طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

دور تند

احمد مخبری
سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۹ ق.ظ

دولت اصلاحات در سال‌های میانی دهه‌ی هفتاد از دل دولت کارگزاران سازندگی بیرون آمد و فضای سیاسی کشور را دگرگون کرد. پیش از آن، تفکر حاکم بر اکثر دولت‌مردان، لزوم «تعریف و تمجید عمومی» به جای هرگونه «نقد و اشکال» بود. این دیدگاه، فضای سیاسی و به تبع آن فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور را دچار فروبستگی و تنگ‌نظری کرده‌بود. البته در گوشه و کنار کشور ، کار و تلاش و سازندگی در جریان بود. نیروگاه‌ها، سدها و کارخانه‌های گوناگون در این‌جا و آن‌جا شکل می‌گرفت و رئیس دولت در تریبون جمعه گزارش قدم به قدم این سازندگی‌ را به مردم ارائه می‌کرد اما آن‌چه بیشتر به چشم مردم می‌آمد، فشارهای اقتصادی، برخی فسادها، تبعیض‌ها و ویژه‌خواری‌ها بود. نقدهای منطقی در پستوها و نامه‌نگاری‌های محرمانه جریان داشت اما در فضای عمومی کشور مهر خاموشی بر لبان افکار عمومی نقش بسته‌بود. گروهی از روی حجب و حیا و دلسوزی ، مطالب خود را اظهار نمی‌کردند و گروهی نیز از خوف برخورد دولت‌مردان؛ برخوردهایی از جنس آن‌چه که با «جهان اسلام» رخ داد.

هویت انقلابی و متدین جامعه‌ی اسلامی ایران، در ذات خود با چنین ایستایی و مانایی در عرصه‌ی اجتماع و سیاست هم‌خوانی نداشت. بنابراین، شعارهای نو و حرف‌هایی که گشایش این بستگی را نوید می‌داد،  در دوم خرداد 1376، مورد اقبال عمومی‌ قرار گرفت و دولت اصلاحات با پرچم آزادی و چندصدایی، جانشین دولت سازندگی و رفتارهای فروبستی آن شد. به جز گروه‌های معدودی از اهل فرهنگ و سیاست که عقبه‌ی جریان اصلاحات را می‌شناختند، جامعه از کیستی و چیستی این جریان اطلاعی نداشت و لبخند و شعار مدعیان اصلاحات‌ را بر استمرار رفتارهای دولت سازندگی در پوشش شعارهای ارزشی ‌، ترجیح داد. دولت دوم خرداد هم با توهم دائمی بودن این اقبال عمومی، اجرای سیاست‌های خاص فرهنگی و سیاسی خود را پی‌گیرشد. حالا جامعه احساس می‌کرد از فضای بسته‌ی دوران سازندگی عبور کرده‌است و می‌تواند نقد خود به دولت‌مردان را آزادانه بیان کند.

خط مشی سیاسی-فرهنگی اصلاحات در عرصه‌ی مطبوعات با انتشار روزنامه‌ی «جامعه» در بهمن 76 آشکارتر شد. روزنامه‌ای که به بهانه‌ی آزادی و با روش‌هایی نو و حرفه‌ای، بر بسیاری از اصول و ارزش‌های اسلام و انقلاب تاخت و سرانجام پس از پنج ماه، با حکم دستگاه قضا، توقیف شد و جای خود را به روزنامه‌هایی دیگر داد. بعدها مدیریت فکری-فرهنگی وابسته به غرب و جریان واداده‌ی حاضر در این روزنامه‌ها از لابه‌لای صفحاتشان رخ‌ نمود و معلوم شد «شارلاتانیزم مطبوعاتی» بر روزنامه‌های زنجیره‌ای حاکم است. طی سال‌های 77 تا 79 فضای سیاسی-فرهنگی کشور، تحت تأثیر این روزنامه‌ها، ملتهب و پرجنجال بود. حوادث تیرماه 78 و شکل‌گیری مجلس ششم، مهم‌ترین اتفاقاتی بودند که با تردستی این روزنامه‌ها، آرامش و آسایش جامعه را در هم‌ریختند و خاطراتی تلخ را برجای گذاشتند. در بهار 79 و پس از سخنان مهم رهبر انقلاب در باره‌ی این روزنامه‌ها، حرکت افسارگسیخته‌ی آن‌‌ها تا حدی مهار شد و التهاب‌آفرینی روزنامه‌های زنجیره‌ای پایان یافت.

اما جریان اصلاحات، برنامه‌های سیاسی-فرهنگی خود را هم‌چنان در عرصه‌ی مطبوعات، کتاب، فیلم و نیز برگزاری همایش‌های گوناگون، پی‌گیری می‌کرد.

جریان اصلاحات در مجلس ششم، تریبون دار آشوب و بلوا گشت و شارلاتانیزم سیاسی را تا سرحد تحصن و استعفا به پیش برد.  ایده‌ی «حاکمیت دوگانه» نیز در افواه عمومی اصلاح‌طلبان طرح و ترویج می‌شد.

در سیاست خارجی نیز گفت و گوهای فراگیر ایران و اروپا پس از وقفه‌ای یک ساله مجددا آغاز شد و تا 20 شهریور 82 و داستان حمله به برج‌های دوقلو در امریکا ادامه‌یافت. اما از آن تاریخ به بعد، شرط و شروط و طلبگاری اروپا در در زمینه‌ی حقوق بشر، سلاح‌های هسته‌ای، تروریسم و روند صلح غرب آسیا، نشان داد که اعتمادی به آن‌ها نیست.

تلاش دولت اصلاحات برای استقراض از بانک جهانی که چندبار تا سرحد اجرا نیز پیش‌رفت نیز با تذکر جدی رهبر انقلاب ناکام ماند. مسؤولان اقتصادی وقت که چند سالی قیمت ارزهای خارجی را ثابت نگه داشته بودند، شرایط افزایش بیش از دویست درصدی قیمت دلار در بازار آزاد را فراهم کردند. این مسأله از بی‌توجهی به رهنمودهای رهبر انقلاب درباره‌ی لزوم قطع وابستگی به نفت ناشی می‌شد.

نگرانی عمیق جامعه از توهین و ستیزه‌گری نسبت به اصول و ارزش‌های اسلام و انقلاب و دل‌زدگی از کنش‌های زشت، بی‌هویت و غرب‌زده‌ی جماعت اصلاحات و به ویژه بی‌توجهی به عدالت و و استقلال، فضای انتخابات مجلس هفتم در سال 82 و بعد ریاست‌جمهوری نهم در سال 84، را از قیل وقال اصلاحات دور کرد و نتایج دیگری را رقم زد. شعارهای اصلی انقلاب یعنی عدالت، استقلال و معنویت، مورد اقبال عمومی قرار گرفت و دولتی با ادعای اعتقاد و پی گیری این شعارها به صحنه آمد.

اما رفتارهای ناهنجار و متوهمانه‌ی دولت‌مردان حاکم در هشت‌سال منتهی به خرداد92، عقلانیت و تدبیر را به مطالبه‌ی اول جامعه تبدیل کرد و دولت «تدبیر و امید» در همین بستر اجتماعی با شعار عقلانیت و اعتدال، پیروز میدان انتخابات شد، همان‌طور که پس از دوران بسته‌ی سازندگی نیز، دولت اصلاحات، با شعار آزادی‌های مدنی و فضای نقد و نظر، بر رقیب خود چیره گشت.

حالا مردم از دولت مدعی اعتدال و تدبیر، انتظار حرکتی عاقلانه در مسیر بهبود شرایط پیشین دارند. رهبری نیز سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کرده‌اند ودولت را از هرگونه چشم‌داشت به بیگانه برحذر داشته‌اند. اما رخ‌داهای هفت‌ماهه‌ی اخیر چیز دیگری را به نمایش می گذارد.

دولت به رغم ادعای پی‌گیری اقتصاد مقاومتی، تمام توان خود را بر مذاکرات گوناگون برای رفع تحریم‌ها و بازیافت دارایی‌های خارجی ایران گماشته و بیش از آن‌که به دنبال چرخش چرخ‌های صنعت و اقتصاد با قوت و همت ایرانی باشد، در پی گشاده‌دستی غربی‌ها، به ویژه امریکا برای گشایش اقتصادی کشور است. البته در همین چند ماهه، زیاده‌طلبی و پررویی طرف مقابل، پایان بی‌نتیجه‌ی این پی‌گیری را نشان می‌دهد.

در عرصه‌ی فرهنگی نیزتنها سه ماه پس از آغاز به کار دولت اعتدال، روزنامه‌ی بهار در سال‌روز عید غدیر، به اصل ولایت هجمه می‌کند و چندی بعد نیز روزنامه‌ای دیگر، حکم الهی قصاص را غیر انسانی می‌خواند. که این گستاخی‌ها، توقیف هردو  را در پی داشت.

فتنه‌گرانی که در حوادث سال 88 دخیل بوده‌اند و پس از حضور مردم در نه دی، در گوشه‌ای خزیده، حالا یک به یک در فضای سیاسی کشور، سری می‌جنبانند و خودی نشان می‌دهند. زمزمه‌هایی از داخل همراه با نعره‌های خارجی برای رفع حصر اصحاب فتنه شنیده می‌شود.

آن‌چه به چشم می‌آید، سرعت همه‌ی این رخ‌دادهاست. راهی که دولت اصلاحات در چندین سال طی کرد، حالا در چند ماه طی و نتایج آن تکرار می‌شود. فرو افتادن پرده‌ها و نمودار شدن حقایق پشت صحنه، اگر در آن دوران، شش تا هشت سال زمان برد، اینک، به سال‌ دوم و سوم نیز نخواهد کشید. مدعیان اعتدال، سال سختی را برای خود و جامعه رقم خواهند زد. هرچند مثل همیشه بار سنگین این تب و تاب بر دوش مردم و رهبری خواهد بود.

نظرات  (۹)

۱۳ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۱۳ غلامعلی یوسفی
تاریخ 25 سال گذشته را بگونه ای دیگر هم می توان بیان کرد.
دولت سازندگی بهترین حالت ممکن در جامعه ماست و هیچ ایراد عمده ای بدان وارد نیست.
فشارهای اقتصادی به مردم، فساد مسئولین و تبعیض ها همگی در حد نرمال این منطقه بوده و ایراد محسوب نمی شود.
بسته بودن فضای سیاسی نیز کاملأ درست بوده چون ظرفیت لازم برای فضای باز وجود ندارد.
چرا دولت اصلاحات روی کار آمد؟
مردم دو سه آرزوی ساده دارند و تمام حرکتهای سیاسی شان بخاطر رسیدن به همان دو سه آرزو می باشد.
حذف فساد و تبعیض، تقسیم امکانات مالی کشور ( پول نفت ) و آزادی.
مردم درواقع آزادی را هم برای حذف فساد می خواهند فکر می کنند که در فضای باز امکان فساد و تبعیض برای مسئولین وجود ندارد.
حتی اسلام در سیاست را هم بخاطر حذف فساد و تبعیض می خواهند.
هر جریانی که بتواند بنوعی یکی از این آرزوهای مردم را تحریک کند مورد استقبال واقع خواهد شد.
در سال 76 مردم بطمع رسیدن به آزادی رای دادند.
دولت اصلاحات همان دولت سازندگی بود بعلاوه آزادی.
آزادی که برای جامعه ما مضر بود شاید دویست سیصد سال فاصله فرهنگی با آن داریم.
لذا پس از خرداد 76 فعالان سیاسی و مطبوعاتی همان کردند که در هر جامعه رشدنیافته دیگری می کنند.
همان کردند که پس از انقلاب مشروطه شد، در سالهای 1320 تا 32 شد، پس از انقلاب اسلامی شد.
واما انتخابات 84
در انتخابات 84 آن آرزوی دیگر مردم تحریک شد یعنی مبارزه با فساد و تقسیم پول نفت.
این دل بستن ها و دل کندن ها تا زمانی ادامه خواهد یافت تا جامعه ما به بلوغ سیاسی برسد یا لااقل نخبگان و صاحبنظران بالغ شوند و بدانند یا بپذیرند که آرزوهایشان ناممکن است.
وقتی شما آرزوهای ناممکنی داشته باشید و از ناممکن بودن آن بی اطلاع، همین حالت اتفاق می افتد.
" امروز دل می بندید و فردا ناامید می شوید. "
ناامیدی از دولت اعتدال هم قطعی است مگر آنکه مردم بپذیرند که حذف فساد و تبعیض ممکن نیست، آزاد گذاشتن مردم ممکن نیست. رفع فشارهای اقتصادی ممکن نیست.
مردم باید بلاخره روزی بپذیرند که جامعه یا دنیا را نمی توان به شکل دلخواه درآورد.
اگر مردمی حکومتی مانند صدام داشته باشند و با آن مبارزه کنند به این نیت که شرایطی مانند امارات بوجود آورند این مبارزه ای منطقی ست، این خواسته ممکن است.
اما اگر بخواهند شرایطی بهتر از امارات بوجود بیاورند مثلأ فساد و وابستگی امارات را نداشته باشند یا فضای بسته آنجا را نداشته باشند، این دیگر خیال بافی ست.
راز خوشبختی ما یک جمله است.
شرایطی بهتر از دوران سازندگی ممکن نیست.
اگر دولت اعتدال شرایطی نظیر دوران سازندگی ایجاد کرد آنرا موفق بدانیم.
موفقیت دولت در این نیست که فساد و تبعیض مسئولین را حذف کند.
موفقیت دولت در این نیست که همه روزنامه ها را آزاد بگذارد.
موفقیت دولت در این نیست که مردم در فشار اقتصادی نباشند.
بلکه موفقیت دولت این است که فساد و تبعیض را به حد متعارف کاهش دهد همان میزانی که در دوره سازندگی و اصلاحات بود.
هیچ دولت یا حکومتی در مقابل فقر مردم مسئول نیست، بلکه وظیفه دولت ایجاد رشد اقتصادی است و این میزان رشد هم به شرایط آن کشور بستگی دارد.
در کشور ما از نان شب واجب تر مشخص کردن ممکن از ناممکن است.
همه ما شیفته آرزوهای ناممکن یم.
پاسخ:
این جمله ی شما که «هیچ دولت یا حکومتی در مقابل فقر مردم مسئول نیست» برای درک نظر بلندتان کافی است.
دیدگاه ما به حکومت بر سنت نبوی و علوی (س) بنا شده است و با بلند نظری کارگزارانی شما متفاوت است.
فکر هرکس به قدر همت اوست.
دولت در سیستم اقتصاد سرمایه داری بطور کامل و صد در صد در خدمت سرمایه داران است و هیچ هدف و عملکرد دیگری نیز ندارد ִ به دنبال عدالت اجتماعی و گسترش انسانیت نبوده ونیست ִ به همین دلیل در تمام دنیا و در همه کشورها ( چه استعمار گر و چه استعمار شده ) شاهد افزایش بی عدالتی و نابرابری درامدی و عمیق تر شدن فاصله طبقاتی هستیم ִ تا جائیکه در سال ٢٠١١ حتی در کشور آمریکا که ابرقدرت اقتصادی و سیاسی محسوب می شود , این بی عدالتی موجب بروز و گسترش اعتراضات اجتماعی تحت نام " اشغال وال استریت " شد ִ پس تا زمانیکه بنیاد های اقتصادی در کشوری "سرمایه داری" باشد , آش همین آش است و کاسه همین کاسه ִ سیستم اقتصادی سرمایه داری از نظر اجتماعی نیز انسانها را "رقیب" بار می آورد نه "رفیق" و به آنها می آموزد که اگر انسانهایی در جامعه هستند که ندار و فقیرند فقط و فقط به خاطر تنبلی و کودنی و حماقت خودشان است و اگر تنبل و احمق نباشند حتما میتوانند پولدار شوند ִ سیستم سرمایه داری به انسانها می گوید که از زمان تولد در یک میدان رقابت و مبارزه با یکدیگر وارد شده اند و باید در این میدان فقط به فکر خودشان باشند و تمام تلاش آنها برای این باشد که خود را بالاتر بکشند به هر قیمتی که شده است ִ البته ناگفته نماند که در این میدان مبارزه و رقابت همیشه آنهایی که در خانواده ای ثروت مند و دارای سرمایه بدنیا می آیند از ابتدا چندین قدم از دیگران جلو تر هستند ִ مانند این است که مسابقه دو بین انسانهای سالم و انسانهایی که یک پا یا دو پا ندارند برگزار شود ִ

طبیعی است که انسانهایی که در جامعه سرمایه داری از سرمایه و درامد خوب برخوردارند از این سیستم حمایت کنند و فقط انتظارشان از دولت این باشد که سیستم موجود را نگه دارند ִ
پاسخ:
آن چه در بسیاری از کشورهای غربی حاکم است، نظام سرمایه سالاری است هرجند آن را سرمایه داری بنامند. اما در کشور ما چنین نیست. نظام اسلامی به سرمایه احترام می گذارد و آن را مقدمه ی تولید و رشد جامعه می داند. مشکل در دیدگاه و آمال برخی خواص است.
این همه پیامبر و امام اومدن و رفتن تا مفهوم آزادی درک بشه اونوقت یه عده دنبال آزادی ان به معنای دلشون. آزادی که دل میخواد همیشه مقابل عبد بودن در برابر خداست. مگر اینکه دل عبد باشه که دیگه آزادی نمیخواد. حالا مردم متوجه نشن اما آدم از مسئولین که ادعاهاشون تو دینداری کم مونده به امام بودن برسه هم نباید متوجه باشن این وسط اگه یه فردی در این رتبه متوجه نبود اون م دنبال دلشه. تو دل به دل اون دادی و اون دل به شیطون لعنت شده. حالا هی خر بایر و باقالی بار کن امام غریبتم بشینه منتظر قومی که یحبهم و یحبونه
پاسخ:
نه مراد کلی این نظر و نه ربط آن به این نوشته را درنیافتم .
احترام گذاشتن به سرمایه همان پوست خربزه ای است که زیر پای سیستم اقتصادی قرار می گیرد و آن را بقول شما به سرمایه سالاری تبدیل میکندִ منظور از احترام به سرمایه بعنوان مقدمه تولید و رشد باید دارای مرزبندی ها و تعاریف دقیق باشد که متاسفانه در طی بیش از سه دهه پس از انقلاب هیچگونه مشخص نشده و مشخص نیست ִ بنا براین می بینیم که عملکرد سرمایه و سرمایه داران در ایران نیز دقیقا تقلید و الگو برداری از سرمایه دارن و سرمایه داری در غرب است ִ برای مثال سیستم بانکی و بازار بورس و ایجاد حباب های دوره ای از مسکن و طلا و اتوموبیل ִ در نتیجه این سیستم اقتصادی انسانهای دلخواه و طرفدار خود را نیز پرورش می دهد ִ سیستم اقتصادی سرمایه داری تا زمانیکه با قواعد و مقررات سیستم اقتصادی سرمایه داری موجود در کشورهای غربی و توسط آموزش دیدگان اقتصاد دانان که در دانشگاههای داخلی ( کپی دانشگاه های غربی ) و خارجی تحصیل کرده و آموزش دیده اند همیشه در انتها به همان "سرمایه سالاری " میرسیم ִ

آدمی در عالم خاکی نمی آبد بدست عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی (حافظ)

هیچ صیادی در جوی حقیری که به مردابی می ریزد , مروارید صید نخواهد کرد ( فروغ فرخزاد)
پاسخ:
موضوع این نوشته ، سرمایه و احترام و بی احترامی آن نیست. پاسخ پیشین بنده نیز بیشتر مربوط به اشکالات ناشی از حضور مدیران با دیدگاه های غرب جویانه و یا غرب پرستانه در مسند امور بود.
گو این که با برخی از مدعاهای شما مخالفم. 
با سلام.
شما در کنار رفات تفکر غربگرایانه جناح چپ نقش انتخابات شوراهای شهر سال 82 و موج فکری و فرهنگی که شهردار وقت تهران آقای احمدی نژاد در کشور به راه انداختند را در روند تحلیل تاریخی خود نیاوردید.
همچنین نبود کاندیدای احمدی نژاد یعنی مشایی را در انتخابات 92 کاملا نادیده گرفتید. در نتیجه تحلیل شما کامل نیست.
اینکه قسمت های مهمی از جامعه ایران دوباره به طرف جریان غربگرا حرکت کرد را در حذف فیزیکی تفکری بدانید که سال 82 نماد آن آقای احمدی نژاد بود.
با این مقدمه ای که شما ردیف کردید. انتخابات های بعدی باید به سمت جریان اصولگرا یا همان راست قدیم چرخش کند.
اما به همان دلیلی که سال 84 اگر احمدی نژاد نبود هاشمی یا معین رای می آوردند انتخابات های بعدی نیز جریانات غربگرا و همین آقای روحانی بر راست گراهای مذهبی غلبه خواهند کرد.البته اگر جو جامعه به همین شکل باقی بماند.
پاسخ:
چرخش جامعه به سمت تفکری خواهد بود که خلاء آن را حس می کند. هرکس بتواند خود را به عنوان پرچم دار این تفکر به مردم بشناساند، آراء عمومی را همراه خواهد داشت، ولو دیگران زحمت تبلیغ آن فکر را بردوش کشیده باشند. مردم در قید جناح و شخص نیستند، شما هم نباشید! 
برادر عزیز عمیق به مسایل بیست سال پیش تا امروز رو مرور و تحلیل منصفانه داشته باش و وجدانا امار بده کجا وضع مون بهتر شده
برادر عمق مشکلات و بهتر بگیم فاجعه خیلی بیشتر از اون هست که ما باز هم ایراد اصلاحات و یا خوبیهای اصولگرایی رو تبلیغ کنیم
به والله همه داریم غرق میشیم -- دولت با مردم سرو کار داره یعنی جامعه خب جامعه ما تو چه وضعیتیه؟ جامعه ای که نظم و انظباط داره از ضمیر خوداگاه و ناخوداگاهش محو میشه
جامعه ای که نشاط و ارامش رو رویا میدونه و هر روز پرخاشگرتر میشه
جامعه ای که برای گرفتن چند کیلو برنج ووو باهم دعوا دارن
جامعه ای که به دلایل فاجعه بارتری زاد ولدش به حداقل رسیده
باز هم بگم --- الان دیگه اینجور تحلیل ها موضوعیت نداره باید همه با هر طرز فکری کمک کنیم تا بحران های مهمتری که پنهان هم نیستند رو حل بکنیم.
بی پرواتر بگم کار داره به اینجا میرسه که باید موجودیت مون بعنوان ملت ایران حفظ کنیم
پاسخ:
نگاه دردمندانه اگر با چشم پوشی از حقایق تاریخی و فراموشی داشته ها و ندیدن دست آوردها همراه باشد، نا امیدی و افسردگی به بار می آورد، آن سان که در این نظر موج می زند. 
سلام
یک سوال: اولا:شما سرمقاله بهار را خواندید؟
ثانیا: به نظر شما در آن مقاله به پیامبر اسلام و یا حضرت علی توهین و اهانتی صورت گرفته بود؟
ثالثا: اگر کسی فهم متفاوت و بلکه کاملا متفاوتی با فهم رایج درباره خلافت امیرالمومنین داشت نباید مطرح نماید؟ آیا عقاید تقلیدی است یا تحقیقی؟ اگر تقلیدی است که سلمنا. اگر تحقیقی است با این همه هیئت و منبر و برنامه های متعدد صدا و سیما و رادیو معارف و مجلات مختلف و روزنامه هایی که در باب غدیر مطلب مینویسند و کتب دینی مدارس و ... یک سرمقاله چه مشکلی دارد؟
رابعا: معمولا یک جواب این است که چرا در روزنامه. بیایید در حوزه مطرح کنید. نظر شما را صادقانه میپرسم: اگر کسی الان کرسی درسی در حوزه بگذارد در نقد ولایت حضرت علی و تثبیت خلافت خلفاء. به نظر شما چه برخوردی با او در حوزه می شود؟
پاسخ:
فهم رایج، برچسب متقلبانه ای است که برای ستیزه جویی با معارف دینی مردم ایران ، بر اعتقاداتشان زده می شود. 
در کرسی های دروس اعتقادی حوزه ، بالاتر از این حرف ها هم نقد می شود و پاسخ می گیرد. 
آن چه مردود و ممنوع است توهین و تخریب یک سویه ی اعتقادات مردم در قالب مقاله و درس و بحث است.
گو این که این تخریب ها پشتوانه ی سیاسی داشته و دارند.
تعطیل شدین بچه ها؟؟؟
چرا خبری ازتون نیست؟
پاسخ:
آن را که خبر شد ...
با عرض معذرت، جوابم رو نگرفتم. در آن مقاله توهین شده بود؟ اگر لطف فرموده و جمله توهین آمیز را ذکر فرمائید متشکرم.
ضمنا در حوزه مثلا کرسی نقد ولایت ائمه داریم؟ کرسی نقد مهدویت داریم؟ کرسی نقد قرآن داریم؟ ... یکی از این کرسی هایی که یکی از اعتقادات رایج شیعی را نقد می کنند و نظری برخلاف دیگاه رایج بیان می کنند، را ذکر فرمائید باز هم متشکرم. (ذکر استاد و محل این کرسی اگر لطف بفرمائید)
سوال دیگرم هم پاسخ نگرفت: آیا با این همه تریبون و منبر و شبکه های مختلف سیما و رادیو معارف و قرآن و شبکه های دیگر رادیو ده ها مجله حووزی و غیر حوزوی دینی،دروس دینی مدارس (که از دبستان تا دبیرستان مشغول استدلال و تبیین هستند) و جشنها و تبلیغات خیابانی و مترویی و .... یک سر مقاله یک روزنامه نه چندان معروف را میتوان "مخرب" اعتقادات نامید؟ یعنی شما میفرمائید هیچ دیدگاه دیگری در فضای عمومی مطرح نشود؟!
پاسخ:
تحریف واقعیت چیزی غیر از طرح نظر است. اگرنه حد شرعی برای امثال قذف ، جعل نمی شد، شاید کسی مثل شما آن را هم طرح نظر بداند! 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سایر مطالب