طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

۳۷ مطلب با موضوع «تدبیر و سیاست» ثبت شده است

در ادبیات متأخر علوم اجتماعی فراوان از تعبیر اسطوره استفاده می­شود. کاربرد این لفظ تا حدود زیادی حامل بار معنایی جدیدی است که با تلقی قبلی از مفهوم اسطوره به عنوان افسانه یا حکایتی که فراسوی تاریخ/واقعیت قرار دارد، متفاوت است. البته قرابت معنایی روشنی وجود دارد که همان نسبت معوج با واقعیت است. در معنای اخیر، اسطوره سازی در اشاره به هر گونه دستکاری و بزرگنمایی واقعیت در جهت اهداف و اغراض خاص به کار می­رود.

بسیار گفته اند و تکرار شده است که ما در عصر دانایی و خرد به سر می­بریم و در عصر دانایی جایی برای اساطیر باقی نمی­ماند. اما حقیقت این است که اگر مراد معنای اخیر باشد، جامعۀ مدرن نیز جنگلی از اسطوره­هاست. اسطوره­هایی که اغلب در کارگاه علوم انسانی تولید شده و توسط ژورنالیست­ها و تبلیغات­چی­ها و بازاریاب­های ایده و اندیشه توزیع می­شود. یکی از این موارد، که بنا به سرشت خاص مباحث سیاست خارجی در ایران پسا انقلابی بسیار مورد توجه و تبلیغ قرار گرفته است، «اسطورۀ سیاست خارجی غیرایدئولوژیک» است.

این اسطوره به طور خلاصه متضمن آن است که سیاست خارجی به طور انحصاری در نسبت با مفهومی به نام «منافع ملّی» سامان می­یابد و هر گونه دخالت دادن موضع­گیری­های ایدئولوژیک و به طور کلی نظامات ارزشی نه تنها غلط و زیان آور، که ناشی از عدم درک ماهیت مناسبات و سیاست جهانی در دنیای جدید است.

می­توان فصل مشبعی در تناقضات درونی اسطوره یا ابهامات معنای منافع ملی و امثال اینها قلمفرسایی کرد. اما در این یادداشت قصدی جز مورد پرسش قرار دادن اسطوره از خلال تذکر به یک مورد ملموس و عینی وجود ندارد. این مورد مشخصاً نوع رابطۀ ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، یا به عبارت بهتر، جایگاه اسرائیل در سیاست خارجی ایالات متحده است.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۲۰:۵۱

تکلیف‌مداریِ نتیجه‌گرا

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی

 بخشی از بدنه جوان هوادار انقلاب اسلامی در سالیان اخیر با عَلَم تکلیف گرایی ، گونه‌ای از عقلانیت سیاسی را به نمایش می‌گذارد. جلوه آشکار این رویکرد در ایام انتخابات و اقبال ایشان به نامزدهای منادی ارزش‌های انقلاب نمایان می‌شود. شاه بیت این جماعت در دفاع از عملکرد‌شان، اصالت تکلیف مداری در برابر نتیجه گرایی است. اِسناد این تفکر به اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) نیز با بیان مشهور ایشان خطاب به روحانیون سکه رایج تکلیف گرایان است:

تاخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی شود که ما از اصول خود عدول کنیم . همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مامور به نتیجه .[i]

تکلیف و نتیجه

برای بررسی عالمانه این تقابل و اتخاذ مبنا میان دوگانه تکلیف و نتیجه، ادبیات فقهی مناسبی فراهم است. در اصطلاح فقه برخی از اوامر را «امر به سبب» و برخی دیگر را از قبیل «امر به مسبَّب» می‌شمارند. به طور مثال وقتی به نمازگزار خطاب می‌شود که به شستشوی صورت و دست و مسح بر سر و پا اقدام نماید، امر به سبب شده است. مجموعه شستشوها و مسح‌ها سببی برای دست‌یابی به شرط طهارت در نماز است. در چنین مواردی اگرچه امر به سبب تعلق گرفته اما مصلحت واقعی در نتیجه، یعنی طهارت است. در صورتی که مصلحتی مهم‌تر از طهارت در میان باشد، وجوب طهارت و به تبع آن افعال وضوء منتفی می‌شود. 

از سوی دیگر متعلق برخی اوامر نتایج و مسبَّبات اند، به گونه ای که تحقق آن نتیجه به واسطه اسباب اختیاری میسر می‌شود. این نتایج اگرچه مستقیم و بدون واسطه اسباب قابل تحصیل نیست، اما به جهت امکان تمهید و تحصیل آن به واسطه اسباب اختیاری، در دایره مقدورات قرار دارد و امر به آن ممکن می‌شود. به عنوان نمونه در امر به ایمان و باور به معارف حقه، لازم است از طریق تکاپوی علمی معارف حقه را بشناسیم و با روش‌های برهانی به آنها یقین پیدا کنیم یا بنابر توصیه قرآن با بندگی به یقین دست یابیم.[ii] اگرچه یقین از افعال اختیاری انسان نیست، ولی به واسطه اسباب اختیاری قابل تحصیل است. در چنین مواردی اگر چه مصلحت در نتیجه است ولی آنچه در مستقیم در حیطه قدرت مکلف قرار دارد، اسباب و مقدمات اختیاری آن است

یا چنانچه شخصی در حال غرق شدن باشد وظیفه ما نجات جان وی است و اگر بدانیم یا احتمال عقلایی بدهیم که این امر نیازمند کمک و یاری دیگران است، اقدام فردی برای نجات غریق واجب نیست. حتی می‌توان گفت اگر با اقدام فردی برای نجات غریق، از همکاری با دیگران غفلت ورزیم، در برابر غرق شدن و مرگ وی مسئول و معاقب خواهیم بود. در چنین مواردی واجب است برای تحصیل نتیجه‌ی مطلوب شارع و تحقق آن به واسطه اسباب، برنامه ریزی کنیم و با درخواست از دیگران و استفاده از ابزار مناسب، برای دست‌یابی به نتیجه تلاش نماییم.

با این مقدمه به مسئله اصلی این نوشتار باز‌می‌گردیم، در کنش‌ اجتماعی و سیاسی، نسبت تکلیف و نتیجه چیست؟ آیا برای تحصیل نتیجه می‌توانیم از تکلیف صرف‌نظر کنیم؟ یا آنکه تکلیف سیاسی معطوف به نتیجه است؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۲۳:۵۰

گلوگاه

احمد مخبری

برنامه‌ی سیاسی دولت دموکرات آمریکا برای کشورهای اسلامی ، با روی کارآمدن جریان اردوغان و اجرای نمایش‌های اسلامی در صحنه‌ی دولت ترکیه، ارائه‌ی الگوی نوینی از دولت اسلامی در برابر نظام جمهوری اسلامی ایران، برای دیگر کشورها مسلمان منطقه بود. البته سرعت رخ‌دادهای حاصل از بیداری اسلامی در منطقه، نمایش تُرک‌ها را کمی برهم زد و اردوغان را مجبور کرد که نتیجه‌ای که باید در ذهن مخاطبان نمایش  او تداعی می‌شد را بلند بلند فریاد زند و دولت نوپای حاصل از بیداری اسلامی در  مصر را به لائیسیته‌ و اسلام اردوغانی که همان ویراست جدید اسلام آمریکایی است، فرا بخواند. اما همین اردوغان که روزی برای حمله‌ی گرگ‌‌های درنده‌ی صهیونیست به کشتی مرمره، دادوقال ضداسراییلی به راه می‌انداخت ، درگیر سازماندهی جنگ‌جویان مخالف دولت سوریه شده‌بود و هم‌نوا با دوستان سعودی و قطری خود خطر اسد را از نتانیاهو بیشتر اعلام می‌کرد. ترکیه با داعیه‌ی رهبری جهان اسلام، همه‌ی وجهه و توان خود را برای نابودی دولت سوریه هزینه کرد و البته حالا سرخورده و بی نصیب، باید با مشکلات حاصل از نا امنی در کشور همسایه‌اش، روبرو شود.

دولت اخوانی‌های مصر هم با ندانم‌کاری حاصل از اعوجاجات فکری و اعتقادی‌شان، دچار یک ایست بهت‌آور برای مردم منطقه شد و مرسی که خود را مستظهر به آمریکا، سعودی، ترکیه و قطر می دید، سرنگون گردید. در واقع آمریکائی‌ها ترجیح دادند که امنیت رژیم صهیونیستی را با روی کارآمدن مجدد نظامیان در مصر ، تضمین کنند تا آن‌که به هم‌راهی مرسی و جریان نامتعادل سلفی‌ها دل‌‌خوش باشند. هرچند که مسیر انقلاب مردم مصر بی بازگشت و آتشفشان بیداری اسلامی هم‌چنان در زیر خاکستر دولت اخوانی‌ها در حال غلیان است.

سوریه نیز پس از ما‌ه‌ها کش‌مکش خون‌بار میان جبهه‌ی دولت و طرف‌دارانش با طیف پراکنده‌ای از مخالفان داخلی و ستیزه‌جویان خارجی، حالا به نقطه‌ی تعادل و پیروزی دولت نزدیک می‌شود. هدف اصلی جبهه‌ی معارضان که نابودی دولت و برهم‌چیدن بساط مقاومت سوری و لبنانی در برابر رژیم صهیونیستی بود، برای همیشه از دست‌رس تروریست‌ها و حامیانشان خارج شده‌است. بوق و کرنای حمله به سوریه نیز تنها مانوری از سوی آمریکا برای ابراز ارادت عمیق به دوستان صهیونیست خود بود که با هر بهانه‌ای و تنها به علت مشکلات مالی متوقف شد. شاید درست‌تر آن‌ باشد که بگوییم هرگز قرار نبود جنگی هرچند محدود آغاز شود .

دولت آمریکا البته هم‌چنان از حکومت‌‌های ارتجاعی منطقه هم‌چون سعودی، قطر، کویت، بحرین  و امارات حمایت می‌کند و چیزی به نام دموکراسی و حقوق بشر را در آن کشورها سراغ نمی‌گیرد.  

همه‌ی این تناقضات از آن‌روست که منافع اقتصادی ایالات متحده با موجودیت رژیم جعلی اسرائیل گره خورده است. آمریکا از یک سو مشکلات عدیده‌ی مالی در داخل دارد و از سوی دیگر متعهد به حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است. حتی اگر سیاست‌‌مداران فعلی آمریکا به یک گفت‌و گوی ساده با ایران رضایت ‌دهند اما صهیونیست‌ها غاصب به چیزی جز نابودی ایران فکر نمی‌کنند.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۰۸:۰۰

آن مسئلهى اصلى این است که یک جماعتى در مقابل جریان قانونى کشور، به شکل غیر قانونى و به شکل غیر نجیبانه ایستادگى کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش میکنید؟...خب، در انتخابات سال ۸۸، آن کسانى که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا براى مواجههى با تقلب، اردوکشى خیابانى کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومى، نخیر، به شکلى که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهى نمیکنند؟ در جلسات خصوصى میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا براى کشور هزینه درست کردید؟ اگر خداى متعال به این ملت کمک نمیکرد، گروههاى مردم به جان هم مىافتادند، میدانید چه اتفاقى مىافتاد؟ (دیدار با دانشجویان، ماه رمضان امسال)

این سخنان رهبری با نقدهایی مواجه شد. مقاله ای با پشتیبانی روایات دینی و سیره تاریخی اهل بیت (ع) در نقد این مطلب نگاشته شد. در مورد اصل نقد بر رهبری و حدود و روش آن باید در جای دیگری سخن گفته شود.

به طور خلاصه مدعای مقاله مذکور این است:

1.       1. رهبری از دو متهم اصلی فتنه 88 «طلب عذرخواهی» کردند. عذر خواهی برای گناه انجام نشده، کار نادرستی است؛ عذرخواهی برای انجام تکلیف و وظیفه نادرست تر است؛ عذر خواهی برای زیر فشار سیاسی بودن باز هم بدتر است؛ عذرخواهی در برابر کسی که خود را حق مطلق می داند بدتر است.

2.       2. در صورت وجود شرایط، عذرخواهی عمل اخلاقی است، اما طلب عذرخواهی کردن غیر اخلاقی است. مانند سلام کردن که اخلاقی است و طلب سلام کردن غیر اخلاقی است. امیرالمومنین (ع) هم از کسانی که علیه آن حضرت جنگیدند، طلب عذرخواهی نکرد.

3.       3. در جرایم عمومی عذرخواهی وقتی منطقی است که امکان دفاع از خود در محکمه عدل وجود داشته باشد.

4.       4. حتی با وجود محکومیت، باز هم محکوم ملزم به عذرخواهی نیست هر چند باید مجازات را تحمل کند.

به طور تلویحی و بلکه روشن، نگارنده عملکرد رهبری را در این مورد با معاویه همسان دانسته که سعی دارد برای مقاصد سیاسی، انقلابیون قبلی را به عذرخواهی از عملکرد خود وادار کند. کسی دارای تکبر بوده و بدون درک و شعور اخلاقی است و خود را حق مطلق می داند و برای دیگری حقی قائل نیست. نگارنده کاری به این اتهامات ندارد که منتقد برای فرار از تبعات آن، بدون نام آوردن، با ذکر تمثیل های تاریخی وارد شده است.

نقد این نقد

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۰:۵۷

رستاخیز ارزش‌های انقلابی

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی

رهیافت توصیف و تحلیل پدیده های اجتماعی با الگوی مفهومی گفتمان، به تبع تنزّل عقل از جایگاه رفیع ادراک و فهم مطلق پدیدار شد. اگرچه مبادی معرفتی تحلیل گفتمان بر امتناع معرفت مطلق و فراگیر استوار شده است، قائلین به امکان معرفت مطلق و عام نیز می‌توانند با لحاظ محدودیت‌های معرفتی چارچوب نظری آن، از تحلیل‌های گفتمانی برای بیان مسائل اجتماعی استفاده نمایند. به عنوان نمونه، در شرایطی که پیچیدگی مولفه‌های موثر در شکل‌گیری و تحول پدیده‌های اجتماعی، شناخت دقیق روابط علی و ماهیت دقیق مسئله را ناممکن می‌سازد، رویکرد تحلیل گفتمان می‌تواند کارساز باشد، چنانکه تحلیل برخی از رفتارهای سیاسی جامعه بر مبنای چارچوب مفهومی وجود و علیت میسر نیست.

تحلیل و بررسی جامعه‌شناختی تحولات سیاسی جامعه از جمله مواردی است که بدون تمسک به چارچوب مفهومی گفتمان دشوار می‌نماید. برای آنکه بتوانیم رخدادها و کنش‌های سیاسی جامعه را توصیف، تحلیل و پیش‌بینی نماییم، مناسبات اراده و ادراک را در چارچوب گفتمان پیکربندی می‌نماییم. نتیجه آنکه موضوعات مورد بررسی ما دیگر از امور واقعی و نفس‌الامری نیستند و وجود و عدم شان به معنای رایج در فلسفه اسلامی نیست.

در سالیان اخیر کاربرد واژه «گفتمان» در معانی غیردقیق رایج شده، اما کاربرد آن درباره دو جریان سیاسی‌ـ‌اجتماعی «اصلاح‌طلبی» و «اصولگرایی» مطابق اصطلاح علمی آن بوده است. اصلاح طلبی برآمده از اراده‌ی جمعی از اندیشمندان و کنشگران اجتماعی و سیاسی بود، که با مفصل‌بندی مفاهیم اجتماعی بر مدار «توسعه سیاسی» جریان اراده ملی را به پیروی از خود واداشت. بررسی علل و عوامل شکل‌گیری و توفیق این تلاش جمعی، از حوصله این نوشته خارج است. اما به اجمال می‌توان گفت، توفیق این جریان وام‌دار مطالبه برخی ارزش‌های جامعه ایرانی بود، که در ساختارهای سیاسی و اجتماعی مورد بی‌مهری قرار گرفته بودند. زمینه شکست این جریان نیز پیامد ناتوانی گفتمان اصلاحات در تامین بخشی دیگر از ارزش‌ها و آرمان‌های معنوی و اسلامی جامعه ایرانی بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۲ ، ۲۲:۴۲

یک.

محققِ معتقد به «جمهوری اسلامی» یا بنابر آنچه این روزها رایج شده، محقق وابسته به «گفتمان انقلاب اسلامی»، مسالهاش چه هست؟ محققان و پژوهشگران اجتماعی معتقد به «جمهوری اسلامی» باید به چه مسائلی بپردازند؟ و النهایه اینکه «مسائل جمهوری اسلامی»، چه هست؟ برای پاسخ به این سئوال شاید بهتر باشد در وهلة اول بگوییم مسائل جمهوری اسلامی، «چه نیست».

دو.

ممکن است قدری غریب به نظر برسد اما «مسائل جمهور اسلامی»، مسائل «جامعة ایران» نیست. در هر اجتماع انسانی، و در نتیجة در کنار هم قرار گرفتن و همزیستیِ گروهی از انسانها، مسائل و موضوعاتی پدید میآیند که بین همة جوامع مشترک است. این مسائل، دقیقاً به دلیل نفسِ در کنار هم قرار گرفتنِ انسانهایی با علایق و آرزوهای متفاوت پدید میآیند و متعلّق به یک جامعة معین نیستند.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۲ ، ۱۰:۴۲

زیرِ صحنه درهم و برهم مراودات هسته‌ای که دربرگیرنده انبوهی از رایزنی‌ها و لابی‌ها و دیدارها بوده و هست، یک مجموعه متناهی از عناصر و ارزش‌ها قرار دارد که در حکم رابطه شطرنج با بازیِ‌ با آن است؛ صفحه، مهره‌ها، تعریف‌شدگی حرکتِ آن‌ها و تعداد خانه‌های سیاه و سفید، سازه‌ای را فراهم می‌آورد که طبق مقررات‌اش، می‌شود «با» آن بازی کرد و «از» آن لذت برد و برای پیروز شدن «در» آن، تلاش کرد.

نه صفحه شطرنج جوهر و اصالت دارد و نه بازی و بازی‌گرانِ آن؛ همه‌چیز در یک نظم دل‌بخواهی و توافقی گرد هم آمده است و بازی‌گر، بخش‌هایی از آن‌را می‌داند و پاره‌ای از آن‌را نمی‌شناسد و با همین ترکیب دانایی و ناتوانی، به معرکه پا می‌گذارد و چیزهایی را به هم پیوند می‌زند و «تلاش» می‌کند. تلاش او، متوقف به دانستنِ‌ نادانسته‌ها نیست و لاجرم آن‌ها برایش مفروض گرفته می‌شود.


اشتون- ژنو 3

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۰۹:۵۵

«بسیج، یعنى مجموعه‌ى انسان‌هایى که نیروى خودشان را به میدان مى‌آورند تا در جهاد عمومى کشور و ملت‌شان، در جهت رسیدن به قله‌ها، فعال باشند و با آنها هم‌کارى کنند و در کارشان سهیم باشند».  بسیج با این معنا، «یک سازمان دولتى»[1] و یا جزئی از «سازمان‌هاى نظامى به معناى خاص آن به حساب نمى‌آید»[2] و در «یک مجموعه‌ى نظامى و مُلبس به لباس نظامى و آموزش‌هاى نظامى» محدود و محصور نمی‌شود..[3]

بسیج «پیش‌گام و پیش‌قراول در همه‌ى میدان‌هاى مورد نیاز کشور و نظام اسلامى» است و «هرجا حضور شجاعانه و فداکارانه و مخلصانه ضرورت پیدا مى‌کند، بسیج در خط مقدّم قرار مى‌گیرد» و با گذشت از حقوق شخصی و اغماض از استراحت و آسایش، با اخلاص در اقدام و عمل، پیش‌قدم می‌شود [4].

در سال‌های آغازین پس از پیروزی انقلاب، «بسیج، در جنگ پیش‌قدم بود» تا در برابر هجمه‌ی نظامی دشمنان، از اسلام، انقلاب، کشور و ملت، دفاع کند. اما

«عرصه‌ى حضور بسیج خیلى وسیع‌تر از عرصه‌ى نظامى است ... بسیج عرصه‌ى جهاد است، نه قتال. قتال یک گوشه‌اى از جهاد است. جهاد یعنى حضور در میدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ایمان؛ این می‌شود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالکم و أنفسکم فى سبیل اللَّه»؛ جهاد با نفس، جهاد با مال. جهاد با نفس کجاست؟ فقط به این است که توى میدان جنگ برویم و جانمان را کف دست بگیریم؛ نه، یکى از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روى یک پروژه‌ى تحقیقاتى صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. جهاد با نفس این است که از تفریحتان بزنید، از آسایش جسمانیتان بزنید، از فلان کار پرپول و پردرآمد - به قول فرنگى‌ها پول‌ساز - بزنید و تو این محیط علمى و تحقیقى و پژوهشى صرف وقت کنید تا یک حقیقت زنده‌ى علمى را به دست بیاورید و مثل دسته‌ى گل به جامعه‌تان تقدیم کنید؛ جهاد با نفس این است»[5].

حالا سال‌هاست که جهاد علمی و اقتصادی، مسأله‌ی نخست کشور و مهم‌ترین اولویت این جهاد، حضور نخبگان و نوآوران برای گشایش و پیش‌روی در جبهه‌های نو و عرصه‌های جدید است. این حضور، با کَرّ و فَرّ دستور و پیچ‌و تاب سلسله مراتب، حاصل نمی‌شود.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۲ ، ۰۹:۳۱

 مذاکره در ژنو با آمریکایی‌ها، تنها در حول و حوش پرونده هسته‌ای بوده است؛ این جمله‌ای است که مردان سیاست خارجی ایران، بر آن بارها تاکید کرده‌اند. البته آن‌چه دیپلمات‌های ایرانی مجاز به انجام‌اش بوده‌اند، به‌معنای این نیست که دیگران نیز در این پندار شریک بوده‌اند و از فرصت بی‌سابقهِ به‌وجود آمده، چشم پوشیده‌اند و همه فرصت‌های طولانی دیدار و گفت‌وگوی دو یا چندجانبه را به بحث درباره اراک و نطنز و فردو سپری کرده باشند.

آن‌چنان که از خبرها و حرف‌های طرف‌های غربی و رسانه‌های‌شان برمی‌آید، مسائل دیگری نیز از جانب آن‌ها در میان بوده و مشخصا نامی از سوریه نیز مطرح شده است؛ حدود و ثغور این گفته‌ها و شنیده‌ها روشن نیست، اما این گمانه‌زنی نشانه تمایل آن‌ها، به وارد کردن متغیر (یا متغیرهای) تازه‌ای در فهرست خواسته‌ها و شرط‌های‌شان در حین مذاکره با ایران است.

ردِ این نکته را می‌توان در جایی دیگر پی گرفت؛ آن‌هنگام که در فاصله‌ای کم‌تر از 17 روز، یک موضوع  قابل‌توجه در سخن‌رانی‌های رهبری انقلاب، نمودار شده است: «رژیم منحط صهیونیستى». در سخن‌رانی 12 آبان‌ماه، این بحث مشخصا در نسبت با پایان ماجرای هسته‌ای عنوان می‌شود:

یک مسئله این است که دشمنى آمریکا با ملت ایران و با جمهورى اسلامى اصلا حول محور هسته‌اى نیست؛ این خطاست اگر خیال کنیم که دعواى آمریکا با ما سرِ قضیه هسته‌اى است؛ نه، قضیه‌ هسته‌اى بهانه است؛ ... فرض کنید جمهورى اسلامى عقب‌نشینى کرد؛ همان‌که آن‌ها می‌خواهند - خیال نکنید مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانه دیگر را به‌تدریج پیش می‌کشند: ... چرا با رژیم صهیونیستى بدید؟ چرا رژیم صهیونیستى را به رسمیت نمى‌شناسید؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۱۳:۲۴

دیپلماسی خارجی ما امروز  ، صحنه‌ی نبردی است میان اراده‌هایی که پشتوانه‌‌هایی از ایمان دارند. تمام اجزاء، الزامات و شرایط یک جنگ تمام عیار در این نبرد وجود دارد. فراتر از گروهی که در مرکز این نبرد، برنامه‌ی میدانی این جنگ را پیش می‌برند، اراده‌ی بالاتری که در فرمانده نبرد وجود دارد، تعیین کننده‌ی اهداف و جهت‌گیری هاست.

چالش اصلی انقلاب و نظام ما در عرصه‌ی جهانی مبارزه با استکبار و حفظ استقلال و تأمین منافع ملی‌است که در زمان‌های مختلف در صورت‌ها گوناگونی رخ نمایانده است. صحنه‌ی کنونی این نزاع ، آوردگاه دیپلماسی ایران برای حفظ و تثبیت حقوق هسته ای خود و رفع تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه‌ای‌ست که با بهانه‌های واهی بر گرده‌ی کشور و ملت ما نهاده‌شده‌اند.

هدف اصلی در این مذاکرات روشن است، اما شرایط مختلف ، روش‌های گوناگونی را می‌طلبد، روش‌‌هایی که گاه ظاهری برخلاف اهداف ترسیم‌شده‌ دارند ولی در باطن، حرکتی به سوی آن‌ها هستند.

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۴ آذر ۹۲ ، ۲۳:۵۵

سایر مطالب