تماشا و اقتداء
قیام سید الشهدا علیه السلام، ورای تصویری که از حقانیت، مظلومیت و البته اقتدار جریان اسلام ناب ارائه می کند، خود الگویی تمام عیار برای آحاد مسلمانان است. فهم چیستی و چرایی این حماسهی بزرگ ، با واکاوی بیانات آن حضرت میسور و مقدور است. عباراتی چون:
- اِنّا لله و اِنّا اِلیه راجِعون و عَلی الاسلام السَّلام اِذ قَد بُلیَت الامة بِراعٍ مِثل یَزید
- اُرِیدُ اَن آمِر بِالمَعروفِ وَ اَنهَی عَنِ المُنکَرِ وَ اَسِیرُ بِسِیرةِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِّی بن ابی طالب (علیه السلام)
- اَلا تَرونَ اَنَّ الحَقَ لا یُعمَلُ بِه و انَّ الباطِلَ لا یُتناهى عَنه لِیرغب المؤمنُ فى لِقاءِ ربِّه محقاً
- فَاِنّى لا اَرَى المَوت اِلاالسَّعادَه و الحَیاه مَع الظّالِمین اِلابَرَما
هریک با اشاره به گوشهای از معارف و حقایق اسلامی، تنبّهی به ضرورت های زمانه و لزوم قیام و عمل دارد.
جان کلام و بنمایهی اصلی این کلمات گهربار، ایستادگی و رفع خطر انحراف بیبازگشت از اسلام و نابودی این میراث گرانسنگ نبوی است . آن چه که معاویه با دسیسه و نیرنگ به سوی آن حرکت می کرد، حالا پرده دریده و بی پروا توسط یزید پیگیری میشد و آن نابودی دین و دفن بساط دینداری بود و این خط آخر و مرز نهایی مماشات ، تقیه و حفظ مصالح عالی اسلام است. سید الشهداء علیه السلام، با متانت و تدبیر، چنین حاکمیتی را به رسمیت نشناخت و در آخرین نقطهی صبر و مدارا ایستاد و از بیعت ظاهری با یزید نیز سر باززد و منزل به منزل به همراه خاندان و یاران خود رفت و حقایق را تبیین کرد، جاهلان را آگاه ساخت و ترس بزدلان را به رخشان کشید تا حجت بر همگان تمام شود.
داستان حماسهی حسینی در عاشورا و حماسهی اهل بیت حسینی پس از آن ، الگوی بیمانند تدبیر و عمل برای تکتک مسلمانان است که در شرایطی چونان شرایط آن دوران، تدبیر و عملی همچنان که امام ع به نمایش گذاشت، لازم است.
آنچه مایهی نگرانی است، تفسیر و تصویر فراقدسی از سیدالشهداء علیه السلام و رفتار ایشان است که امام را از دسترس اقتدا و ائتمام خارج می کند و شخصیتی را به نمایش می گذارد که هیچ عملی از او را نمی توان به عنوان الگو به مسلمانان معرفی کرد.
در قاموس شیعه، "امام" دو جنبه دارد، یکی آن حقیقت قدسی متصل به کانون وحی و حقیقت با امتیازات ویژه و تصرفات خاص در عالم وجود است. ویکی مولا و مقتدای امّت و مبیّن احکام و معارف شریعت برای مؤمنان که دارای نشانه ها و مختصات ویژهایست.
این هردو در وجود امام معصوم علیه السلام جمع شده است. "ولی الله الاعظم" همان امام و راهنمای امت و حجت الهی بر آحاد انسانهاست.
اما نگاه اخباریگرایانه به برخی احادیث که در کتب شریف کافی ، کامل الزیارات و ... آمده اند، و ترجمه و تفسیر ظاهری آنها، امامی را ترسیم می کند، که تنها براساس دستور مکتوب الهی در نامه و رسالهای ویژه، عمل کرده است. سید الشهدا علیه السلام نیز با این دیدگاه، نه بر اساس تحلیل سیاسی و اجتماعی دوران خویش و نه برپایهی تدبیر و طراحی عالمانهی خود، که تنها بر مسیر عمل به یک دستور خاص الهی که برای ایشان، به عنوان ولیالله المعصوم، صادر شده بود، حماسهی عاشورا را خلق کرد .
مبدعان و مدعیان این منظر و نظر، تحلیل قیام سید الشهدا ع را دون شأن ایشان می دانند و آنچه در اینباره بیان میشود را درخور یک سردار سپاه اسلام می خوانند که ربطی به امام معصوم ندارد و البته فهم آحاد شیعه را نیز قاصر از درک مبانی و مقاصد آن قیام میشمرند!
به این ترتیب ، وقتی نتوان رفتار و سنت قطعیهی امام معصوم را تحلیل کرد، طبیعتاً استنان و اقتدایی نیز در کار نخواهد بود؛ تطبیق تاریخی شرایط قیام حسینی با هر زمان دیگری، لزوم عمل مطابق با حرکت امام را به همراه نخواهد داشت. حماسه ی عاشورا یک داستان فراقدسی باقی می ماند که فقط و فقط برای نقل و ابکاء و بکاء مناسب است ولاغیر؛ یعنی فقط باید به تماشای تصویر آن نشست و راه برای اقتداء به آن حماسه ی بزرگ بسته است و این خیانت به آرمان سیدالشهداء علیه السلام است.
امامی که نتوان به او اقتدا کرد و رفتار او را الگو قرار داد ، امامی نیست که در معارف شیعی معرفی میشود.
حماسه ی عاشورا، اگرچه به دست ولی اعظم خدا و امام معصوم زمان محقق شد، اما الگوی جاودان مؤمنان و مسلمانان برای حفظ اصل و بنیان اسلام است؛ هرچند که خلق چنین حماسه ای جز از آن امام حق ممکن نبود اما اقتدا ، ائتمام و استنان به سنت او تا ابد باقی و بلکه واجب است.
بهره بردیم.
قلمتان در مسیر حق استوار و پایدار باد.