در جهانی که به تعبیر ژان بودریار «فرا واقعیت» (hyper-reality) بر واقعیت سیطره یافته، کپی از اصل مهمتر شده و بازنمایی حقیقت بخشی از فرآیند ساختن حقیقت است، چرا نباید مسئولان دولت جمهوری اسلامی از توافقنامۀ اخیر به عنوان یک پیروزی تاریخ ساز یاد کنند؟ اگر از سویۀ افراطی موجود در سخن بودریار (که چنان که میدانیم جنگ اول خلیج فارس را اساساً جنگی رسانه ساخته میدانست که در واقعیت رخ نداده است!) بگذریم میتوان بصیرت درست موجود در آن را به چنگ آورد. در جهان محاصره شده توسط رسانه و بازنماییهای رسانهای اینکه واقعیت دقیقاً و فی نفسه چیست، نه اینکه مهم نباشد، اما اهمیت انحصاری ندارد. بلکه درست به همان اندازه، بازنمایی که از آن واقعیت صورت میگیرد مهم است. اگر شما در حقیقت امر هم برنده باشید ولی این پیروزی بازنموده نشود، شما پیروز نشده اید.
فلذا اعلام پیروزی و موفقیت در مذاکرات ژنو و بازنمایی رسانهای آن ادامۀ نبردی است که در میز مذاکره جریان داشته است. از این جهت، نه فقط قابل درک که حتی ضروری و لازم هم هست. در مقطع فعلی، هیچ کاری غیرهوشمندانه تر از این نیست که با برجسته ساختن محورهایی خاص از قبیل امتیازاتی که داده شده و امثال آن، بازنمایی مبتنی بر مصالح ملی را مخدوش کنیم. سکوت و صبر و انتظار حتماً انتخاب هوشمندانه تری است. اما هوشمندانه تر از همه اینها، همراهی و «همنوایی مشروط » است. این گزینهای است که حکیمترین و زیرکترین سیاستمرد روزگار ما برگزیده است.
اما در عین حال، دولتمردان ایرانی نیز باید متذکر این باشند که خود مدهوش و مفتون این فرا واقعیتی که به درستی در حال بر ساختن آن هستند، نشوند. اگر آنان خود نیز این فراواقعیت را با واقعیت خلط کنند، در این کارزار کارشان زار خواهد بود. از منظر واقعگرایانه توافق اخیر، نه پیروزی بزرگ بلکه مرحلۀ مقدماتی عملیاتی دشوار است که در صورت مدیریت و مقاومت مناسب میتواند به پیروزی بزرگ منتهی شود. این واقعیت است که در توافق ژنو برای نخستین بار از سوی قدرتهای مستکبر (و لو به طور تلویحی) حق ایران در غنی سازی مورد پذیرش قرار گرفته، مسیری برای حل نهایی موضوع تعریف شده و بخشی (و لو اندک) از تحریمها معلق شده، اما این هم بخش دیگری از واقعیت است که عقب نشینیهایی از برخی حقوق و دستاوردهای ملی صورت گرفته است. عقب نشینی لزوماً شکست نیست و میتواند بخشی از یک طرح عملیاتی باشد. مشروط به اینکه درک دقیق و درستی از طرح و نقشه و الزامات آن در هر مقطع وجود داشته باشد.
در مجموع آنچه که روشن است اینکه یک سال پیش رو و روند تحولات بعدی نشان خواهد داد که ثمرات و نتایج نهایی این طرح عملیاتی چه بوده است. در این فضای مبهم، واکنش هیجان زده و عاطفی چه در حمایت و چه در مخالفت، خصوصاً وقتی با بی توجهی به اهداف و منافع ملی همراه شود، مضر و بیحاصل است.