خلق حماسه عاشورا با شهادت نخبگانی همراه بود که طی 20 سال در مدرسه اهل بیت(ع) تربیت شده بودند. جماعت کمشماری که در رکاب سیدالشهدا(ع) در کربلا تداوم مسیر هدایت را تضمین کردند، سرمایه ناب انسانی شیعه در آن مقطع بودند. مقطعی که در بیشتر تحلیلها مورد توجه قرار میگیرد، همان رونمایی از این سرمایه معنوی است، اما به زحمات و تلاشهایی که تربیت این چهرههای درخشان را میسر ساخت کمتر توجه میشود؛ شیعیان جانفدایی که بدون توجه به عقل محاسبهگر مادی امتثال امر امام حسین(ع) را تا سرحد بذل جان و اسارت خاندان پذیرا شدند. تاثیرگذاری این حماسه در اتصال تامّ آن به ولایت قابل فهم است، و الّا قیامهایی که پس از آن رخ داد و فجایعی فراتر از حادثه کربلا نیز در پی داشت، هیچ یک نتوانستند تاریخ ساز باشند.
از سوی دیگر فدا شدن سرمایه تربیتی مکتب اهل بیت(ع) در عاشورا برای حفظ دین اسلام از انحراف و زوال، سنگینی بار امام سجاد(ع) در استمرار مسیر هدایت را دوچندان ساخت. در شرایط تاسفباری که پس از قیام اباعبدالله(ع) بر جامعه اسلامی حکمفرما بود، امام سجاد(ع) بدون برخورداری از میراث تربیتی پدر و عموی بزرگوارشان هدایت معنوی جامعه اسلامی را عهدهدار شدند. تربیت شدگان ناب مکتب اهل بیت(ع) همگی در رکاب اباعبدالله شهید شده بودند و اختناق اموی فرصت بسیار محدودی برای تربیت نسل جدید شیعیان باقی گذاشته بود. فضای رفاهطلبی و دنیاگرایی که به تبع حاکمیت خاندان اموی بر جامعه اسلامی غالب شده بود، فرصت محدودی برای بازسازی معنوی جامعه باقی گذاشته بود.
از سوی دیگر در پی قیام اباعبدالله و شکسته شدن هیمنه و قداست خلافت اموی، شورشها متعددی در گوشه و کنار جامعه اسلامی واقع شد. واکنش خلافت تشدید خشونت و سختگیری بر معارضان فکری و رقبای سیاسی بود. اختناقی که بر بلاد اسلامی حاکم شد، فرصت فعالیت فکری و اندیشهای را از میان برد. خطمشی تربیتی امام زین العابدین(ع) در برابر این فضای پرچالش، مخاطب قرار دادن دلها و کوشش برای احیاء قلوب مردم بود. امتی که ندای استغاثه حجت الهی را بیپاسخ میگذارد، گرفتار دلمردگی معنوی است و جز با ابتهال، تبتّل و انابه درمان نمیشود. در چنین برههای، انابه و التجاء به درگاه الهی مضمون محوری ادعیهای است که از امام علی بن الحسین(ع) به یادگار مانده است.
تامل در مجموعه اقدامات هدایتگر ایشان و سنجش نسبت آن با شرایط محیطی میتواند الهام بخش سیاستگذاری فرهنگی در برابر شرایط مشابه باشد. آنجا که عقلانیت جامعه از فهم رهنمودهای هدایتگر بازمیماند و لذتجویی و دنیاطلبی بر جامعه غالب میشود، میتوان از رهیافت معنوی امام زین العابدین(ع) الگو گرفت. جامعهای که به تبع پیشرفتهای مادی به دلمردگی معنوی دچار شده، نیازمند مداوای قلبی است، تا آماده پذیرش معارف و امتثال اوامر و و نواهی الهی شود. ورود به عصر شکوفایی علمی – چنانکه در عصر صادقین(ع) رقم خورد- ثمره احیاء معنوی جامعه و درک نیازمندیاش به معارف و احکام اسلامی بود. اگر مجاهدت معنوی امام زین العابدین(ع) نبود، ظرفیت اجتماعی بسط و ترویج معارف پیدا نمیشد. شاید امروز نیز جامعه ما پیش از ورود به عرصه آزاداندیشی علمی نیازمند نوسازی معنوی باشد. داوری درباره وضعیت موجود و سنجش معیارهای و شاخصهای آن نیازمند فهم دقیق سیره اهلبیت(ع) در دوران سه امام یاد شده میباشد.