکه به آن دانش کامل رسیدیم , دیر یا زود کشف می کنیم که ما هیچگاه عشق را "درک" نمی کنیم مگر اینکه عاشق شویم ִ ما پی میبریم که دانش راهی نیست که ما را به فهمیدن هدایت کند , زیرا بندرگاه فهمیدن در ساحلی دیگر قرار دارد و نیازمند پیمودن مسیری متفاوت است ִ آنگاه خبردار خواهیم شد که برای درک کردن چیزی که خود بخشی از آن شویم ,میتوانیم تلاش کنیم ִ درک نتیجه یکپارچگی است در حالیکه دانش نتیجه تفکیک است ִ درک کلیت است درحالیکه دانش تکه تکه است ִ

حداقل ما به نقطه ای رسیده ایم که ( تعداد زیادی از آکادمیسین های عرفی تاب نیاوردند) دربین ما کسانی هستند که به تعبیر گوته در مورد رابطه بین علم و روان نگرانند, که عاقبت به این درک می رسند که دانش کافی نیست و اینکه ما باید یادبگیریم چگونه به درک دست یابیم تا در این جهت به کامل شدن وجودمان و کامل شدن علم خودمان دست یابیم ִ

ما شاید فهمیدن اینکه بدون درک, دانش توخالی است و درک بدون دانش کامل نیست را آغاز کرده ایم . بنابراین نیاز داریم حداقل مسیری را در پیش بگیریم که تا حال به تعویق انداخته ایم ִ ولی بدین منظور باید با چالش عظیم تغییرکلام روبرو شویم ִ

خوزه اورتگا گاست , فیلسوف اسپانیایی که قبلا از او نام بردم , معمولا می گفت " هر نسلی انشای خودش را دارد " ִ شاید به آن اضافه کنیم که علاوه بر آن درهر نسل نوعی زبان غالب بوده یا دوره تاریخی تحت دیکته آن زبان است ִ اینگونه است و تا زمانیکه زبان غالب یک دوره با چالش های آن دوره منسجم است ,هیچ چیزی در آن اشتباه نیست ִ چیز مهمی که باید در نظر داشت این است که زبان بر روی احساس ما تاثیر می گذازد و بنا براین رفتار (کردار) ما را شکل می دهد ִ بیایید به مثالی نظر بیاندازیم ִ
پاسخ:
سلام
از حوصله شما در ارائه نظرات تشکر می‌کنم
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۰۰ محمدمهدی باقری
سلام برادر
خدا قوت
واقعا قشنگ بود
احسنت
خیلی خوشحالم که بین این همه وب به شما هدایت شدم
بنده هم وب حقیری دارم
خوشحال میشم قدم رنجه فرمایید و نظر خودتون رو بگویید و اگر لایق دونستید تبادل لینک کنیم
منتظرتم دادا
امیدوارم که بیای
مواظب خودت باش
یا علی مدد
پاسخ:
سلام علیکم

از حسن عنایت شما سپاسگزارم
موفق و موید باشید
متشکرم من هم یک دختر جوان هستم وحرف شمارا قبول دارم
کاش مصادیقی از مطالبات زنان که به حق میدونید رو هم میگفتید. والا این جوری که ما حالیمون شده گفتمان حاکمیت هیچ کدام از مطالبات جریانهای مدافع حقوق زن رو نمیپذیره. همه رو از صفر تا صد رد میکنند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سایر مطالب