چرایی طرحشدن «سگِ هار»
مذاکره در ژنو با آمریکاییها، تنها در حول و حوش پرونده هستهای بوده است؛ این جملهای است که مردان سیاست خارجی ایران، بر آن بارها تاکید کردهاند. البته آنچه دیپلماتهای ایرانی مجاز به انجاماش بودهاند، بهمعنای این نیست که دیگران نیز در این پندار شریک بودهاند و از فرصت بیسابقهِ بهوجود آمده، چشم پوشیدهاند و همه فرصتهای طولانی دیدار و گفتوگوی دو یا چندجانبه را به بحث درباره اراک و نطنز و فردو سپری کرده باشند.
آنچنان که از خبرها و حرفهای طرفهای غربی و رسانههایشان برمیآید، مسائل دیگری نیز از جانب آنها در میان بوده و مشخصا نامی از سوریه نیز مطرح شده است؛ حدود و ثغور این گفتهها و شنیدهها روشن نیست، اما این گمانهزنی نشانه تمایل آنها، به وارد کردن متغیر (یا متغیرهای) تازهای در فهرست خواستهها و شرطهایشان در حین مذاکره با ایران است.
ردِ این نکته را میتوان در جایی دیگر پی گرفت؛ آنهنگام که در فاصلهای کمتر از 17 روز، یک موضوع قابلتوجه در سخنرانیهای رهبری انقلاب، نمودار شده است: «رژیم منحط صهیونیستى». در سخنرانی 12 آبانماه، این بحث مشخصا در نسبت با پایان ماجرای هستهای عنوان میشود:
بهانهای به نام به رسمیت شناختن رژیم تلآویو؛ این بیان رمزگونه و ناآشکار، تا چه میزان میتواند به اوضاع و احوال همین چند دور گفتوگوهای اخیر اشاره داشته باشد؟ در بخش دیگری از همین سخنرانی، پاسخ این بهانهجویی (احتمالا پیش از طرح رسمی و فراگیر و علنیِ آن)، داده میشود:
تاکید بر «بعد از این» میتواند پاسخی دیگر بر پرسش بالا باشد؛ همین مضمون، بار دیگر در دیدار فرماندهان بسیجِ 29 آبان، تکرار شده و البته با لحنی کاملا شایسته موضوع مورد بحث:
و در یک گام دیگر (در همین سخنرانی)، باز هم مقوله به رسمیت شناختهشدن این غده سرطانی بهگونهای نامصرح مورد بحث قرار میگیرد:
حالا ایران و شش دولت صاحبقدرت جهانی، به توافقی در ژنو رسیدهاند که مسائل داخلی و خارجی کشور را برای حدود ششماه دیگر، کاملا درگیر با خود خواهد کرد و هیچ بعید نیست که در حاشیه این تحولات، شرطها و شائبههای تازهای هم پیش کشیده شود.
پ.ن
شامگاه چهارشنبه اعلام شد که رژیم صهیونیستی و آمریکا توافق کردهاند که در دور بعدی مذاکرات، نمایندهای از این رژیم حضور داشته باشد.