مقدمه
پیشتر در «مسائل جمهوری اسلامی (1): فساد و متن های آشناساز» توضیح داده شد که یکی از واقعیت های «جمهوری اسلامی»، وجود متن های آشناسازی است که بهواسطة آنها، «نظارت درونی» جایگزین «نظارت بیرونی» در سیستم میشود. به عبارتی، به دلیل «اعتماد»ی که سیستم به این «متن»ها دارد، افرادی که در آنها قرار میگیرند را از شمول نظارت بیرونی سازمان خارج میکند، و ارزیابیِ عملکردِ آنها را به ویژگی های و خصایصِ شخصی شان واگذار میکند.
یک.
«اعتماد» یک واقعیت سیستمیِ «جمهوری اسلامی» است: این اعتماد گاهی آگاهانه و از پیش تعریف شده و رسمی است، و گاه نیز به طور نانوشته و غیررسمی، ولی بسیار پرقدرت در عمل روزانه نمود پیدا میکند. به یک نمونة آگاهانه و رسمیِ آن توجه کنید. در دو دهة گذشته، منتقدین قانون اساسی «جمهوری اسلامی» به مسالة «دور» در آن اشاره کردهاند. تقریر آنها چنین است: شورای نگهبان قانون اساسی، کاندیداهای مجلس خبرگان رهبری را تایید یا رد صلاحیت می کند؛ اعضای مجلس خبرگان، رهبر را تعیین می کنند؛ و رهبر، فقهای شورای نگهبان را انتخاب می کنند. به این نقد پاسخ های حقوقیِ متفاوتی داده شده است که در اینجا مجالِ شرح و تفسیر آنها نیست. در این پاسخها، از جمله به صفتِ «عدالت» در فقهای شورای نگهبان اشاره شده است