برنامهی سیاسی دولت دموکرات آمریکا برای کشورهای اسلامی ، با روی کارآمدن جریان اردوغان و اجرای نمایشهای اسلامی در صحنهی دولت ترکیه، ارائهی الگوی نوینی از دولت اسلامی در برابر نظام جمهوری اسلامی ایران، برای دیگر کشورها مسلمان منطقه بود. البته سرعت رخدادهای حاصل از بیداری اسلامی در منطقه، نمایش تُرکها را کمی برهم زد و اردوغان را مجبور کرد که نتیجهای که باید در ذهن مخاطبان نمایش او تداعی میشد را بلند بلند فریاد زند و دولت نوپای حاصل از بیداری اسلامی در مصر را به لائیسیته و اسلام اردوغانی که همان ویراست جدید اسلام آمریکایی است، فرا بخواند. اما همین اردوغان که روزی برای حملهی گرگهای درندهی صهیونیست به کشتی مرمره، دادوقال ضداسراییلی به راه میانداخت ، درگیر سازماندهی جنگجویان مخالف دولت سوریه شدهبود و همنوا با دوستان سعودی و قطری خود خطر اسد را از نتانیاهو بیشتر اعلام میکرد. ترکیه با داعیهی رهبری جهان اسلام، همهی وجهه و توان خود را برای نابودی دولت سوریه هزینه کرد و البته حالا سرخورده و بی نصیب، باید با مشکلات حاصل از نا امنی در کشور همسایهاش، روبرو شود.
دولت اخوانیهای مصر هم با ندانمکاری حاصل از اعوجاجات فکری و اعتقادیشان، دچار یک ایست بهتآور برای مردم منطقه شد و مرسی که خود را مستظهر به آمریکا، سعودی، ترکیه و قطر می دید، سرنگون گردید. در واقع آمریکائیها ترجیح دادند که امنیت رژیم صهیونیستی را با روی کارآمدن مجدد نظامیان در مصر ، تضمین کنند تا آنکه به همراهی مرسی و جریان نامتعادل سلفیها دلخوش باشند. هرچند که مسیر انقلاب مردم مصر بی بازگشت و آتشفشان بیداری اسلامی همچنان در زیر خاکستر دولت اخوانیها در حال غلیان است.
سوریه نیز پس از ماهها کشمکش خونبار میان جبههی دولت و طرفدارانش با طیف پراکندهای از مخالفان داخلی و ستیزهجویان خارجی، حالا به نقطهی تعادل و پیروزی دولت نزدیک میشود. هدف اصلی جبههی معارضان که نابودی دولت و برهمچیدن بساط مقاومت سوری و لبنانی در برابر رژیم صهیونیستی بود، برای همیشه از دسترس تروریستها و حامیانشان خارج شدهاست. بوق و کرنای حمله به سوریه نیز تنها مانوری از سوی آمریکا برای ابراز ارادت عمیق به دوستان صهیونیست خود بود که با هر بهانهای و تنها به علت مشکلات مالی متوقف شد. شاید درستتر آن باشد که بگوییم هرگز قرار نبود جنگی هرچند محدود آغاز شود .
دولت آمریکا البته همچنان از حکومتهای ارتجاعی منطقه همچون سعودی، قطر، کویت، بحرین و امارات حمایت میکند و چیزی به نام دموکراسی و حقوق بشر را در آن کشورها سراغ نمیگیرد.
همهی این تناقضات از آنروست که منافع اقتصادی ایالات متحده با موجودیت رژیم جعلی اسرائیل گره خورده است. آمریکا از یک سو مشکلات عدیدهی مالی در داخل دارد و از سوی دیگر متعهد به حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است. حتی اگر سیاستمداران فعلی آمریکا به یک گفتو گوی ساده با ایران رضایت دهند اما صهیونیستها غاصب به چیزی جز نابودی ایران فکر نمیکنند.