توهم راهبری در برابر تبعیت از رهبری
رساندن جامعهی بشری به سر منزل عبودیت و بندگی، هدف اعلای تمام انبیاء و رسولان الهی بودهاست. پیامبر اعظم ص نیز پس از دهها هزار نبی پیشین ، سکاندار هدایت انسانها شد، و با ابلاغ عالیترین سند هدایت الهی- قرآن- همین هدف را پیگیری فرمود و آزارهای نادیده، دید و مشّقتهای بیمثال، درنوردید[1] و بعد از ایشان، ائمهی هدی ع عهدهدار این راهبری دشوار شدند و جرعه جرعه آلام و اندوهها را نوشیدند و در آغوش کشیدند تا معارف قرآنی مهجور نماند و عمل به قرآن از سکه نیفتد.
نیاز انسانها به تبیین قرآن و احکام الهی، مستلزم استمرار سلسلهی امامت حضرات معصومین ع بود و وجود دشمن قسم خوردهی این جریان هدایتگری، یعنی شیطان که از داستان حضرت آدم کینهورزی و دشمنی خود را آغاز کردهبود و برای راهبندی، اغوا و انحراف انسانها، از منظری نادیده ، جامعه را رصد میکرد[2]، بر نیاز به رهبری امامی حکیم و مستظهر به الهام و امداد غیبی میافزود .
تصمیم در لحظه و انتخاب اولویت عمل در هر مقطع تاریخی و زمانی، چیزی نیست که با تجمیع عقول محدود انسانی و مستند به علوم محدود بشری ، بر سبیل حقیقت محقق شود. فلسفهی اصلی وجود امام عادل[3]، حتی در دوران غیبت و فقدان امام معصوم، همین تشخیص و انتخاب و تصمیم است. هدف اعلی هرچند بسط کلمهی توحید و گسترش عبودیت پروردگار در اکناف جامعهی بشری است اما تلاش عملی در هر زمان و مکانی بسته به شرایط عالم واقع و در چارچوب احکام و مصالح شریعت شکل میگیرد. فهم این اقتضائات و استنباط آن احکام همان چیزی است که در دوران غیبت امام معصوم ع باید در وجود فقیه عادل محقق شود تا بتواند راهبری امت را برعهده گیرد.
این راهبری چیزی فراتر از افتائات رایج در احکام فردی و حتی برخی احکام اجتماعی است. حفظ جهتگیری اصلی در حرکت اجتماعی، جلوگیری از انحرافات بیبازگشت، تشخیص نیازهای اصلی جامعه در وادی فکر و معرفت و اشراب آنها از سرچشمههای معارف الهی و تعیین اولویتها، از مهمترین وظایف ولی فقیه به عنوان امام عادل در این دوران است.
کسانی که مدعی پذیرش این روند الهی در جامعههستند و خود را مؤمن به اصول و عامل به فروع دین میدانند ، نمیتوانند در ذیل این جریان برای خود تبصره و استثناء قرار دهند و خود به موازات امام جامعه و مستقل از او به تعیین اولویتها و تشخیص اهمیتها بپردازند. این نه به معنای تعطیل کردن عقل و فهم که درواقع تنظیم جهتگیری اصلی تفکر و بینش با شاخص امام جامعه است.
کوهنوردانی که در پی راهنمایی خبره، برای فتح قلهای رفیع در دامنهها قدم برمیدارند، علاوه بر داشتن تجهیزات و لوازم مورد نیاز و مراقبت از سلامت خود و همراهان، باید همواره مسیری را که راهنمای آگاهشان تعیین می کند ببینند و حرکت خود را با آن تنظیم کنند. آنها میتوانند چشم بر قلهی هدف بدوزند و خود را از عطش رفتن و رسیدن سرشار سازند اما هرگز نباید با این تماشای روحانگیز، به توهم راهشناسی و جهتیابی دچار شوند که نتیجهی آن غلطیدن در درهها و ماندن در برابر دیوارهها ست.
اَعلام و فضلایی که در مباحث خود به دنبال نظریهپردازی علمی و گفتمان سازی اجتماعی هستند، باید مراقب باشند تا از خطوط کلی و اولویتهایی که از طرف رهبر جامعه تعیین میشود فاصله نگیرند و خداینکرده برخلاف آن حرکت نکنند. البته داشتن آرائی متفاوت و حتی مخالف با آنچه که رهبر ابراز و تبیین کرده ، مذموم نیست و حتی طرح آن در مجاری علمی و کرسیهای آزاداندیشی ممدوح و مطلوب است. آنچه باید از آن پرهیز شود تبلیغ اجتماعی و بسط و گسترش این آراء و انظار در میان جامعه و به ویژه اقشار متدین و مؤمن به اسلام و انقلاب است که نتیجهای جز مهجور ماندن فرمایشات رهبری نخواهد داشت.
انتظار این بود که در سالهای اخیر که اقتصاد و علم به عنوان اولویت اصلی نظام اسلامی از سوی رهبر معظم اعلام و بر تلاش برای ساخت اقتصاد مقاومتی بر اساس علوم و فنون بومی، تأکید فراوان شد، همهی دلسوزان و مدعیان گفتمان انقلاب اسلامی، به بسط و تبیین همین محور اصلی بپردازند و رهبری را در انگیزش اجتماع به سوی آن یاری کنند. اما آنچه در عمل رخ داد، جداشدن برخی دوستان متوهم[4]، از این مسیر با شعار احیاء گفتمان انقلاب اسلامی و ادعای حرکت به سوی قلّهی توحید و عدالت بود که جز بیمهری به بیانات و روشنگریهای رهبر و ایجاد زحمت مضاعف و سنگینتر کردن بارمسؤولیت ایشان در شرایط جدید چیزی به همراه نداشت. تأسفآور تر اینکه بعض مذکور، هنوز هم بر مسیر خود می روند و شعار خود را فریاد میکنند[5] که این بیتوجهی به اشارات راهنمای دلسوز و آگاه، سقوط در درههای ضلاللت را درپیخواهد داشت.
[1]- ما اُوذیَ نبیٌ مثلَ ما اوُذیت. بحار الانوار، جلد 39، صفحه 56
[2]- یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ (اعراف-27)
[3]-عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 376
[4]- «آرمانگرائى بدون ملاحظهى واقعیتها، به خیالپردازى و توهّم خواهد انجامید. وقتى شما دنبال یک مقصودى، یک آرمانى حرکت میکنید، واقعیتهاى اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیتها برنامهریزى کنید. بدون دیدن واقعیتهاى جامعه، تصور آرمانها خیلى تصور درست و صحیحى نخواهد بود، چه برسد به دستیابى به آرمانها» بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان ۱۳۹۲/۰۵/۰۶
[5] - ر.ک به http://www.hamandishi.ir/vdch-knzw23nwzd.tft2.html جملهی :«بر همین اساس، بنده قبل از انتخابات عرض کردم که ...»
با افتخار یادداشت تان با ذکر منبع در پایگاه تحلیل و خبر سیاسی باصر منتشر شد .
در پناه مهدی فاطمه سربلند و پیروز باشید .
http://www.baaser.ir/?p=1028