طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

نقدی بر «وظیفه» اردوکشی خیابانی

محمد مهدی شاه آبادی
دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۷ ق.ظ

آن مسئلهى اصلى این است که یک جماعتى در مقابل جریان قانونى کشور، به شکل غیر قانونى و به شکل غیر نجیبانه ایستادگى کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش میکنید؟...خب، در انتخابات سال ۸۸، آن کسانى که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا براى مواجههى با تقلب، اردوکشى خیابانى کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومى، نخیر، به شکلى که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهى نمیکنند؟ در جلسات خصوصى میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا براى کشور هزینه درست کردید؟ اگر خداى متعال به این ملت کمک نمیکرد، گروههاى مردم به جان هم مىافتادند، میدانید چه اتفاقى مىافتاد؟ (دیدار با دانشجویان، ماه رمضان امسال)

این سخنان رهبری با نقدهایی مواجه شد. مقاله ای با پشتیبانی روایات دینی و سیره تاریخی اهل بیت (ع) در نقد این مطلب نگاشته شد. در مورد اصل نقد بر رهبری و حدود و روش آن باید در جای دیگری سخن گفته شود.

به طور خلاصه مدعای مقاله مذکور این است:

1.       1. رهبری از دو متهم اصلی فتنه 88 «طلب عذرخواهی» کردند. عذر خواهی برای گناه انجام نشده، کار نادرستی است؛ عذرخواهی برای انجام تکلیف و وظیفه نادرست تر است؛ عذر خواهی برای زیر فشار سیاسی بودن باز هم بدتر است؛ عذرخواهی در برابر کسی که خود را حق مطلق می داند بدتر است.

2.       2. در صورت وجود شرایط، عذرخواهی عمل اخلاقی است، اما طلب عذرخواهی کردن غیر اخلاقی است. مانند سلام کردن که اخلاقی است و طلب سلام کردن غیر اخلاقی است. امیرالمومنین (ع) هم از کسانی که علیه آن حضرت جنگیدند، طلب عذرخواهی نکرد.

3.       3. در جرایم عمومی عذرخواهی وقتی منطقی است که امکان دفاع از خود در محکمه عدل وجود داشته باشد.

4.       4. حتی با وجود محکومیت، باز هم محکوم ملزم به عذرخواهی نیست هر چند باید مجازات را تحمل کند.

به طور تلویحی و بلکه روشن، نگارنده عملکرد رهبری را در این مورد با معاویه همسان دانسته که سعی دارد برای مقاصد سیاسی، انقلابیون قبلی را به عذرخواهی از عملکرد خود وادار کند. کسی دارای تکبر بوده و بدون درک و شعور اخلاقی است و خود را حق مطلق می داند و برای دیگری حقی قائل نیست. نگارنده کاری به این اتهامات ندارد که منتقد برای فرار از تبعات آن، بدون نام آوردن، با ذکر تمثیل های تاریخی وارد شده است.

نقد این نقد

الف) نقد کبرای استدلال:

کبرای استدلالات ایشان مبتنی بر تمسک به روایات تاریخی و نقل های از اهل بیت علیهم السلام است.

1.       1. فرمودند: طلب عذرخواهی امر اخلاقی نیست و در سیره امیرالمومنین (ع) نیز وجود نداشته: چه کسی گفته طلب امر نیک، اخلاقی نیست؟ آیا همه جا اینگونه است؟ آیا اگر پدری برای تربیت (حتی با لحن توبیخی و طلبکارانه) به فرزند خود بگوید که تو باید به من سلام کنی عمل غیر اخلاقی انجام داده است؟ اگر کسی از توهین کننده به شخص دیگر بخواهد که از او عذرخواهی کن و او را راضی نما، عمل غیر اخلاقی انجام داده است؟ اگر نفر سومی در میان دعوای دو نفر، از شخصی که خطای کمتری انجام داده بخواهد که از طرف دیگر که خطای بیشتری داشته عذرخواهی کند تا زمینه حل اختلاف فراهم شود، کار غیر اخلاقی انجام داده است؟ ایشان طلب عذرخواهی را این گونه تفسیر کردند که رهبری متهمان را وادار به عدرخواهی از رهبری کرده اند. در حالی که متن گویا ست که متهمان باید از عملکرد خود و هزینه های وارد کرده به کشور عذرخواهی کنند آن هم از ملت.

2.    

3.       2. فرمودند متهم پس از محاکمه ممکن است اعدام شود ولی او را نمی توان به «اندک عدرخواهی» واداشت. چه کسی گفته است که عذرخواهی قرار است جای محاکمه عادلانه را بگیرد؟ عذرخواهی برای اعمال خلاف قانون است.

ب) نقد صغرای استدلال:

 نقد ایشان ناظر به فتنه 88 است. ایشان معتقدند آقایان موسوی و کروبی نه تنها خلافی مرتکب نشده اند بلکه به وظیفه خود عمل کرده اند و تحت فشارهای سیاسی عذرخواهی نخواهند کرد و جز به محاکمه عادلانه در محکمه بی طرف راضی نمی شوند. در اینجا مدعیان تقلب که برای احقاق حقوق ملت مکلف به اردوکشی خیابانی بودند، به وظیفه شان عمل کردند.

استدلال ساده ما با تفصیل آن چنین است:

1.       یا در سیستم سیاسی معتقد به حاکمیت قانون هستید.

1.1.             1.1. یا از سازو کارهای قانونی انتخابات و نقش شورای نگهبان در نظارت بر آن بی خبر بودید:

             که حق اعتراض ندارید چون قانون عمومی اعلام شده و سی سال است که اجرا می شود.

1.2.             1.2. اگر خبر داشته اید ولی شورای نگهبان را برای حل اختلافات انتخاباتی ذی صلاح نمی دانسته اید:

حق شرکت در انتخابات را نداشته اید. چون هر بازی قاعده خود را دارد. اگر تیمی داور مسابقه را عادل یا بی طرف نداند می تواند در بازی شرکت نکند اما در صورت شرکت کردن، حکم داور مطاع است.

1.3.             1.2.1 اگر در ذهن داشتید که شورای نگهبان عادل و بی طرف نیست و ما وارد بازی می شویم و بی عدالتی آن را نشان می دهیم از مراجع بالاتر درخواست رسیدگی می کنیم:

این کار را هم انجام ندادید. یعنی مدارک خود مبنی بر تقلب را به شورای نگهبان می دادید، پس از احراز عدم صلاحیت آنها و نشان دادن عادل نبودنشان، به مراجع بالاتر مراجعه می کردید. اما نه مدارک دادید و نه به راه های شورای نگهبان تمکین کردید. پس بدون نشان دادن بی عدالتی قاضی، حقی برای اعتراض ندارید.

1.4.             1.2.2.اگر فرض کنیم بی عدالتی شورای نگهبان را هم مشخص کردید پس باید به مراجع بالاتر شکایت می کردید:

ساختارهای حقوقی نظام، مرجع رسیدگی به تخلفات شورای نگهبان را صریحاً معلوم نکرده اما از عموم وظایف قوه قضاییه، برمی آید که هر شکایتی به آن قابل رسیدگی است. این کار را هم نکردید.

1.5.             1.2.3. همچنین اطلاق ولایت مطلقه راه را برای تجدید نظر در عملکرد شورای نگهبان باز کرده (مانند انتخابات مجلس سوم):

            اما اولاً شما بدون طی کردن مسیر اولیه به رهبری شکایت بردید.

ثانیاً هیچ یک از کاندیداها به رهبری نامه ای برای بازنگری ننوشتند.

ثالثاً خود رهبری به دنبال آقای میرحسین موسوی فرستادند تا حرف او را بشنوند. 

رابعاً خود رهبری نماینده های کاندیداها را خواستند و امکان بازشماری هر تعداد صندوق را مطرح کردند.

1.6.             1.3. باز هم فارغ از اینکه نظر رهبری را دست می دانید یا نه؛ در این سیستم بالاترین مرجع رسیدگی به شکایات (که البته مراحل شکایت آن را طی نکردید) رهبری است. نظر رهبری چه درست چه غلط پایان دهنده منازعات است. اما آن نظر را هم نپذیرفتید.

پس شما به هیچ یک از ساختارهای حقوقی نظام پای بند نبودید. و معقتد بودید که اولاً نظرتان مبتنی بر تقلب درست است، ثانیاً هیچ محکمه ای در ایران (شورای نگهبان، قوه قضائیه، رهبری) صلاحیت رسیدگی به این ادعا را ندارد؛ پس:

2.       با فشار، قانون را تغییر می دهید.

فرق راهپیمایی اعتراضی و اعتراض به حکم، با عمل شما این بود که عمل شما صرف اعتراض نبود، بلکه فشار بر سیستمی بود که از نظر شما ناعادلانه رفتار می کرد و این فشار باید تا تحمیل خواست شما ادامه می یافت و فقط زورتان نرسید که کار را به نهایت برسانید.

این یعنی همان خروج علیه سیستم و حاکمیت. آیا امیرالمومنین (ع) چنین کاری علیه حکومت عثمان کرده بود؟ آیا قیاس شما مع الفارق نیست؟ وقتی بالاترین مراجع حقوقی یک نظام نظری دادند و شما قرار شد با فشار آن نظر را عوض کنید و تا عوض نشده فشار را قطع نکنید، این چه معنایی جز خرج علیه سیستم و حاکمیت دارد؟ روشن بگویید که حاکمیت ناعادل و ظالم بود و بنا به وظیفه شرعی علیه این حاکمیت ظالمانه قیام کردیم. آنگاه ما هم صریح می گوییم که این قیام همان «بغی» است و تعارفی هم با کسی نداریم.

حتی با معیارهای دموکراسی نیز عمل شما خلاف دموکراسی است. وقتی حکم تبرئه قاتل جوان سیاه پوست در آمریکا صادر شد، تا مدت ها تظاهرات در خیابان بود. اما اولاً راه های حقوقی طی شده بود، ثانیاً راهپیمایی اعتراضی بود و بنا نبود که تا تغییر حکم همه در خیابان باشند؛ ثالثاً اگر سیستم (که شکایت به شکل قانونی در آن آمده بود) تغییر نظر داد که هیچ وگرنه باید دوباره به خانه رفت و تلاش حقوقی کرد یا سیستم را براندازی نمود.

کسانی که تجربه نشان داده است هیچ یکی از اجزای نظام را دارای صلاحیت برای اظهار نظر درباره ادعاهای خود نمی دانند، آیا به محکمه ای در درون نظام جمهوری اسلامی ایران راضی خواهند شد؟ آیا هیچ محکمه ای در این نظام از نظر آنها بی طرف خواهد بود؟ آری، آن محکمه ای که آنها افرادش را تعیین کنند، که این البته همان تحمیل گری به سیستم است که سابقه اش وجود دارد.

 

نظرات  (۶)

احسنت. خدا قوت.
بسیار عالی.
تشکر
استفاده میکنیم/
یاعلی حاجی
بسیار عای ومتقن پاسخ دادید
امیدوارم. در رسانه ها منعکس گردد
خدا قوت
سلام
اول از همه بسیار تشکر می کنم از این حرکت بسیار قوی و موثر.
به شخصا از مطالب این بلاگ بسیار استفاده می کنم.
اما سوال
(اگر امکان جواب دهی به این سوال به صورت عمومی وجود ندارد ، لطفا جواب این سوال را برایم ارسال کنید.)
روندی را که برای این اردوکشی خیابانی مکتوب نمودید ، روند خوبی است اما یک سول در اینجا به وجود می آید ، آیا هر کس از بیعت سیاسی حاکم عادل خارج شود باغی است و باید به آن برخورد کرد؟
اگر این صحیح است پس آیا حکم اعدام امام حسین (علیه السلام) توسط یزید کاری صحیح بود؟
(پیشاپیش از اطلاعات کم علمی خودم عذر میخواهم.)
پاسخ:
با سلام
 هرگونه بیعت شکنی با امام عادل، بغی است. آنچه در مورد امام حسین (ع) اشاره کردید:
امام حسین علیه السلام اساساً با یزید بیعت نکردند و داستان کربلا نیز به خاطر سرپیچی از بیعت یا یزید رخ داد.

با سلام خدمت آقای شاه آبادی.
مطالبی که فرمودید بسیار صحیح است استاد البته با همین پیش فرض ها.و اصل قضیه هم همین است که شما میفرمایید البته.
اما اگر فرض کنید و فرض کنیم که تمام این اتفاقات از پیش تعیین شده نبوده باشد و تا حدی قدم های متقابل سیاسی باشد که لجبازی نیز به آنها اضافه شده آیا این مسیر تغییر نمیکند؟!
ببینید این اتفاق وجود دارد که معترضان به حکم انتخاباتی درخواست یک راهپیمایی قانونی و به به قول شما راهپیمایی اعتراض را انجام دادند و وزارت کشور این درخواست را رد کرد.آیا اگر این راهپیمایی به شکل قانونی و تحت نظارت و حفظ نظام اسلامی انجام میشد آنگاه دلیلی برای لجبازی و نیاوردن شکایت به مراجع قانونی و اردوکشی خیابانی وجود داشت؟!؟!وقتی وزارت کشور که مرجع قانونی برای انجام انتخابات است اصلا حق اعتراض را رد میکند چه امیدی واقعا برای کسی میماند که فکر میکند واقعا تقلب شده است.اگر بحث زمان نیز وجود داشته باشد باید گفت که کاندیدایی که فکر میکند تقلب شده به نظر عقلانی میرسد که درخواست راهپیمایی کند که شور انتخاباتی طرفدارانش کم نشود و به طور موازی به شکایت بپردازد.اما اینجا این سیکل کاملا قیچی شد.دومین مطلب در اردوکشی های خیابانی به نظرم دوباره بحث اشتباه متقابل است.ببینید ما باید بپذیریم که نهادهای قدرت در کشور ما زیادند و این از قدرت گرفتن یک نهاد مسئول نیز جلوگیری میکند.مصادیق این بحث زیاد است اما در این مورد که بحث وجود دارد قوای انتظامی شهری است.اگر بپذیریم که مسئول برقراری نظم در کشور پلیس است پس باید به سیاست های انجام گرفته از سوی این نهاد اعتقاد داشت.ببینید اگر بسیج که در سال 88 نمیدانم به طور رسمی هنوز عضو سپاه بود یا خیر وارد عمل نیشود و وظایف مشترک با پلیس پیدا میکند این خود یک بی قانونی است.بی قانونی و بی عقلی محض است که عده ای افراد آموزش ندیده و جوانان احساسی بعضا جدای از دین حتی و صرفا تشنه ی قدرت و دارای نفس تندخو که ناشی از شور جوانی و حتی نوجانی است را راهی خیابان کرد وابزار های مختلف که شوکر و باتوم(یا طوم)از ابتدایی ترین آنهاست را به دستشان داد تا بر سر نمیگویم مردم،یک سری انسان بزنند.به نظرم این خودش یک بی قانونی آشکار و از آن بدتر با این شکل اجرا یک بی عقلی آشکار است.وقتی این طرف ماجرا اینگونه است از آنطرف نمیشود توقعی بیش از بی عقلی و بی قانونی داشت.
قطعا و یقینا کار نادرست از جانب آشوبگران بوده و به هیچ وجه حق این اردوکشی را نداشتند اما در راستای رفتارهای متقابل به نظر بنده توقع آنچنانی از جانب ما غلط است.
متشکر.
پاسخ:
با سلام
البته بنده دانشجو هستم نه استاد.
نکته کلیدی آن است که آن راهپیمایی ها اساساً اعتراض مدنی نبود. زمانی که راه قانونی اصلاً طی نشده، راه خیابانی در کجای دنیا پذیرفته شده است؟
به علاوه اینکه یک هفته با اینکه حکومت مجوزی به راهپیمایی ها نداده بود با آنها برخورد نکرد، در این مدت آیا به اندازه یک قدم از راه قانونی اقدامی شد؟
آیا گام بندی انقلاب های رنگی از سه ماه قبل انتخابات با طرح کمیته صیانت از آراء  و مراحل بعدی آن، بدون یک مرحله تخطی انجام نشد؟ بر چه اساسی نباید یقین کنیم که این اقدامات از قبل برنامه ریزی شده بود؟ کدام عقل سلیمی می پذیرد که کاملاا اتفاقی آن گام بندی های انقلاب های رنگی در 88 پیاده شد؟ اگر صرفاً بنا بر اعتراض بود چه منطقی از اعلام نتیجه قبل از پایان رأی گیری حمایت می کند؟
من اصلاً نمی فهمم که چرا باید راهپیمایی ها را جدای از آن همه اقدامات کلیدی غیرقانونی تفسیر کنیم؟ چرا حق راهپیمایی مردمی را به رسمیت بشناسیم در حالی که رأس معترضان به هیچ قید و بند قانونی پایبند نیست؟ کدام حکومتی سنگ را می بندد و سگ را گشاده است که که ما دومی اش باشیم؟ وقتی قرار باشد بخشی از قانون که پسند ماست اجرا شود و از بقیه اش اغماض شود مسأله اصلی می شود منع حکومت از راهپیمایی اعتراضی!!
در مورد ناکارآزمودگی نیروهای انتظامی ایران برای جمع کردن آشوب های خیابانی کسی شکی ندارد. مگر اساساً این نیروها با چنین تجربه ای مواجه شده بودند؟ هر چند عدم تجربه توجیه کننده رفتارهای آنها نیست.
اما داستانی که شما تعریف می کنید و بسیاری دوستان هم قبول دارند مشکل اش از نظر بنده این است که مسأله و منشأ ماجرا که بی قانونی سران معترضین بود یا دیده نمی شود و یا اقدامی جزئی و قابل اغماض و یا مساوی باتوم زدن در خیابان دانسته می شود
نتیجه اش هم این است که به قول آقای علی مطهری هر دو طرف مقصرند، حالا یکی یه خرده بیشتر !!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سایر مطالب