نسل ویرانگر
ابنخلدون در مقدمه ، تأسیس یک نهاد اجتماعی و همچنین مراحل استقرار آن را در یک منحنی صعودی ـ نزولی رسم میکند و چهار نسل تاثیر گذار را در فرآیند صعودی –نزولی حرکت این نهاد اجتماعی به تصویر میکشد. او بر این باور است که جایگاه ارجمند نسل مؤسس، در یک روند تدریجی به اعقاب او منتقل میشود، بیآنکه جانشینان رنج پیشگامان خود را احساس کنند. آنها از رنجهای پدران خود سخنها شنیدهاند، بیآنکه بتوانند سختیهای وارده بر آنها را لمس کنند.
نسل دوم پیروزمند با دست یافتن به اموال و ثروتهای جریان مغلوب به نقطه برخورداری و تنعم میرسد و به همین دلیل شجاعت و عصبیت خود را از دست میدهد تا آن جا که فرزندان و اعقاب آنها از خدمت یکدیگر سرباز میزنند .او نسل سوم را در بحرانی فزاینده تحلیل میکند، چرا که مانند نسل دوم، در تماس مستقیم با جریان مؤسس نبوده است؛ بنابر این حتی در تقلید مرام پیشگامان، از نسل دوّم ناتوانتر مینماید. امّا نسل چهارم به طور کلی عصبیت خویش را به تداوم تاریخی حرکت مؤسسین از دست میدهد و حتی آنها را خوار میشمارد. ابنخلدون بر این اعتقاد است که از کشاکش نسل چهارم با بازماندگان نسلهای پیشین، انشعابی جدید شکل میگیرد که به تدریج نظام سیاسی، اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار میدهد و آن را به سوی فروپاشی سوق میدهد. او نسلهای چهارگانه را چنین برمیشمارد: 1ـ مؤسس (نسل اول) 2ـ مباشر (نسل دوم) 3ـ مقلد(نسل سوم) 4ـ ویرانگر(نسل چهارم)
ارزش داوری و تحلیل بر این سخن و تقسیم بندی ابن خلدون زیاد انجام شده است و نگارنده در مقام این سخن نیست اما استفاده نگارنده از این بحث و در این مجال کم این است که تا چه میزان توانستیم آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی را با گذشت 35 سال از عمر آن به نسل جدید منتقل کنیم؟
نسل اول و دوم ما را عقلانیت و شور انقلابی و معنویت و حماسه و شعور جنگ تا حدود زیادی رهنمون بود هر چند بسیاری از همان نسل ،امروز به رهبران و پرچم داران جنبش تقابل با انقلاب اسلامی و پشیمان از انقلاب سال پنجاه و هفت تبدیل شده اند.
اما نسل های بعدی از وقتی چشم باز کرده با ریزشها و رویشها مواجه شده را چگونه باید پای اهداف و آرمانهای انقلاب نگه داشت؟ نسلی که ضرروتها و رنجهای مادی و معنوی پیش ازانقلاب برایش قابل تصور نیست و جنگ را صرفا یک داستان حماسی و عاطفی میداند و قهرمانان آن را اسطوره های مقاومت . این نسل را چگونه باید با انقلاب و آرمانهایش همراه کرد و آفتهای نسلهای ویرانگر را از او زدود؟
مواجهه این نسل با اصحاب ثروت و قدرت که اتفاقا بسیاری از آنها از سردمداران انقلاب بوده اند و وقتی میخواهیم آنها را نقد کنیم زنهار میدهند که خدمات شایسته شان در پیروزی و دورانهای سخت انقلاب فراموشتان نشود ، چگونه باید ریل گذاری شود تا نسل نا امید شکل نگیرد؟
آفت شعار زدگی و دل خوش کردن به شعارهای بی پشتوانه کاربردی را چگونه باید از میان برداشت و عقلانیت و برهان و منطق را جایگزین آن کرد و نسلی با عقلانیت انقلابی و منطق دینی ایجاد کرد؟
چند راهبرد کلان در این مسیر اما به نظر میرسد
به راه انداختن جریانهای فکری ،علمی و عقلانی برای تبیین صحیح آرمانهای انقلاب اسلامی در حوزه ها و دانشگاهها و بین نسل جدید
تولید فیلم و رمان و داستان و بازی هایی متناسب برای تاثیر گذاری بر کودکان و نوجوانان
ارائه چهره قابل رقابت از معارف انقلاب اسلامی همراه با ارائه بیان واقعیتهایی که کمتر به چشم میاید به نسل جدید
تبیین ظرفیت نظریه انقلاب اسلامی(از پیامبر خاتم تا حضرت حجت) فارغ از تمرکز بر نظام جاری جمهوری اسلامی برای این نسل و تبیین تکالیف تمدنی آنان
بیان دقیق ومنصفانه نقدهای وارد بر جمهوری اسلامی و جدا کردن حساب آن از ظرفیتها و حقیقت انقلاب اسلامی
تطبیق وسیع فرآیند شکل گیری و تطور و سرنوشت انقلاب های قرون معاصر در دنیا با انقلاب اسلامی در ایران
تولید محصولات پژوهشی با روشهای میدانی و پیمایشی برای سنجش میزان تحقق اهداف مادی و معنوی انقلاب اسلامی در نظام جمهوری اسلامی بعد از نزدیک به نیم قرن
مهندسی معکوس رشد و بلوغ عقلانیت انقلابی در نسل مباشر انقلاب بین سالهای دهه چهل تا شصت
استخراج ریشه ها و علل ریزشهای دهه هفتاد و هشتاد و بیان آنها به نسل جدید در قالبهای مختلف علمی و فرهنگی
یادمان باشد که حلول روح انقلاب اسلامی در کالبد ایران و ظهور جمهوری اسلامی مرهون تربیت نسلی با عقلانیت انقلابی و بروز بلوغ فردی و اجتماعی مبتنی بر سه عنصر فطرت ،عقلانیت و معنویت بوده است؛ نه بر اساس شور و شعار و توده گرایی بی شعور .
ان اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ . الرعد:11