طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

ما و «تجربۀ سوم تیر»؛ پرسشی برای شروع دوباره

سجاد صفار هرندی
يكشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۱۱ ق.ظ

در خبرها بود که عالیجناب علی لاریجانی در نطقی از دولت­های نهم و دهم با عنوان «دوره­ای که به ریش اصولگرایان بسته شد» یاد کرده اند. چنین اظهار نظرهایی بهانه لازم را برای طرح بحثی مهم و پرثمر دربارۀ نسبت جریان اصولگرا یا حزب اللهی با کارنامۀ دولت نهم و دهم یا آنچه که می­توان «تجربۀ سوم تیر» نامید، فراهم می­آورد. در اوایل دهۀ هشتاد جریان جدید اصولگرایی بر محور تدوین و تعمیق تحلیلی مشترک از «ماهیت انحراف حرکت انقلاب در سال­های پس از جنگ» برساخته شد. بعید نیست که موج بعدی اصولگرایی نیز بر محور تحلیلی از ماهیت ظهور و افول تجربۀ سوم تیر پدیدار گردد.

به طور کلی به نظر می­رسد در میان عموم کسانی که به صفت اصولگرایی متصف اند، دو دیدگاه در این باره وجود دارد که به نحو قابل توجهی نمایانگر نوعی شکاف نسلی نیز هست:

اول، دیدگاه کسانی است که همچون دکتر لاریجانی و همگنان او از طیف­ها و گروهها و احزاب گوناگون، سوم تیر و دورۀ بعد از آن را کابوسی می­دانند که تمام همت ما در عرصۀ سیاسی می­بایست معطوف به بستن راه تکرار آن باشد. از این منظر سوم تیر چیزی بود که ربطی به ما نداشت و ما –دست­کم تا مدتی- بدون هیچ بهره­ای هزینۀ آن را پرداختیم. از این منظر بحث از این دوره و تحلیل و ارزیابی آن ربطی به آیندۀ جریان اصولگرایی ندارد و عملاً باید بعد از مقادیر قابل توجهی تف و لعن و نفرین، به گورستان فراموشی و عدم فرستاده شود.

دوم، دیدگاه کسانی که سوم تیر را تجربه­ای متعلق به جریان حزب اللهی دانسته و از این منظر سیاست ورزی حزب اللهی و اصولگرایانه را در استمرار و تعقیب آن می­بینند. جوانان و جوان صفتانی که در این چارچوب می­اندیشند، خواه از آن دسته باشند که دولت برآمده از سوم تیر را تا پایان بر صراط حق و عدالت تفسیر می­کنند و خواه آنان که از جایی به بعد قائل به وقوع «انحراف» شدند، در این نکته با گروه اول مشترکند که گویی نیازی به تحلیل و ارزیابی جدی کارنامۀ دوره مذکور نمی­بینند. عدم احساس نیاز برای برخی بدان سبب است که معتقدند اصولاً «هر چه آن خسرو کند، شیرین بود» و برای برخی دیگر به این دلیل که با ساده­ ترین و بسیط ترین تحلیل ممکن خیال خود را راحت کرده اند؛ این تحلیل که گروهک انحرافی و مشخصاً یکی-دو نفر منحرف هواپیمای سوم تیر را ربوده اند! عملکرد این گروه اخیر در انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم نشانگر این است که اساساً نیازی به بازنگری و ارزیابی در تجربۀ سوم تیر نمی­بینند و قائلند که عیناً باید به همان صورت قبلی تکرار و بر آن ابرام (یا همان پایداری!) شود. گویی که فرجام تلخ دولت برآمده از سوم تیر سببی جز خصایل منفی شخص احمدی نژاد یا انحرافات فکری و عملی اطرافیان حاشیه ساز ندارد.

***

نگارندۀ این سطور به عنوان فرد کوچکی از جوانان اصولگرا، نسلی که ذهنیت سیاسی­اش در فضای سنگین دورۀ اصلاحات شکل گرفت، ابایی از این ندارد که خود را در نهایت متعلق به دستۀ دوم بداند. بر آنم که نسبت جریان اصولگرایی و «نو حزب­اللهی گری» با تجربۀ سوم تیر عمیق­تر از آن است که قابل گسست باشد. آری، اگر مقصود ما از اصولگرایی مجموعه­ای از گروه­ها و احزاب سیاسی باشد که قبلاً عمدتاً تحت عنوان «جناح راست» تعریف می­شده اند، «تجربۀ سوم تیر» ربط چندانی به آنها نداشته است و به معنای واقعی لفظ، به ریششان بسته شده است! اما اگر نوعی تلقی گفتمانی و منظر اجتماعی را اتخاذ کنیم و مفهوم اصولگرایی را در متن خیزش نسل جدیدی از نیروهای حزب اللهی با چارچوب گفتمانی جدید و سازماندهی جدید بیابیم، به راستی آیا در انتخابات 84 کسی جز محمود احمدی نژاد را می­توان نمایندۀ اصولگرایی تلقی کرد؟ آیا پیروزی احمدی نژاد 84 پیروزی اصولگرایی نبود و پیروزی (احتمالی) دیگر برادرانی که بنا به تحلیل­های درست و غلط ادبیات و جهت­گیری متفاوت با گفتمان جدید اصولگرایی اتخاذ کرده بودند، پیروزی اصولگرایی بود؟!

با این وجود، به نظر می­رسد اینک زمان آن رسیده است که به طور جدی­تر و دقیق­تر به ماهیت شکست تجربۀ سوم تیر بیاندیشیم و از آن سخن بگوییم. این اتفاق که خیزش آرمانگرایانه، اصولگرایانه و عدالتخواهانۀ سوم تیر به فضاحت خانه نشینی یازده روزه و ابتذال برداشت 16 میلیاردی از ذیحسابی ریاست جمهوری بیانجامد، آنقدر هولناک و مصیبت­بار است که نمی­توان به سادگی از کنار آن گذشت. نمی­توان آن را صرفاً به خباثت این و انحراف آن نسبت داد. نمی­توان آینه را پیش روی خود نگرفت و لا اقل بخشی از ماهیت شکست و تباهی را در آنچه که به عموم جریان حزب اللهی مربوط است، ردیابی نکرد. بدون چنین نقادی جدی و بی مجامله­ای امکان تأسیس جدید و احیای دوباره نخواهیم یافت.

به یاری خدا این بحث را در مجالی دیگر از سر خواهم گرفت. 

نظرات  (۷)

سلام آقای صفار
ما پیگیری می کنیم بحث ها را ا.
نشاالله این بحث را که بسیار بسیار نیاز به واکاوی و موشکافی دارد ، دقیقا برای احیای جریان درست سوم تیر را ادامه دهید.
تلخ بود...
۱۴ آبان ۹۲ ، ۱۶:۱۵ احمد مخبری
یک گروه دیگر نیز مفروضند که چون این بنده معتقدند، خیزش جریان اصولگرایی در سال های دولت کارگزاران و سپس اصلاح طلبان، در مقطع سوم تیر 84 توسط احمدی نژاد و هم فکرانش به سرقت رفت و سرانجام بر صخره ی 24 خرداد 92 کوبیده شد!
البته خوشبختانه ، بسیاری از دلسوزان و تأثیرگذاران این جریان، پیش از ضربه ی نهایی، به اختیار و یا به عنف، از طیاره ی دولت و هم‏فکران مدعی اصولگرایی‎اش، بیرون شده بودند و حالا فرصتی برای بازسازی و خودسازی دارند.

ارادت همچنان باقی است.
بنام خدا
1-اساسا تحلیلهایی که هنوز موجودیت جریان موهومی بنام "اصولگرایی" را در ادبیات تحلیلی خود حفظ کرده اند به بیراهه می روند.دیگر حد و مرزی برای آنچه یک دهه قبل "اصولگرایی"خوانده می شد باقی نمانده.بگذریم که "اصلاح طلبی" هم تغییرات شدیدی کرده اگر چه بسیار کمتر از "اصولگرایی".بنابراین قائل بودن به وجود "اصولگرایی" درست ندیدن صحنه است که تبعا عدم درک مختصات موجود و در نتیجه برداشت و تحلیل اشتباه را در پی دارد.
2-شاید از کسی که اشتباه فوق را در تحلیل مرتکب می شود بر می آید که پدیدآورندگان 3 تیر را تنها به دو دسته که وجه تمایزشان "انحراف" است محدود کند.این "سیاه و سفید" بینی نیست؟و البته باز طبیعی است کسی که همین دو گروه را ببیند نه تنها خود بلکه 3 تیر را قطعا شکست خورده بداند و به دنبال فتح دوباره جبهه از دست داده باشد.نه برادر.برای تحلیل اگرچه "ساده سازی" مفاهیم و وقایع لازم است اما "ساده انگاری" نه رواست.
باقی بماند.یا علی
۱۵ آبان ۹۲ ، ۱۱:۳۱ امیررضا آل حبیب
با سلام و آرزوی موفقیت
مطلب شما در سایت مهرورزی منعکس شد.

http://www.mehrvarzi.ir/fa/50356
۱۵ آبان ۹۲ ، ۲۳:۳۱ امیرحسین عبدالله زاده
کلید واژه هایتان چهار واژه ی احمدی نژاد ، اصلوگرایی ، حزب اللهی و سوم تیر است
زمانی این چهار تا یک معنی میداد . امروز این چهار واژه ، به توان 2، معنی پیدا کرده است .
اشتباه از آن جا شروع شد که دایره اصولگرایی بیش از حد بزرگ شد .
بنده عتقدم همانطور که اصلاح طلب ها همه را در جنبش اجتماعی 88 خود راه دادند و باعث شد بیایند و ببرند و دیگر فرمان از دستشان خارج شد ؛ امروز هم فرمان اصولگرایی نه دست حزب الله است و نه دست جوانان سوم تیری ، امروز فرمان ، دست استاد خاطرات است دست ناطق دست ولایتی دست این و آن
این می شود اینکه امروز حتی میگویند ، مگر اصولگرایی وجود داشته از اول؟؟؟
می گم آقا سجاد مواظب باش تاملاتت طولانی نشه، چون دیگه چیزی از درگیری های ارزشی نمونده که شما تو دسته ی او ل دوم سوم یا ... باشی
این دیگه کاملا قابل فهمه که ملت از درگیری ارزشی دور شدن و هر روز داره این فضای تقابلی ملت با ارزشی ها از هر گروه و دشته ای بیشتر می شه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سایر مطالب