طرف قلّابی
سیاست، عرصهی همآوردی برنامهها و راهکارهاست که بربستری از اندیشهها و منطقها بناشدهاست. هرچند مرور زمان، موضع حق را نمایان میسازد اما صرف درست و منطقی بودن یک اندیشه، موجب ظفرمندی و گسترش سریع آن در صحنهی سیاست ، نخواهدشد.
اگر حق، به درستی عرضه شود، اقبال عمومی را به همراه خواهد داشت اما در صحنهی سیاست، حقنمایی و تدلیس به آسانی رخ میدهد . تلاش اصلی جریانات باطل آناست که خود را در منظری نمایان سازند که در دید افکار عمومی، حق به نظر آیند.
درگیری مستقیم با منطق حق نتیجهای جز ابطال نخواهد داشت، بنابراین باید مصافی را به نمایش گذارند که بینندهی ماجرا، حق را در آنها بجوید، هرچند که باطلی را تبلیغ کنند و این همان سیاستبازی باطلیست که چرخ دولتهای استکباری را میچرخاند و کارشان را به پیش میبرد.
نظام اسلامی ما نیز درگیر چنین ماجرایی است. اندیشههای متین و منطقی نظام اسلامی در عرصهی سیاست باید به درستی و با برنامه و راهکار درخور، تبیین و تبلیغ شود تا در مصاف با اندیشههای باطلی که خود را در جایگاه حق نمایان میسازند به محاق نرود.
ما در برابر استکبار، موضع روشن و دقیقی داریم که برپایههای محکم و مستدلی بنا شدهاست. بی اعتمادی ما به امریکا منطقی عینی دارد که کاملا درست و گویاست و در جای خود بیان شده و میشود. افکار عمومی ما نیز در این سی و پنج سال همواره با درک و پذیرش کامل این منطق در برابر تبلیغات استکبار تسلیم نشدهاست.
دشمن مستکبر و دنبالههای داخلی آن که از رویارویی مستقیم با موضع حق و منطق مستدل نظام، عاجزند، برای خودنمایی در منظر حق، راهی دیگر را در پیشگرفتهاند. آنها برای مُحِق جلوهدادن خود در این صحنهی همآوردی، نیازمند طرفی هستند که در برابر گفتار و رفتار او، خود را در موضع حق جا بزنند و به همین منظور، برای خود "طرف قلّابی" میتراشند .
نمونهی روشن "طرف قلّابی" در عرصهی سیاست جهانی، گروهکهای سلفی طالبان، القاعده و امثال آنها هستند که سرویسها جاسوسی استکبار با استفاده از ظرفیتهای موجود در جوامع اسلامی، آنهارا به عنوان طرف مخاصمهی خود، خلق کردند. رفتار بیمنطق و زشت این "طرف قلّابی" محملی شد برای توجیه اسلام ستیزی استکبار در افکارعمومی جهان که در اصل ریشه در خصومت با نظام اسلامی داشت اما منطق و اندیشهی مستدل و رفتار درست نظام اسلامی آنان را در موضع انفعال قرار میداد.
در عرصهی داخلی نیز افکار عمومی ملت ایران هیچگاه به امریکا و دنبالههای داخلی آن اعتماد نکرده و در تخاصم استکبار با نظام اسلامی، آنها را در موضع حق ندیدهاست. کسانی که دم از سازش با امریکا میزنند و به چیزی فراتر از نرمش قهرمانانه می اندیشند، برای تغییر منظر مردم و توجیه مطالبات خود، نیازمند طرفی غیر از جریان اصلی نظام هستند که منطق و استحکام آراء نظام اسلامی را نداشته باشد اما بتوانند آن را به عنوان طرف دعوای خود جابزنند و در برابر رفتارهای ناهنجار و آراء بی منطق او، خود را محق جلوه دهند.
در گذشتهای نه چندان دور ، نمونههای کوچک و بزرگی از این "طرف قلّابی" سازی را شاهد بودهایم که برای توجیه افکار عمومی، ارتقاء مقبولیت و پیشبرد اهداف جریانات وابسته و واداده، به کارآمدهاست. در دوران اصلاحات، رسانههای قیل و قال محور با استفاده از همین "طرف قلّابی" همواره بسیج و حزب الله و نیز اندیشههای امام و رهبری را آماج حملات خود قرار میدادند.
امروز نیز وادادگانی که دل در گرو امریکا دارند برای جلب نظر افکار عمومی، به جای روبهرو شدن با منطق نظام و رهبری در بی اعتمادی به امریکا، در حال جدال با "طرف قلّابی" خود هستند.
"طرف قلّابی" آنها، استدلال ندارد و فقط فریاد می زند؛ از شعور سیاسی برخوردار نیست و در عوض سراسر شعار و شعار و شعار است؛ به اقتصاد و معیشت مردم اهمیت نمیدهد؛ واقعیتها را نمیبیند و در آرمانگرایی دچار اوهام و تخیلات شدهاست؛ برای مردم و آراءشان اهمیت چندانی قائل نیست؛ احترام محترمان را حفظ نمی کند؛ قانون را برای دیگران می داند؛ برای برگزاری میتینگ سیاسی و حزبی، مجوز نمیگیرد و تجمع و راهپیمایی بدون مجوز خود را خودجوش مینامد؛ در مسیر عبور خودروی ریسجمهور نماز جماعت برگزار میکند؛ جلسات سخنرانی مسؤولان نظام را برهم میزند؛ به جای اعلام بیاعتمادی نسبت به امریکا، در حال جدال و تخاصم با دولت است؛ مسألهی اصلی او چرایی محرمانه بودن مذاکرات هستهای است و نه تبیین نرمش قهرمانانه؛ برای رویارویی با تحریمها و فشارهای استکبار هیچ برنامهای جز شعار مقاومت و پایداری ندارد و مهمتر از همه، وحدت یعنی مصلحت اعلای سیاسی– اجتماعی کشور را زیرپای آمال و اوهام خویش له میکند.
طبیعی است که مقابلهی با این طرف هرچند که قلّابی و غیراصلی باشد، هر فرد و جریانی را در موضع حق قرار میدهد و اقبال عمومی را به همراه میآورد که آورد. رأی بیست و چهار خرداد ملت ایران، رأی به پس زدن همین "طرف قلّابی" بود که برای پیروزی به صحنه آورده شد و اینک برای جلب بیشتر افکار عمومی و فتح قلهی مجلس آتی، در تنور جهالت و لجاجت آن دمیده میشود.
معیار و ملاک ما فرمایشات رهبری است. ما از دولتمردان خود همواره پشتیبانی کرده و میکنیم اما به امریکا هیچ اعتمادی نداریم و این بیاعتمادی بر بستری از منطق و استدلال بنا شدهاست، نه ادعا و توهم.
جریانات انقلابی و وفادار به نظام باید بکوشند که مُبیّن فرمایشات و رهنمودهای منطقی و مستدل رهبر باشند، نه آنکه در دام طراحان "طرف قلّابی" بیفتند و زمینه ساز پیروزی جریان مقابل را فراهم کنند.
مگر در امریکا مردم آن کشور شعار "مرگ بر ایران" سر میدهند؟