طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

«چ»، ذکر مصیبت نخبگان

احمد مخبری
پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۵۱ ق.ظ

   «چ»، ذکرمصیبت نخبگی است، سوگواره‌ای بر سیل سراسیمه‌ی اندوه و غم ست که بر جان و روح یک نابغه‌ی دین‌دار سنگینی می‌کند. آه بلندی ست بر ناشناختگی مردی شجاع، بزرگ و عاقل که حتی اصغر وصالی نیز او را نمی‌فهمد.

«چ» حاتمی کیا، مویه‌گری مردمان کرد پاوه است بر غربت میهمانی که شاخه گل محبت او رابه دور انداختند.

چمران حاتمی کیا، عاقلانه نگاه می‌کند، نه احساساتی. ژرفا را می‌بیند نه سطح را. ایستاده و برپا می‌جنگد نه خمیده و بر زمین.

چ، مرد دیدن و شناختن در صحنه است، از دور دستی بر آتش ندارد که خود در مرکز آتش است. جنوب لبنان یا قلب پاوه، فرقی نمی‌کند، او در داغ‌ترین نقطه ی آتشفشان حاضر می‌شود تا ببیند و بیاندیشد و تصمیم بگیرد.  

چنین چمرانی در دست‌رس فهم  همه کس نیست، باید پابه پای او بروی تا تصویرش را درک کنی.

چ، وقتی تو درگیر احساس و هیجان و ترس می‌شوی، ایستاده و دودست را بر پشت کمر دارد و تدبیر می‌کند و وقتی تو و دیگران سر از تیر و گلوله می‌دزدید، سر بالا می‌گیرد و به سمت خطر می‌رود.

چمران، تمام بار مصیبت را یک تنه بر دوش می‌کشد، و رودخانه‌ی وحشی غم را به درون سینه می‌ریزد تا تنهای تنهای تنها، ارابه‌ی زخم و مرگ و داغ را از قتلگاه بالگرد از هم‌دریده تا قلعه‌ی پرو بال سوخته‌ی دستمال سرخ‌ها، حمل کند.

چشم چمران، تنها چشم بینایی است که در جار و جنجال گلوله‌ها، زیبایی گل‌های رها در حیاط بیمارستان را می‌بیند، همانطور که گوشش ، تنها گوش شنوایی است که در هیاهوی شیطان‌پسند حماقت و تعصب وخستگی زمزمه‌ی عرشی اذان را می‌شنود.

 

و تو تنها زمانی گریه‌ی احساس او را می‌بینی که «آیت الله خمینی» بار سنگین نخبگی را از دوش او بر می دارد. حالا می تواند دست در گردن تو بیندازد و اشک شادی بریزد تا بدانی این همان «چمران خمینی» است، نه «چمران بازرگان»!

چمران حاتمی‌کیا، نخبه‌ی بزرگ، عاقل و شجاع است که در فهم آدمیان عادی و متوسط، گیج و منگ و مردد  می‌نماید و این مصیبت تمامی نخبگانی است که فهمیده نمی‌شوند.

نظرات  (۱۶)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
قلم این نوشته را دوست داشتم و فکر نمی کردم طایفه‌ی جهادگران این وبلاگ از چ حاتمی کیا خوششان بیاید. برخی از عزیزترین کسان من در زمره‌ی طایفه شما هستند اما حتی یک لحظه هم به ذهنم خطور نکرده است که آنها از این فیلم خوششان بیاید. یکی گفت که بالاخره تونستم با چمران تسویه حسابی اساسی کنم با دیدن این فیلم. دیگری فکر می کرد که فهمیده است چرا چمران در زمره عکسهای مورد افتخار فعالان انجمن اسلامی دانشگاه تهران است، چون حتی اگر چمران حاتمی کیا مردد، بی بخار و سرگردان نیست، اما بالاخره نماینده دولت موقت بازرگان است و در تلاش برای فروکشیدن شعله خشم وصالیها، وصالیهایی که اگر سابقه چریکی چمران در کار نبود، به راحتی آن را از میان خود طرد می کردند...
من فیلم حاتمی کیا را بزرگ می دانم، حتی اگر دلیلش تنها در این خلاصه شود که ستایشگران این فیلم خیل ای را تشکیل می دهند و مخالفان و سرزنش کنندگانش فوجی از خشم گینان. فیلمی که چنین متناقض نما عکس العمل برانگیزد، بزرگ است، باقی دلایل پیشکش بماند.
تعجب کردم و خوشحال شدم که این نوشته را خواندم. **** **** *** ** ****** ** **** **** ** **** ****** *** **** **** *******
عالی بود

http://kaaqaz.blog.ir/1393/01/11/che-film
۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۱۴ محمدمسعود صادقی
احسنت به ابراهیم حاتمی کیا و شما... چ فیلم بسیار خوبی بود. لذت بردم.
بالاخره نقد منصفانه هم پیدا میشه.. اجرکم عندالله..
اما متعجبم از کامنت اول،آنجا که نوشته است " وصالیهایی که اگر سابقه چریکی چمران در کار نبود براحتی اورا از میان خود طرد میکردند!!" این دوست عزیز به اندازه سر سوزنی نه چمران را میشناسد نه وصالیها را.. لطفا بروید و کتاب خاطرات مریم کاظم زاده را بخوانید تا بیشتر و بهتر رابطه قلبی بین چمران و وصالی را فهم کنید.. چمران حاتمی کیا همانی بود که میشناختیم..همانی که خوانده بودیمش..
اینجا هم که کم کم دارد غبار مینشیند رویش... نویسا باشید ان شا الله
۱۹ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۵۶ سید احمد برقعی
ضعف می دانم
که فیلم، احساسی نباشد
متاسفانه، من چمران را در "چ" ندیدم
بسم الله
پس چرا این وبلاگ به روز نمیشه؟؟؟؟؟؟
سایت طلوع به علت منصف نبودن و نگاه یکطرفه اش خواتتده چندانی ندارد چندان دور نیست که چند ماه بچند ماه بروز شود و بعد هم بسته شود.
فیلم چ خوب بود. ماجرای پاوه بود. ایکاش حاتمی کیا در این فیلم بیشتر به شخصیت دکتر چمران می پرداخت. حتی من منتظر بودم نحوه آشنایی ایشان با همسرشان را هم به تصویر بکشند. برای نسل جدید معرفی شخصیت های ملی و مذهبی بدون به تصویر کشیدن زندگی آن ها تاثیر گذار نخواهد بود.
در فیلم چ جنگ و خونریزی بیداد میکرد. به نظر من چمران حتی در این فیلم هم مظلوم بود.

خوشحال می شوم در نظر سنجی ما هم شرکت کنید. http://virtualfoster.mihanblog.com/post/13

با احترام
۱۴ مهر ۹۳ ، ۱۱:۳۵ رضوان رفیعی
همین که افرادی دقایقی به چمران فکر کردند بسیار عالی است بهتر است به جای نقد مغرضانه از حاتمی کیا ممنون باشیم هرچند که حق چمران بسیار بیشتر از چ است
در فیلم سیمرغ که به زندگی شهیدان شیرودی و کشوری می پردازد، بخشی به واقعه پاوه می پردازد. در آن فیلم چمران یک سیلی محکم به یکی از افرادی می زند که آیه یاس می خواند و برخورد شدیدی با او می کند، هرچند بعدا از او عذر می خواهد. با توجه به اینکه موضوع آن فیلم اصلا چمران نبود، اما این صحنه سیلی را نشان داد. من از برخی افراد دیگر هم ماجرای این سیلی را شنیده بودم. اما آقای حاتمی کیا این صحنه را از فیلم شان حذف کرده اند. شاید دلیلش این است که می خواسته تصویری از چمران نشان دهد که او پیغام آور صلح و مذاکره است. چمران آمده تا حرف مقابل را بشنود و بارها و بارها هم می گوید که هر کار از دستش بر آمده برای جمع شدن ماجرا انجام داده است. به نظرم قدری چمران را زیاد صلح طلب نشان داده است. نه اینکه چمران صلح طلب نبوده، اما روایت آقای حاتمی کیا قدری زیادی جهت دار است.
این وبلاگ رو میشناسید؟

http://toluo.blog.ir/

چه بلایی سرش اومده که دیگه هیچی توش نیست؟

محفل جهاد فکری طلوع
سلام
حاتمی کیا خدا یار تو باشد
شاید در فیلم بعدی بتوانی ذره ای از چ چمران و و وصالی را درست و حسابی نمایش بدهی!
چرا طلوع هنوز نیامده غروب کرد؟

طلوع نیامده غروب کرده.
چرا در این خانه تخته شده؟!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سایر مطالب