اعلام مخالفت با الزام حکومتی حجاب و دفاع از آنچه «حجاب اختیاری» نامیده میشود، در سالهای اخیر منحصر به مخالفان اصل حجاب و جریانات سکولار غیر دینی نبوده است. در مواردی برخی از کسانی که برای خود هویت دینی قائل اند و در حوزۀ شخصی به احکام دین التزام دارند نیز در سلک همراهان چنین ایدههایی دیده میشوند. طبعاً چنین افرادی در جهت توجیه و تقویت این موضع خود رو به توجیهات و شبه استدلالات درون دینی میآورند و تلاش میکنند که محملی دینی برای چیزی که بدان تمایل دارند بیابند. چنین چیزی خواه صادقانه و به تصور رها ساختن دین و دینداری از موضع اتهام «محدود کردن آزادیهای فردی» باشد و خواه ابزارگرایانه در جهت تقویت موضعی غیر دینی با شبه استدلالات دینی، اقتضائات خاص خود را دارد و نمیتوان به همان صورت که با استدلالات برون دینی در مقابل حجاب تعامل میشود، با این گونه دلیل تراشیها نیز مواجه شد.
البته چنین توجیهاتی خود انواع گوناگون دارند و از مباحث تاریخی و شبه فقهی گرفته تا دلیلتراشیهای ظاهراً مبتنی بر "عقل سلیم" را در بر میگیرند. در این مجال ما در حاشیه چند شیوۀ استدلال عمومی و نسبتاً رایج برای توجیه –به اصطلاح- «حجاب اختیاری» به ملاحظاتی انتقادی بسنده میکنیم و ورود به همۀ موارد طبعاً نیازمند بضاعت و مجالی فراتر از این است.