نوبت جوانان
امام خمینی در سالهای آغازین دههی چهل شمسی، تلاشهای گذشتهی خود در مبارزه با ظلم و فساد و وابستگی دستگاه طاغوت را علنیتر ساخت و در مجامع عمومی فریاد کرد و صاحبان منبر و قلم را به هم راهی و همصدایی فراخواند.
در این میان گروهی از فضلا و اساتید جوان حوزههای علمیه، بار تبیین اصول انقلاب اسلامی و تهییج آحاد ملت مسلمان را بر دوش کشیدند و از روزهای اول نهضت همواره پشتیبان و در خدمت امام و انقلاب بودند. نخبگان این نسل که پیشتر، برای حضور منسجم و مؤثر خود در اداره و تمشیت امور حوزههای علمیه و «دفاع از اسلام و ارزشهای اسلامی، اجرای قوانین اسلام، مبارزه با طاغوت و دفاع از حقوق مردم ستمدیده ی ایران[1]» ، جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم را تأسیس کردهبودند، به صورت متشکل و همآهنگ وارد میدان شدند و از هیچ مجاهدتی دریغ نکردند. آنها پس از سخنرانی امام در عاشورای 1383 هجری قمری[2] که به دستگیری ایشان و در نتیجه قیام خونین 15 خرداد منجر شد، ضمن رایزنی با مراجع و اَعلام حوزه در مورد مرجعیت امام، در بیانیهای مرجعیت ایشان را اعلام و مصونیت قضایی ایشان را به عنوان یکی از مراجع تقلید تثبیت کردند.
در همان روزگار هرچند گروهی از معمّرین و اساتید حوزههای علمیه از ایشان پشتیبانی و با خروش انقلابی حاجآقا روحالله چند قدمی همراهی کردند، اما در ادامهی راه، بسیاری از آنها، با مصلحت اندیشیهایی که مقتضای کبر سنّشان بود از جریان انقلاب باز ماندند. اما خیل عظیمی از طلاب و فضلای جوان همواره در خدمت امام و آرمانهای عالی انقلاب و اسلام بودند. آنان در تمامی ادوار وفصول تبلیغ، معارف اسلام ناب و مبانی انقلاب اسلامی را به آحاد ملت منتقل کردند تا شور و شعور انقلاب و ظلمستیزی در اقصی نقاط کشور گسترده شود و زمینه برای همراهی و همنوایی اقشار مختلف جامعه با آرمانهای الهی امام خمینی فراهم گردد.
آگاهسازیها و مبارزات جوانان همیشه در صحنه، از دی ماه 1356، حرکت جریان انقلاب را شتابی روزافزون بخشید و به فرار شاه و بازگشت امام و پیروزی انقلاب انجامید.
در تمام این دوران نیز بار اصلی انقلاب بر دوش جوانان بود. انتقال آراء و نظرات امام به جامعه، ساماندهی و برگزاری راهپیماییهای عظیم علیه رژیم و رفع مشکلاتی که از ناحیهی دستگاه طاغوت ، گریبانگیر مردم شدهبود، جز با شور و شعور جوانان ممکن نمیشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، هجوم گستردهی دستگاه استکبار از جوانب مختلف به ملت ایران آغاز شد. آشوبهای گروهکی، غائلههای متعدد در نقاط مرزی، اخلالهای گوناگون در امور مربوط به زندگی روزمرهی مردم و سرانجام تحمیل جنگ از سوی رژیم بعثی عراق سرفصلهایی از اقدامات مستکبران و ایادی مزدورشان برضد انقلاب اسلامی مردم ایران بود. در تمامی این موارد، جوانان بودند که با لبیکگویی به فرامین امام خمینی، ادارهی امور را برعهده گرفتند و در برابر توطئهها ایستادند. بنابراین انقلاب و نهضت در سطحی فراتر از گذشته ادامه پیدا کرد و مبارزه با طاغوت و استکبار جهانی، خط اصلی جریان انقلاب شد.
دفاع مقدس برترین نماد حضور جوانان در مدیریت انقلابی و سازماندهی در بحرانها و مشکلات بود. علاوه بر آحاد رزمندگان حاضر در خطوط مختلف جبههها، فرماندهان اصلی جنگ نیز جوانانی در ردهی سنی 20 تا 40 سال بودند.
در دوران پس از جنگ و رحلت امام خمینی(ره)، که انقلاب اسلامی با رهبری آیتالله خامنهای ادامه یافت نیز بار اصلی سازندگی و پیشبرد علم و فنآوری در کشور بر دوش جوانان بود. در سالهایی که بر اثر غفلت و یا وادادگی برخی مسؤولان، مبانی اعتقادی و ارزشهای فرهنگی کشور مورد هجوم بیگانگان قرار گرفت، باز هم جوانان حوزه و دانشگاه در خط مقدم مبارزه با تهاجم فرهنگی، حاضر شدند و به دفاع پرداختند.
پیشرفتهای چشمگیر در عرصههای گوناگون علمی مانند سلولهای بنیادی، انرژی هستهای، فنآوری نانو، صنایع نظامی و موشکی، همه با همت و حضور انقلابی جوانان انجام شد، تا آنجا که برخی از عزیزترین جوانان دانشمند کشور مورد هجوم و ترور مزدوران استکبار قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
در تمامی دوران انقلاب از سالهای آغازین دههی چهل شمسی تا کنون، حضور جوانان انقلابی و متدین، اکسیر اعظم و کیمیای اعلایی بود که رهبری نهضت، در پیشبرد اهداف و رفع موانع به کار میگرفت.
اگر امام خمینی به جای تکیه بر جوانان دههی چهل، به همراهی و پیروی همسن و سالان خود دل میبست و کارها را به آنها میسپرد، فریادهای او در همان کوچه پس کوچههای قم میماند و خروش انقلابیاش در حجرههای فیضیه و شبستانهای مسجد اعظم، خاموش میشد؛ همانطور که اگر ادارهی جنگ هم به جای جوانان دههی شصت، به انقلابیون معمر دهههای گذشته سپرده میشد، کاری از پیش نمی رفت. همانگونه که پیشرفتهای علمی دو دههی اخیر نیز ، تنها با همت و پیگیری جوانان دهههای هفتاد و هشتاد حاصل شد.
پیشرفت کشور اسلامی ما و حرکت سریع و مدبرانه به سوی آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی، تنها و تنها با حضور جوانان در عرصههای گوناگون محقق خواهد شد. مدیریت سیاسی و اقتصادی کشور نیز تها با حضور جوانان نخبه سامان خواهد یافت. این تجربهی پنجاه سالهی نهضت اسلامی است که بدون حضور جوانان هرگز کارها پیش نخواهد رفت. اگر کسانی که خود را مؤمن به انقلاب و اسلام، میدانند از این نکتهی اساسی غفلت کنند، موجبات اخلال در حرکت جریان انقلاب اسلامی را فراهم خواهند ساخت. جوانان انقلابی نسلهای گذشته که امروز در جرگهی پیران انقلاباند، باید در مجامع فکری و نظری، آراء و تجارب خود را در اختیار نسلهای جدید بگذارند و اجرا و مدیریت امور را به جوانان انقلابی نسل جدید واگذار کنند.
این همان چیزی است که در سالهای گذشته بارها از زبان رهبر انقلاب شنیدهایم و در چند ماه اخیر و با روی کار آمدن پیرترین دولت سیو چند سال گذشته، بیش از پیش و مکرر در مکرر!
«انشاءالله شما جوانها، کشور را با روحیّهى شاداب خودتان تحویل بگیرید، و با ابتکار خودتان نوبت به شما برسد، انشاءالله به قلّهها برسید.[3]»