روزنوشت جمعیطلوعمحفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزشهای اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره)جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنهایپیگیری خواهیم کرد.
پیش از این، چهار روایت از
نسبت «انقلاب اسلامی» و «جمهوری اسلامی» که در سیوپنج سال گذشته، هرچند بهطور
نانوشته و ناگفته، مبنای عمل سیاسی و اجتماعی بوده است، ذکر شد. اکنون نوبت طرح
روایت دیگری از نسبت بین این دو است. مهمترین دلیل برای بحث از این روایت تازه،
شرایط زمینه ای جدیدی است که «انقلاب اسلامی» با آن مواجه شده و آن، تحولات منطقة
خاورمیانة اسلامی و موج تازة اسلامخواهی است. یک.
ذکر یک خاطره، به طرح این روایت پنجم کمک میکند: در بحبوحة جنگ سیوسه روزة حزبالله لبنان و دشمن صهیونیستی، روزانه، تجمعات بزرگی در ترکیه به دفاع از حزبالله و اعلام همبستگی با مواضع آن برگزار میشد که گاه به چندصدهزارنفر میرسید. گویی شور دینی و عِرق اسلامی در ملت مسلمان ترکیه نمود دوبارهای یافته باشد (البته بعدها معلوم شد که این مواضع و تجمعات، بخشی از راهبردهای سیاست خارجی جدید ترکیه در خاورمیانه است که هدفی جز نوعثمانی گری و احیای قدرت سابق ندارد که در ماجرای سوریه، دمِخروساش هویدا شد!). از سوی دیگر در ایران، خصوصاً در روزهای ابتدایی جنگ، جز برخی تجمعات دانشجویی یا راهپیمایی نمازگزاران جمعه در پایان نماز در برخی شهرهای بزرگ، از آن تجمعات پرشور بزرگی که در ترکیه تشکیل میشد خبری نبود. یک دوست لبنانی که دانشجوی یکی از دانشگاههای تهران بود، و عمیقاً دل در گرو حزبالله داشت، در یکی از همین روزها که ظاهراً ایرانیها بیتفاوت بودند، و حزبالله و «سیدنصرالله»، ترکها را آنچنان به شور دینی و تظاهرات اسلامی انداخته بود، مغبون و دلآزرده، گفت: