بسیاری معتقدند که انقلابها و جنبش های مردمی در کشاکش تحولات و رویدادهای سیاسی و اجتماعی، فرایندی را پشت سر می گذارند که از آن با عنوان «عادی سازی»، «روزمره شدن» و «نهادینه شدن» انقلابها یاد می شود .آنها این سرنوشت را برای تمام انقلاب ها محتوم فرض میکنند و اعتقاد دارند در این فرآیند به مرور زمان جامعه پسا انقلابی رو به زوال میرود و به وضعیت پیش از انقلاب باز میگردد و عادی سازی رابطه بین توده ها و نخبگان انقلابی شکل میگیرد و نسل جدید نیز به دلیل عدم اعتقاد راسخ به آرمانها و ارزشهای انقلاب و فاصله گرفتن از نسل انقلابی در این تحول و عادی سازی نقش فعالی را ایفا میکنند.در این میان مشروعیت رهبری و نظام سیاسی بر آمده از آرمانها و ارزشهای انقلابی مهمترین عنصری است که باید از بین برود تا فرآیند عادی سازی به خوبی طی شود. در انقلابهایی مانند انقلاب اسلامی ایران که جنبش مردمی و تحول عمیق اجتماعی در آن هویتی معنویت گرایانه و توحید محور داشته است این عادی سازی و از بین بردن ماهیت اصیل انقلابی همراه با دنیوی شدن و عرفی شدن است و جامعه بایستی به مرور زمان از خواسته های معنوی و آخرت گرایانه خود فاصله بگیرد و همت خود را مصروف برطرف کردن نیاز های مادی و این دنیایی خودکند.
فتنه 88 تیر نهایی دوستان نادان و دشمنان دانا و عنود داخلی و خارجی به انقلاب اسلامی و فصل ثمر چینی ازشجره خبیثه ای بود که نهال آن از ابتدای دهه هفتاد در ایران کاشته شده بود.