طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

درس هایی از نخبگان امروز برای نخبگان فردا

محمد مهدی شاه آبادی
دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ق.ظ

آنچه مهم است این است که نظام جمهورى اسلامى یک ساخت حقوقى و رسمى دارد ..که البته حفظ اینها لازم و واجب است؛ اما کافى نیست. همیشه در دلِ ساخت حقوقى، یک ساخت حقیقى، یک هویت حقیقى و واقعى وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقى در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقى در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهرى و حقوقى هم باقى بماند، نه فایده‌اى خواهد داشت، نه دوامى خواهد داشت؛ مثل دندانى که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم می شکند.  (دیدار با دانشجویان علم و صنعت، 24/9/87)

نخبگان جریان ساز جریانات فکری و رفتاری عموم مردم در جامعه هستند. به تعبیری کسانی که به نوعی محل رجوع عموم افراد به حساب می آیند. معمولاً فرض بر این است که نخبگان خود اهل فکر و تصمیم هستند و هرچند از نظرات دیگران نیز استفاده می کنند اما در نهایت خود به جمع بندی رسیده و مسیر حرکت زندگی خود را تعیین می کنند.

کارکرد کلان نخبگان جبهه حق چیست؟ نشان دادن مسیر حق و تلاش برای حرکت دادن سایر افراد جامعه در آن مسیر. از هر گروهی از نخبگان انتظار خاصی می رود. طبعاً در این میان نخبگان مختلف، با ویژگی های متفاوت فکری، روحی، علمی و عملی وظایف متفاوتی بر دوش دارند. در میان نخبگان جبهه حق، علمای دینی جایگاه خاصی دارند. افرادی که تغییرات زمانه، جایگاه مرجعیت آنها را در برابر سایر گروه ها و جریان ها دچار مخاطرات اساسی کرده است تا جایی که در بسیاری از کشورهای مدرن، با پذیرش سکولاریسم و بلکه تقدیس آن، اساساً حوزه مرجعیت علمای دینی در محدوده اندکی گرفتار آمده است. امام خمینی (ره) با انقلاب اسلامی، برای احیای حاکمیت همه جانبه دین در همه عرصه های زندگی بشری تلاش ویژه ای مبدول نمود و از برکات مهم انقلاب، احیای مرجعیت علمای دینی در حوزه امور اجتماعی، سیاسی جامعه بوده است.

این فرصت کم نظیر و شاید بی نظیر با اشتباهات پی در پی و با قصور و تقصیرها می تواند به آسانی از دست برود و فردای ما بازگشتی تلخ و اسفناک تر به دوران حاکمیت طاغوت باشد در حالی که همچنان نام «جمهوری اسلامی» در شناسنامه حکومت ایران وجود دارد! استحاله از درون! پوسیدگی نظام جمهوری اسلامی می تواند بسیار آرام و به تدریج رخ دهد و دل سپردن به اسم ها و نام ها و نهادها و شعارها با حذف جزء به جزء ارکان حقیقی ماهیت اسلامی نظام ما، جز خودفریبی نام دیگری نخواهد داشت.

و من به شما عرض بکنم که تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعى، به تدریج و خیلى آرام حاصل می شود. توجه بعضى‌ها به این، غالباً جلب نمیشود، یا خیلى‌ها توجهشان جلب نمیشود. یک وقتى ممکن است همه متوجه شوند، که کار از کار گذشته باشد. خیلى باید دقت کرد. چشم بیناى طبقه‌ى روشن‌بین و روشنفکر جامعه - یعنى طبقه‌ى دانشگاهى - و چشم بیناى دانشجویان باید این مسئولیت را همیشه براى خودش قائل باشد. (دیدار با دانشجویان علم و صنعت، 24/9/87)

در میان نخبگان، علما طبعاً باید پیشاهنگ نخبگان اهل حق باشند چرا که آنها بی واسطه با قرآن و روایات و سرچشمه های اسلام مرتبط هستند. از آنها انتظار می رود که سخن و نوشتار و رفتارشان هدایتگر سایرین باشد؛ هدایت به مسیری که دین به روشنی ترسیم کرده است: «لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم» (سوره ابراهیم (ع)، 1). عالم دینی باید راه به سوی توحید باز کند و دل ها و افکار را با قول و فعل خود به سوی دوری از دنیای مادی و توجه به آخرت جلب کند. باید به مردم علماً و عملاً نشان دهد که راه زیستن در دنیا، نپرداختن به دنیای حرام و درگیر نشدن با امور لغو و لهو است؛ «قد افلح المومنون... الذین هم عن اللغو معرضون» (سوره مومنون، 1و 3). نه آنکه در بازی اهل دنیا گرفتار شود؛ بازی ای که محور آن بر ارضای تمنیات نفسانی و سرگرمی به متاع قلیل دنیا قرار داده شده و بدتر آنکه برای این سرگرمی چندروزه بچه گانه، هزار توجیه عقلی می تراشد. از اهل دنیا جز این انتظار نیست اما شگفت این است که عالمان به بازی اهل دنیا مهر تأیید زنند و شگفت آورتر اینکه خود به سرگرم شدنشان به متاع اهل دنیا راضی و دلشاد باشند و شگفت انگیزتر آن است که آن را به عنوان الگو و اسوه در رسانه ها تبلیغ کنند و باز هم شگفتی بیشتر آنکه از حیثیت امام راحل (ره) مایه گذارند.

روشن است که مقوله ورزش و حفظ تندرستی بدن، امری عقلی و به بیان رهبری (+ و +) ، شرعی است. اما ورزش و سلامتی و نشاط را به بازی پول و لغو گره زدن، کار دنیای مدرن است که تأیید برخی، نه تأیید ورزش که تأیید چنین نظام باطلی خواهد بود.

v      ممکن است گفته شود که ما در چنبره دنیای مدرن گرفتاریم و همه رو به سوی آن دارند و به حرام و لغو و لهو آن مشغول، چه عیبی است که ما نیز اندکی در بازی لهو مردمان درگیر شویم تا جماعتی را جذب کنیم؟

اولاً اگر بخواهیم بر اساس ظاهر متن این مصاحبه نظر بدهیم، این متن نشان می دهد که  این عالم دینی یا چنین اموری را لغو نمی داند و یا چنین لغوی را اساساً امر نامطلوبی نمی شمارد، نه آنکه از سر دلسوزی، تنها برای هدایت، از آن استفاده ابزاری می کند.

ثانیاً این دنیا آنقدر انسان ها را آلوده می کند که اگر خود را از همه آلودگی های آن پاک کنی و پیغمبر خدا نیز باشی، باز هم عده کثیری جذب نخواهند شد. مردم به اندازه کافی افراد و سازمان هایی برای جذب به لغویات دارند. آنچه از عالم دینی انتظار دارند دعوت به حقائق است.

ثالثاً مردم را به چه چیز می خواهیم جذب کنیم؟ به معنویت؟ به تقوا؟ به بندگی؟ به استفاده ابزاری از دنیا برای آخرت؟ اگر اینها هدف تبلیغ است با این روش کسی به این چیزها جذب نمی شود. البته ممکن است افراد به شخصیت یک نفر جذب شوند اما اسم این جذب به اسلام نیست. هر چند ما گمان خیر بر مومنین می بریم و بهترین احتمال را فرض می گیریم.

v      ممکن است گفته شود: «به هرحال ورزش قهرمانی نیز در این کشور به عنوان امری مباح جریان دارد، چه اشکالی دارد که یک عالم دینی در این امر فراگیر و همگانی ورود کند و سعی کند جهت گیری آن را هر چه بیشتر به سمت امور عقلانی و متناسب با زندگی ابدی افراد تنظیم کند؟»

به فرض آنکه چنین احتمالی را موثر بدانیم، در این مصاحبه حرکت برای تنظیم محتوا و جهت گیری فوتبال قهرمانی، به سمت تقوا و اهداف عالیه به چشم نمی خورد. رهبر انقلاب و امام راحل (ره) نیز چندین بار درباره ورزش قهرمانی سخن گفته اند. اول آنکه مقام رهبری جامعه و سیاستگذاری برای همه عرصه ها، برای همه روحانیون قابل تجویز نیست. دوم آنکه محتوای سخنان امام خمینی (ره) (+، +، +) و رهبر انقلاب (+ و +) را با این مصاحبه می توان مقایسه کرد و وجود و عدم وجود جهت گیری الهی و دینی را در سخنان افراد به روشنی مشاهده نمود.

اگر سیاست زدگی و گسترانیدن پهنه دشمن تا دایره جوانان و مردمان این ملت، چشم های امید بسیاری را از برخی عالمان دین کوتاه نموده، این سو نیز برخی عالمان به توجیه جذب و پهن کردن گستره مخاطبان، به بازی لغو آنها مهر تأیید می زنند.

شگفتا که از یک سو دایره دفع حداقلی، به حداکثر میل می کند و از سوی دیگر دامنه جدب حداکثری به بیراهه کشیده می شود. مردم را جذب کنیم به چه چیزی؟ به باطل؟ مردم را جذب کنیم با چه چیزی؟ با باطل؟

به همین سادگی، سدها شکسته می شود و حرمت عالمان به با بی دقتی ها پایین و پایین تر می آید. آری، با همین قصورها و خدای ناکرده برخی تقصیرها، به سادگی استحاله می شویم، با خطاهای نخبگان. خطاهایی که دردرازمدت اثرشان شاید بیش از اختلاس های هزاران میلیارد تومانی باشد.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سایر مطالب