طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

عمق،‌ سطح را توضیح می‌دهد

فرشاد مهدی‌پور
چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۵۵ ق.ظ

زیرِ صحنه درهم و برهم مراودات هسته‌ای که دربرگیرنده انبوهی از رایزنی‌ها و لابی‌ها و دیدارها بوده و هست، یک مجموعه متناهی از عناصر و ارزش‌ها قرار دارد که در حکم رابطه شطرنج با بازیِ‌ با آن است؛ صفحه، مهره‌ها، تعریف‌شدگی حرکتِ آن‌ها و تعداد خانه‌های سیاه و سفید، سازه‌ای را فراهم می‌آورد که طبق مقررات‌اش، می‌شود «با» آن بازی کرد و «از» آن لذت برد و برای پیروز شدن «در» آن، تلاش کرد.

نه صفحه شطرنج جوهر و اصالت دارد و نه بازی و بازی‌گرانِ آن؛ همه‌چیز در یک نظم دل‌بخواهی و توافقی گرد هم آمده است و بازی‌گر، بخش‌هایی از آن‌را می‌داند و پاره‌ای از آن‌را نمی‌شناسد و با همین ترکیب دانایی و ناتوانی، به معرکه پا می‌گذارد و چیزهایی را به هم پیوند می‌زند و «تلاش» می‌کند. تلاش او، متوقف به دانستنِ‌ نادانسته‌ها نیست و لاجرم آن‌ها برایش مفروض گرفته می‌شود.


اشتون- ژنو 3

به بیانِ‌ دیگر، قواعد و رویه‌ها و آدابی نظیر پذیرش 5+1 به‌عنوان نماد جامعه جهانی و قدرت‌های برتر یا مذاکره با آنان برای رسیدن به آرامش و آسایش، یافتن روش زندگی مسالمت‌‌آمیز و راه یافتن «پایانی بر یک بحران غیرضروری، آغازی برای افق‌های جدید» (عنوانی که به طرح ارائه‌شده از سوی ایران در ژنو داده شد)، در تلفیق و دیالکتیک با انواعی از چانه‌زنی‌ها، حرفه‌ای‌گرایی‌های دیپلماتیک، امتیازدهی و امتیازگیری‌ها و...، به یک توافق و تفاهم منجر شده (یا می‌شود) که اجمالا طرفین اصلیِ ماجرا (یعنی ایران و آمریکا)، از آن قرائت‌هایی نسبتا متفاوت ارائه کرده‌اند (و البته بررسی این تفاوت‌ها، موضوع یادداشت حاضر نیست).

اگر ناظران بیرونی، چشمان‌شان خیره فلاش دوربین‌های عکاسان و لبخند سیاست‌مداران مکار نظام سلطه و فریادهای دیوانه‌وار «سگ هار» شود، احتمالا حواس‌شان از بستر و خاستگاهی که چنین مبادله و مذاکره‌ای را محقق کرده است، به جاها و مجادلات نامربوطی منحرف خواهد شد که ممکن است ضمن بی‌فایده‌گی‌اش برای امروز و فردای کشور، اعتبار و اعتماد عمومی را نیز از ایشان سلب کند. یک خطر مهیت دیگرِ‌ توجه به جریانات علنی (یا حتی پنهانِ) حاکم بر فرآیند مذاکره، شخص‌محور کردن اتفاق‌هاست؛ این یعنی تنزل دادن سطح نزاع و مساله به حوزه‌ای فردی و غیرمبنایی. نه آن‌که تغییر شخص «مذاکره‌گر ارشد» بر موضوع و محتوای روی‌داد بی‌تاثیر بوده (که قطعا چنین نیست و در این‌جا ظرافت‌هایی وجود دارد که در جلوات قبلی موجود نبود)، بلکه به مفهوم آن است که این «سطح»، هم‌بسته «عمق» و جان‌مایه‌ای است که آن‌را باید فهمید و درک کرد.

ماندن در سطح، مرتبا ارجاعات روشی را پیش می‌کشد (مثلا حذف مترجم از فرآیند گفت‌وگو، ورود یافتن کشورهای 5+1 به مذاکره در سطح وزرای خارجه، استفاده از توان رسانه‌ای دیپلمات‌های ایرانی و...)، حال آن‌که با وجود همه خلاقیت‌ها و ابداعات صورت گرفته در بخشِ فیزیکی و بیرونی، این‌که دولتِ‌ جدید ایران مثلا پذیرفته (و در عمل اعلام کرده) است: 5+1 به‌عنوان قدرت‌های برتر جهانی توان حل و فصل مشکلات او را دارند، مهم‌ترین قاعده و رویه‌ای است که فضای رسیدن به تفاهم را شکل داده. عملِ‌ عینی و آشکار، بازتاب همین آیین‌ها و مقررات درونی است و جامعه به اصطلاح جهانی، تا این حقِ مرجعیت‌یابی را از ایران نگرفت، به او هیچ امتیازی نداد.

شاید در این‌جا این اشکال پیش بیاید که در همه یک دهه گذشته، به درجاتی این حق مرکز بودگی 5+1 پذیرفته شده بود که این همه نشست و برخاست حول آن صورت می‌گرفت؛ در این‌جا لااقل سه فرض را می‌توان محتمل دانست: اول آن‌که چنین «حق» به رسمیت شناخته نشده بود یا آن‌که به این حق، تفتن و علم وجود نداشت و یا این‌که پذیرفته شده بود. با نگاهی به 10 سال رفت و آمد هسته‌ای، می‌شود نمودهای دقیق پذیرفتن یا نپذیرفتن چنان حقی و اعلام آشکارِ آن‌‌را جریان‌شناسی کرد، پی‌آمدهایش را سنجید و درباره درستی و نادرستی‌اش به قضاوت نشست.

مهم‌تر از حقِ غنی‌سازیِ داده‌شده (یا نشده) به ایران، حقی است که ایران به طرف مقابل داده و می‌دهد و تا زمانی که چنین درکی حاصل نیامده بود، مفاهمه (از نظر آن‌ها) بی‌معنا بود. حقی که مشخصا «حق» نیست (به معنای راست، درست، عدل و انصاف) و نمونه دمِ دستی و تازه‌اش را می‌شود در ماجرای لغو حکم دادگاه عالی اروپا درباره معلق کردن تحریم بانک‌های ایرانی، از سوی اتحادیه اروپا دید.

 

  • در نوشتن این یادداشت از ایده فردینان‌دو سوسور در زمینه تفکیک نظام زبانی به زبان (لانگ) و گفتار (پارول)، بهره گرفته شده است.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سایر مطالب