با روضه زنده هستیم*
"الحمدلله علی عظیم رزیتی" فراز پایانی زیارت عاشورا سپاسگزاری خاضعانه به درگاه الهی برای توفیق عزاداری بزرگ است. سراسر این زیارت نیز تولی اهل بیت(ع) و تبری از اعداءشان را وسیله سلوک و تقرب میشمارد. به برکت انقلاب اسلامی فرهنگ عزاداری اباعبدالله در جامعه ایران ارتقاء یافت، هر چند که امروز از اوج آن فرهنگ که در سال 57 نمودار شد فاصله گرفته ایم، اما آثار فرهنگ ظلمستیز و رهاییبخش عزاداریهای 1357 همچنان باقی است. پس از گذشت سالیان متمادی از راهپیماییهای انقلابی محرم 1357، ظرفیت اجتماعی و سیاسی عزاداری اباعبدالله(ع) در 9 دی 1388 باردیگر نمایان شد و نسیم رحمت حسینی آتش فتنه را افسرده ساخت.
در برابر این روند رو به رشد در عزاداری اباعبدالله، دو جریان مخالف نمودار شده است. این دو جریان از دو سوی مخالف بر محوریت و مرکزیت این آیین رکنی مکتب اهلبیت(ع) آسیب میرسانند. جریان اول که بیشتر از سوی مدعیان تجدد و علم نمایندگی میشود، عزاداری اباعبدالله(ع) در ماههای محرم و صفر را عامل دلمردگی و افسردگی جامعه میانگارد. جریان دوم نیز به تازگی در رسمی بیپایه، عزاداری ایام محسنیه را به عنوان متمم این دو ماه پیگیری مینماید. روی سخن در این نوشتار با جریان اول است و انشاء الله در نخستین فرصت به بررسی اصالت عزاداری ایام محسنیه نیز خواهم پرداخت.
آنچه در ظاهر عزاداری سیدالشهداء(ع) نمودار میشود، حزن و گریه است. طبیعت آدمی نیز از اینکه خاطرات ناگواراش را تداعی نماید و به یاد انها گریه کند گریزان است. همین امر موجب شده، حلقههای اجتماعی و رسانهای تجدد و روشنفکری جسارت یابند و عزاداری و گریه بر مصائب سیدالشداء(ع) را عامل افسردگی جامعه ایرانی قلمداد کنند.
در برابر این ادعا میتوان به نکته نقضی و پاسخ حلّی اشاره کرد. از باب نقض ادعا میتوان گفت، عزاداری بر مصائب کربلا با گرایش عمومی جامعه ایرانی همراه است، و شاید بتوان عاشورا را از مهمترین مولفه های هویتی جامعه ایران محسوب کرد. چگونه است که این جامعه برخلاف طبع انسانی به دنبال ذکر مصائب ناگوار و گریه بر آن خود را تجهیز میکند؟ اگر از رهگذر این عزاداری، آرامش و بهجت روحی و قلبی نصیب برپاکنندگان مجالس عزای حسینی نمیشد، چگونه به فراخور بضاعت افراد در هر کوی و برزن محفلی با نام ایشان برپا میشود؟ البته برای محروم ماندگان از گریه بر اباعبدالله(ع) درک این معنا مشکل است که گریه بر مصائب سیدالشهداء(ع) تا چه حد در تسکین اضطراب و نارحتیهای روحی راهگشاست. اما برای توده جامعه ایران که با شنیدن نام حسین(ع)، عاشقانه ابراز ارادت مینمایند فهم این نکته چندان سخت نیست.
اما جواب حلّی به این مدعا: برای مومنین یاد خدا، مایه آرامش و طمانینه قلب آدمی است و ذکر مصائب اباعبدالله از مصادیق یاد خداست. اشکی نیز که از چشمان عزادارن سیدالشهداء(ع) جاری میشود، آثار و ثمرات بیهمتایی دارد. از مهمترین آثار گریه بر مصائب سیداشهداء(ع) آمرزش گناهان حتی گناهان بزرگ است و چشمانی که در دنیا بر مصائب ایشان گریسته باشد، در قیامت گریان نخواهد بود. ترغیب فراوانی که در سنت اهل بیت(ع) برای برپاداشتن مجالس عزای حسینی وارد شده، زمینه ساز رونق آیین سوگواری بر مصائب سیدالشهداء(ع) در جامعه شیعه شده است. اینکه برخی به لحن مشفقانه و دلسوزانه یا از روی طعنه و تمسخر این سنت عزاداری را نکوهش میکنند، برخلاف مسلمات فرهنگی شیعی است.
در سالهای نخست پیروزی انقلاب نیز برخی جریانهای مدعی نوگرایی، برپایی مجالس گریه و روضه را اقدامی برخلاف فرهنگ حماسی عاشورا وانمود میکردند. در همان دوران امام خمینی(ره) در آستانه محرم در دیدار با جامعه وعاظ بر ضرورت حفظ آیینهای سنتی عزاداری و مجالس گریه بر اباعبدالله تاکید فرمودند و آثار سیاسی قیام اباعبدالله را متکی به همین گریهها معرفی نمودند:
در آن وقت [زمان رضاخان]، یکی از حرفها که هی رایج بود، میگفتند: «ملتِ گریه»؛ برای اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. اینکه همه مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسی که خودش در مجالس روضه میرفت و آن بازیها را در میآورد، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر میفهمیدند و آن را میخواستند از بین ببرند؟ قضیه عمامه و کلاه بود یا از عمامه یک چیز دیگری آنها میفهمیدند و روی آن میزان عمامه را با آن مخالفت میکردند؟ آنها فهمیده بودند که از این عمامه یک کاری میآید که نمیگذارد اینها این را که میخواهند، عمل کنند و از این مجالس عزاداری یک کاری میآید که نمیگذارد اینها کارشان را انجام بدهند.
وقتی یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را میگویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش - فی نفسه - کاری از آن میآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع میکنند و یک وجهه میدهند، سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه میروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور میتوانند بسیج کنند برای یک مسئله. این جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبههای دیگری که هست. بی خود بعضی از ائمه ما نمیفرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بی خود نمیگویند ائمه ما به اینکه هرکس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئله گریه نیست. مسئله، مسئله تباکی نیست. مسئله، مسئله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند.
* عنوان نوشته برگرفته از کلام امام خمینی(ره) است:
مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام میگرفت و بیشتر از او، حفظ کنید و اهل منبر - ایّدهم الله تعالی - کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامی و مسائل سیاسی - اسلامی. مسائل اجتماعی - اسلامی و روضه را دست از آن برندارید که ما با روضه زنده هستیم.