زمانی که برای اولین بار مرعشی در سال های میانی دهه 70، جریان سیاسی و مدیریتی شان را «تکنوکراتهای مسلمان» خواند، عجیب مینمود که این انگ بدنامی را چه راحت برای خود پسندیدهاند. تکنوکراسی در معنای دقیق آن حاصل شکست مدیریت اجتماعی و توفیق اقتصاد فناورانه بود، که برخی را به توهم انداخت تا بر مبنای الگوهای رایج در علوم مهندسی، به تدبیر مسائل اجتماعی و اقتصادی بپردازند. نام جستن از یک مکتب مدیریت سیاسی - اجتماعی در دوران زوال آن، تنها نتیجه ناآگاهی نیست، بلکه بخشی از آن ناشی از جاماندگی زمانی در مسیر وابستگی هویتی به غرب است. این جماعت در مطالعاتشان روزآمد نشدهاند و در مسیرِ یافتن پایگاه علمی و معرفتیشان به آموزههای آکادمیک بیش از 3 دهه پیش بسنده مینمایند.