سیاست، عرصهی همآوردی برنامهها و راهکارهاست که بربستری از اندیشهها و منطقها بناشدهاست. هرچند مرور زمان، موضع حق را نمایان میسازد اما صرف درست و منطقی بودن یک اندیشه، موجب ظفرمندی و گسترش سریع آن در صحنهی سیاست ، نخواهدشد.
اگر حق، به درستی عرضه شود، اقبال عمومی را به همراه خواهد داشت اما در صحنهی سیاست، حقنمایی و تدلیس به آسانی رخ میدهد . تلاش اصلی جریانات باطل آناست که خود را در منظری نمایان سازند که در دید افکار عمومی، حق به نظر آیند.
درگیری مستقیم با منطق حق نتیجهای جز ابطال نخواهد داشت، بنابراین باید مصافی را به نمایش گذارند که بینندهی ماجرا، حق را در آنها بجوید، هرچند که باطلی را تبلیغ کنند و این همان سیاستبازی باطلیست که چرخ دولتهای استکباری را میچرخاند و کارشان را به پیش میبرد.
نظام اسلامی ما نیز درگیر چنین ماجرایی است. اندیشههای متین و منطقی نظام اسلامی در عرصهی سیاست باید به درستی و با برنامه و راهکار درخور، تبیین و تبلیغ شود تا در مصاف با اندیشههای باطلی که خود را در جایگاه حق نمایان میسازند به محاق نرود.
ما در برابر استکبار، موضع روشن و دقیقی داریم که برپایههای محکم و مستدلی بنا شدهاست. بی اعتمادی ما به امریکا منطقی عینی دارد که کاملا درست و گویاست و در جای خود بیان شده و میشود. افکار عمومی ما نیز در این سی و پنج سال همواره با درک و پذیرش کامل این منطق در برابر تبلیغات استکبار تسلیم نشدهاست.
دشمن مستکبر و دنبالههای داخلی آن که از رویارویی مستقیم با موضع حق و منطق مستدل نظام، عاجزند، برای خودنمایی در منظر حق، راهی دیگر را در پیشگرفتهاند. آنها برای مُحِق جلوهدادن خود در این صحنهی همآوردی، نیازمند طرفی هستند که در برابر گفتار و رفتار او، خود را در موضع حق جا بزنند و به همین منظور، برای خود "طرف قلّابی" میتراشند .