طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

فرهنگی‌زدایی فن‌سالارانه

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی
شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۵۹ ب.ظ

زمانی که برای اولین بار مرعشی در سال های میانی دهه 70، جریان سیاسی و مدیریتی شان را  «تکنوکرات‌های مسلمان» خواند، عجیب می‌نمود که این انگ بدنامی را چه راحت برای خود پسندیده‌اند. تکنوکراسی در معنای دقیق آن حاصل شکست مدیریت اجتماعی و توفیق اقتصاد فناورانه بود، که برخی را به توهم انداخت تا بر مبنای الگوهای رایج در علوم مهندسی، به تدبیر مسائل اجتماعی و اقتصادی بپردازند. نام جستن از یک مکتب مدیریت سیاسی - اجتماعی در دوران زوال آن، تنها نتیجه ناآگاهی نیست، بلکه بخشی از آن ناشی از جاماندگی زمانی در مسیر وابستگی هویتی به غرب است. این جماعت در مطالعات‌شان روزآمد نشده‌اند و در مسیرِ یافتن پایگاه علمی و معرفتی‌شان به آموزه‌های آکادمیک بیش از 3 دهه پیش بسنده می‌نمایند.

آنچه در مصاحبه روز 5شنبه یکی از چهره‌های رسانه‌ای همان جریان بدان تصریح شده، مصداق دیگری از همان جاماندگی تاریخی است:

در فرهنگ مفهوم تاریخ نهفته است؛تعریف فرهنگ یعنی تکرار یک رفتار در بلندمدت. بنابراین چون فرهنگ تکرار یک رفتار در بلندمدت است، از این لحاظ، پدیده اصیلی نیست. اصالت یک پدیده به‌عوامل اقتصادی طبقاتی و اقلیمی برمی‌گردد، چون این پدیده اصالت ندارد، از همین رو در توسعه‌نیافتگی نیز تعیین‌کننده نیست. اما باید متذکر شوم که چون فرهنگ پدیده‌ای است که ریشه آن در زیرساخت‌ها است، حتما بر توسعه‌نیافتگی اثر می‌گذارد و باید به آن رسیدگی شود. اما این اثر تعیین‌کننده نبوده و اولیه محسوب نمی‌شود. یعنی اگر شرایط عینی در زیرساخت‌ها تغییر کند، فرهنگ هم تغییر می‌کند. * 

حاکمیت تکنوکراسی جامعه را  به پیروی از ارزش‌های برخاسته از توسعه فن‌آوری وادار می‌سازد. اندیشمندان غربی چندین دهه پیش از ما به آسیب‌‌های این الگوی کشورداری پی‌بردند. ماکس وبر، تعبیر «قفس آهنین» را  برای تبیین سلطه تکنولوژی بر فضای زندگی انسانی مطرح کرد کرد. در برآورد هایدگر، ماهیت تکنولوژی که از آن به «گشتل» تعبیر می‌کند بر مبانی تفکر فلسفی و علم غلبه می‌یابد و این دو را به بند می‌کشد. وی راه گریز از این تنگنا را در رمانتیسیسم می‌انگارد و هنر را رهیافت برون‌رفت از تهدید فناوری می‌شمارد.

 تداوم این جریان در مکاتب انتقادی فرانکفورت و مطالعات فرهنگی بیرمنگام، نشانگر تلاش صاخب‌نظران و اندیشمندان فلسفی و اجتماعی برای رهایی از تنگنای سلطه فناوری است. شاید بتوان گفت همین تلاش‌ها بوده که موجب شده امروز برخی برآوردهای بدبینانه از زندگی بشری محقق نشود.

اما آنچه در نقل قول بالا خواندیم، بازگشت به همان تهدیدگاهی است که تکنولوژی را به مثابه جام مقدس و ایدوئولوژیک می‌ستاید. متاسفانه آنچه در دولت جدید شاهد آن هستیم تکیه بر مدیرانی است که ارزش‌ها و نظام‌های اجتماعی را در پای خدایگان توسعه ذبح ‌می کنند، آن هم در معنای سخیف آن که سلطه فناورانه بر طبیعت است.

نظرات  (۵)

۱۳ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۲۸ غلامعلی یوسفی
دوستان مکتبی باید از " نفی بدون جایگزین " پرهیز کنند.
شما می گویید پنی سلین عوارض دارد، این حرف شما درست، اما مشکلی را حل نمی کند مگر آنکه داروی جایگزین آنرا معرفی کنید، دارویی که خواص پنی سلین را داشته باشد، اما عوارض آنرا نداشته باشد.

مداوم دوستان مکتبی از دانشمندان غربی شاهد می آورند بر اینکه آنها خودشان قبول دارند که نظام موجود در غرب ایراد دارد، آینده روشنی ندارد و انتظاراتی که داشتند را برآورده نکرده است.
خود دانشمندان غربی هم قبول دارند که پنی سلین عوارض دارد و در آرزوی کشف جایگزین بدون عوارض آن هم هستند اما ...
اما این بدان معنی نیست که پنی سلین را کنار بگذارند!!

شما می گویید سیاستهای دولت خوب نیست، شما باید در ادامه این سخن، روش درست آنرا معرفی کنید.
می گویید " ارزش‌ها و نظام‌های اجتماعی را نباید در پای خدایگان توسعه ذبح کرد "
خوب چگونه و به چه روشی؟
چرا شما مکتبی ها از انچه باید کرد سخن نمی گویید!؟
چرا بجای معرفی بدها یکبار خوبی را معرفی نمی کنید!؟

قبل از پیروزی انقلاب و اوائل آن، انقلابیون مانند امروز شما همه دست آوردهای غرب را نفی می کردند به این تصور که نیروهای اسلامگرا پس از بدست گرفتن حکومت و داشتن امکانات، نوع اسلامی یا بومی آنرا ارائه خواهند کرد.
انقلاب اسلامی با این تصور شکل گرفت که چون همه خوبی ها در اسلام هست پس ما می توانیم نظامی متفاوت و بهتر از غرب بوجود بیاوریم.
اما امروز پس از گذشت 35 سال دیگر چه تصوری یا چه امیدی می توان داشت!؟
مهندس بازرگان شاید اولین کسی بود که تصور کرد نظام سیاسی و اقتصادی اسلامی می توان بوجود آورد.( در سالهای 1320 )
ایشان در آخرین سال عمرش به این نتیجه رسید که اسلام برای معنویت انسانها آمده است.
البته هر کسی از مطالعه ترجمه قرآن کریم و احادیث و... متوجه می شود که اسلام برای معنویت انسانها آمده و جایگزین تکنوکرات و لیبرالیسم را نمی توان از آن استخراج کرد.
علاقه همیشه تعصب به همراه دارد اما تعصب نابود کننده آن موضوع مورد علاقه می شود. موفق باشید.

پاسخ:
سلام
پیام این نوشته بی مایگی مدعیان فرزانگی بود.
بعید می‌دانم شما خود را هم‌قطار ایشان بدانید.
۱۳ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۴۱ غلامعلی یوسفی
یک دکتر متخصص بسیار مشهور اگر استعداد فوتبال نداشته باشد آیا این موضوع باعث سرشکستگی او می شود.
اگر استعداد نوازندگی نداشته باشد آیا برای شخصیت او یک نقطه ضعف محسوب می شود.

چرا فکر می کنید اگر بگوییم در اسلام اقتصاد نیست، چیزی از اسلام کم می شود!!
آنهایی که می گویند همه چیز در اسلام هست، آنها عاشق نیستند!!
چون عاشق نیستند، اسلام را اینگونه می خواهند!!
مثالی عرض می کنم تا این نکته را ثابت کند:
شما بچه همسایه را می توانید دوست داشته باشید بشرط اینکه کامل باشد یعنی خیلی زیبا، خوش حرف و با ادب باشد.
اما بچه خودتان را در هر حال دوست دارید.
آنهایی که فقط اسلام کامل را دوست دارند کسانی هستند که ایمان ذاتی شان کامل نیست.
پاسخ:
سلام مجدد
این نوشته هیچ استناد و انتسابی به اسلام و شریعت و علوم انسانی - اسلامی نداشت.
اگر از اسلام بی‎زارید سر جای خودش اظهار فرمایید.
سلام علیکم
مشورتی میخواستم. اگر توضیح بفرمایید ممنون میشوم
بنده در مرز تغرشته از مهندسی به علوم انسانی هستم
شخصا به رشته علوم اجتماعی علاقه دارم در مسیر نقد فرهنگ غربی و ارائه مدل دینی سبک زندگی.
اما این سوال برایم وجود دارد ، با توجه به وضعیت منطقه و جهان و بعضی سخنان همچون مکاجرای نقل شده از آیت الله ناصری از قول آیت الله بهجت و سخنان اخیر جناب پناهیان ، احتمالا ظهور حضرت صاحب بسیار نزدیک است.
سوال اینجاست اگر من به رشته علوم اجتماعی بروم و پس از سالها مطالعه نظریات اندیشمندان غربی و تسلط بر مباحث آنها به منظور ارائه نظریه جدید اسلامی برای سبک زندگی دینی، آیا با ظهور حضرت این مطالعات بی فایده نخواهد شد؟ چون با ظهور دیگر نه غربی وجود خواهد داشت و نه فرهنگ غربی. خود حضرت سبک زندگی دینی را تبیین خواهند کرد.
پس بهتر نیست من به جای ورود به رشته علوم اجتماعی، در بحث مطالعه مباحث دینی و علوم حدیث و تفسیر قرآن و در کل این مسائل وارد شوم.لطفا راهنمایی کامل فرمایید
پاسخ:
سلام علیکم
به زودی با ایمیل نکاتی را خدمت شما تقدیم خواهم کرد.
۱۴ بهمن ۹۲ ، ۰۳:۵۳ دانشجوی فلسفه
من شما را نمی شناسم، پس از همین ابتدا میتواندی مطمئن باشید که هیچ کدورت شخصی در میان نیست.
من خود را با نوشته ای روبه‌روی میبینم که حیرتم را برمی انگیزد: چگونه می تواند فردی انقدر بدون انضباط مطالبی را از آسمان و زمین به هم گره بزند و نسبت به همه دقایق غفلت ورزد؟
«پدیدارسناختی هوسرل» (کذا!) که در «اندیشه های هایدگر تکامل یافته است»، ناگهان با ورود «قفس آهنین وبری» در میانه معرکه، لشکری است که قرار است نشان دهد نقایص تکنولوژی را. هرچند که در هوسرل هرگز نمی توان چیزی در مذمّت تکنولوژی یافت، در عین حال، بنابر سیاق جمله، می بایست فاعل جمله «در برآورد وی، ماهیت تکنولوژی که از آن به «گشتل» تعبیر می‌کند...» باید ماکس وبر باشد، در حالیکه نمی تواند و نباید کسی جز هایدگر باشد. اما اگر این مطلب، حکایت از بی دفتی در انشای نوشته به جای آشوبی فکری داشته باشد، این نکته آخر را به کجا ببریم که خود هایدگر تصریح می کند که مقاله «پرسش درباره تکنولوژی» تلاش برای دریافت ذات تکنولوژی است و نه تلاشی برای تقبیح آن، به عبارت دیگر، سخن از درک تازه ای از نسبت ویژه ای میان انسان و جهان است که تکنولوژی را به همراه آورده است و او از آن به گشتل تعبیر می کند. از این تلاش، اگر کسی بخواهد «تقبیح» تکنولوژی را بیرون بکشد و در ادامه اعلام کند که کدام اقدامات برای مقابله با سیطره تکنولوژی نیاز است، مرتکب خلط مبحث بزرگی شده است. کافیست مصاحبه مشهور اشپیگل که در حکم وصیت نامه هایدگر قلمداد شده است، را بخوانید تا دریابید معضلات فهم رساله پرسش در باب تکنولوژی را. او در بخش زیادی از آن مصاحبه تلاش می کند تا سوء تفاهمهای ناظر بر بحثش درباره تکنولوژی را مرتفع کند.
پاسخ:
سلام
ادعا نکردم هوسرل بر ضد تکنولوژی سخن گفته است. درباره گشتل می‌پذیرم که بر اساس قواعد زبان ضمیر وی علی الاصول به وبر بازگشت می کند چون اسم نزدیک تر است و واضح است که منظور بنده هایدگر بوده. از این دقت شما سپاسگزارم و متن را اصلاح می نمایم. 
نگفته ام تکنولوژی را مذمت کرده اند، بلکه سیطره آن بر  تفکر، اندیشه و فرهنگ را تهدید بلکه آسیب  دانسته اند.
بازهم از اینکه با دقت درباره این نوشته اظهار نظر فر موده اید از شما تشکر می کنم
سلام،
یاللعجب ! هیدگر و رمانتیسیسم؟ هیدگر دعوت به رمانتیسیم میکند؟ هنر مورد نظر هیدگر هنر رمانتیک است؟ تکنولوژی بر علم و فلسفه غلبه میکند؟ و راه برون رفت هنر رمانتیک است؟
از آشفتگی و پریشانی متن که در کامنت "دانشجوی فلسفه" هم اشاره شد که بگذریم حقیقتاً اظهار نظر های فلسفی تان جای تاسف دارد. کاش لازم نمیدانستید بدون مطالعه و تعمق و تامل، در مورد همه چیز نظر بدهید.
غفرالله لنا و لکم ...
پاسخ:
سلام
از اظهار نظر شما سپاسگزارم
از بی اطلاعی شما در حوزه فلسقه علوم اجتماعی هم متعجب نیستم
آنچه جای تعجب دارد، نگاه عاقل اندر سفیه شماست!
برای اطلاع بیشتر می توانید به این زندگینامه مختصر که به ارتباط تفکر هایدگر و رمانتیسیسم اشاره می کند، رجوع کنید.
http://martinheidegger.blogfa.com/post-1.aspx
اینکه بنده فلسفه هنر هایدگر را متاثر از رمانتیسیم بدانم و شما منکر آن باشید، در فضای تحلیل درجه 2 نسبت به اندیشمندان چندان بی سابقه نیست.
اما داوری شما مناسب ادبیات علمی نبود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سایر مطالب