طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

کم‌تر کسی در این‌که رابطه میان «ما» و علوم انسانی، رابطه‌ای مساله‌ساز و پرمشکل است، تردید دارد،‌ اما تشخیص و تبیین مصادیق و موارد این مساله‌سازی است که می‌تواند مسیر بحث را تصحیح یا روشن کند؛ این‌که چگونه این وابستگی به علوم انسانیِ غربی و وابستگی آن علوم، به زیست‌بوم‌شان، بلای جان ما شده... شاید اولین عرصه و زمینه‌ای که بتوان امروزه (برخلاف 2-3 قرن قبل)، مواجه با اندیشه غربی را به‌خوبی در آن‌جا نشان داد، دانش‌گاه‌ باشد و در همین‌جا، یکی از پربسامدترین کاربست‌های مغشوش علوم انسانی را دید.

گلارک و استارک

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۴۴

نوبت جوانان

احمد مخبری

امام خمینی در سال‌‌های آغازین دهه‌ی چهل شمسی، تلاش‌های گذشته‌ی خود در مبارزه با ظلم و فساد و وابستگی دستگاه طاغوت را علنی‌تر ساخت و در مجامع عمومی فریاد کرد و صاحبان منبر و قلم را به هم راهی و هم‌صدایی فراخواند.

در این میان گروهی از فضلا و اساتید جوان حوزه‌های علمیه، بار تبیین اصول انقلاب اسلامی و تهییج آحاد ملت مسلمان را بر دوش کشیدند و از روزهای اول نهضت همواره پشتیبان و در خدمت امام و انقلاب بودند. نخبگان این نسل که پیش‌تر، برای حضور منسجم و مؤثر خود در اداره‌ و تمشیت امور حوزه‌های علمیه و «دفاع ‌از اسلام ‌و ارزش‌های ‌اسلامی‌، اجرای ‌قوانین ‌اسلام‌، مبارزه ‌با طاغوت ‌و دفاع ‌از حقوق ‌مردم ‌ستمدید‌ه ی ‌ایران[1]»‌ ، جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم را تأسیس کرده‌بودند، به صورت متشکل و هم‌آهنگ وارد میدان شدند و از هیچ مجاهدتی دریغ نکردند. آن‌ها پس از سخن‌رانی امام در عاشورای 1383 هجری قمری[2] که به دستگیری ایشان و در نتیجه قیام خونین 15 خرداد منجر شد، ضمن رایزنی با مراجع و اَعلام حوزه در مورد مرجعیت امام، در بیانیه‌ای مرجعیت ایشان را اعلام و مصونیت قضایی ایشان را به عنوان یکی از مراجع تقلید تثبیت کردند.

در همان روزگار هرچند گروهی از معمّرین و اساتید حوزه‌های علمیه از ایشان پشتیبانی و با خروش انقلابی حاج‌آقا روح‌الله چند قدمی هم‌راهی کردند، اما در ادامه‌ی راه، بسیاری از آن‌ها، با مصلحت‌ اندیشی‌هایی که مقتضای کبر سنّشان بود از جریان انقلاب باز ماندند. اما خیل عظیمی از طلاب و فضلای جوان هم‌واره در خدمت امام و آرمان‌های عالی انقلاب و اسلام بودند. آنان در تمامی ادوار وفصول تبلیغ، معارف اسلام ناب و مبانی انقلاب اسلامی را به آحاد ملت منتقل کردند تا شور و شعور انقلاب و ظلم‌ستیزی در اقصی نقاط کشور گسترده شود و زمینه برای هم‌راهی و هم‌نوایی اقشار مختلف جامعه با آرمان‌‌های الهی امام خمینی فراهم گردد.

 
در فضای عمومی جامعه نیز جوانانی اعم از دانشگاهی، بازاری، کارگر و دیگر اقشار، که در مساجد و هیئات مذهبی، بیانات و بیانیه‌های امام را ، پی‌گیری می‌کردند، در خط مقدم مبارزه با طاغوت بودند و در دوران خفقان شدید پس از خرداد 42 شعله‌های خشم و خروش ملت مسلمان را هم‌چنان برپا نگاه‌داشتند.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۵۱

ممیزی درونی عموم مردم

محمد مهدی شاه آبادی

بچه که نیستیم؛ اگر مشکلی در فیلم باشد آن را نمی بینیم، روی ما اثر منفی ندارد، ما از وجهه علمی یا سرگرمی برنامه ها استفاده می کنیم.

تو که هنور یک شبکه وهابی را ندیده ای که عقایدت را نقد کند، هنوز کورکورانه تقلید می کنی. حرف های مخالفان اعتقادی را نیز بشنو تا بتوانی اعتقاد درست داشته باشی.

بسیاری از ما فکر می کنیم که همگان مخاطب این آیه شریفه اند که «فبشر عباد، الذین یستعمون القول فیتبعون احسنه» (سوره مبارکه زمر). اما روشن است که آن کس که توانایی گزینش صحیح و سقیم را ندارد نمی تواند موضوع حکم این آیه باشد. چرا که توانایی شناخت احسن را ندارد تا بتواند از آن تبعیت کند.

اما این مطالب احتمالاً بدیهی، چرا جای طرح پیدا کرده است؟ رویکردهای فرهنگی دنیای مدرن، در کنار کاهش اعتبار علوم انسانی در دنیای پست مدرن، در کنار افزایش دسترسی آسان به انواع اطلاعات برای انواع گروه های در جوامع انسانی مانند شبکه های مجازی، رشد آموزش عمومی در کشورها در کنار روحیه حقیقت جویی و میل به علم افزایی از جمله عواملی است که باعث شده عموم مردم، برای باز کردن دریچه های ورودی فکر و قلب خود بر روی انواع محصولات فکری و روحی، توجیهاتی داشته باشند.

اگر محصولات فکری و روحی نیز سالم و آلوده دارند، عموم مردم در برابر این موضوع چه کاری می توانند انجام دهند؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۲ ، ۲۲:۵۲

رسول رحمت و وحدت

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی

مجد و علوّ مقام و مرتبت نبی اکرم(ص) مانع از آن است که فهم ما از عهده توصیف شخصیت ایشان برآید. آنچه مسلمانان در شناخت ایشان برشمرده‌اند، از مرتبه افعال و سیره چندان فراتر نرفته است. اما آنگاه که به مدد کلام الله و بیان امیرالمومنین(ع) به شناخت اشرف خلایق الهی می‌پردازیم، زوایایی نو از کمال و علوّ رسول الله(ص) بر ما آشکار می‌شود. در این مجال مهترین ارمغان نبی اکرم(ص) برای انسان‌ها را در قرآن کریم و  بیان امیرالمومنین(ع) مرور می‌نماییم.

شاید بتوان گفت شوق مهرآمیز و شفقت و رحمت رسول‌الله به مردم بارزترین وجهه شخصیت ایشان در کلام امام علی‌بن‌ابیطالب(ع) باشد. آشنایی با شخصیت رسول الله(ص) را می‌توان از برخی آیات کتاب الله نیز استفاده کرد، آنجا که می‌فرماید:

 لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ

هر آینه پیامبری از خود شما بر شما مبعوث شد ، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می آید سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است

یا تلاش جان‌فرسای رسول رحمت برای نجات مردم از گمراهی و تباهی و رهنمون ساختن به مسیر بهره‌مندی از فضل و رحمت الهی چنان بود که خداوند برای آرامش ایشان  چنین آیاتی نازل فرمود:

فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا

شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند ، خویشتن را به خاطرشان از اندوه هلاک سازی 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۲ ، ۱۶:۱۸

تفکر و انقلاب اسلامی

مرتضی روحانی

1.     اگر بخواهیم تبیین کنیم که مسائل فکری از کجا نشأت می‌گیرند و چگونه سر بر می‌آورند شاید بتوانیم مواردی ظنّی و احتمالی را مطرح کنیم اما یک چیز را به صورت اصلی قطعی می‌دانیم که مساله‌های یک اندیشمند متاثّر از زمینه و زمانه‌‌ی وی است. به عبارتی دقیقتراندیشمند تنها زمانی اندیشمند می‌شود که به پرسش از زمانه خود بپردازد و سعی کند در افق زمانه خود بنگرد و از آن دریچه هم افق با مسائل هستی شود. حال می خواهد این مساله تجلی هستی در ساحت اجتماع باشد یا دین، اخلاق باشد یا تکنولوژی، عرفان باشد یا اقتصاد. و از همین روی است که بستر فکری اندیشمند در فهم آراء و اندیشه های وی نقشی اساسی ایفاء می کنند.

2.      اگر به تاریخ اندیشه نگاهی بیاندازیم و ببینیم که چه وقایعی بزرگترین تاثیرات را روی متفکران گذاشته است قطعا در بین آنها نام "انقلاب‌ها" می درخشد. در تحقق جوامع مدرن شاید چیزی بیش از انقلاب کبیر فرانسه اهمیت نداشته باشد. انقلابی که به معنایی مساله اصلی فیلسوف مدرنیته یعنی هگل است. هگل سعی می‌کند با نگاهی کلان مساله انقلاب کبیر را تبیین کند و برای دستیابی به این مقصود چه راه پر پیچ و خم و طولانی ای را طی می‌کند تا بتواند انقلاب کبیر را به عنوان یک ایده‌آل در اندیشه خود معرفی کند و آن را نماد یک جامعه هگلی بداند. کسی نیست که هگل خوانده باشد و نداند که او چقدر از ناپلئون تاثیر پذیرفته و شاید اغراق نباشد که بگوییم از نظر هگل ناپلئون نماد روح زمانه است.
از سوی دیگر انقلاب 1917روسیه که در آن اندیشه‌های کمونیستی  جای ویژه‌ای برای خود را باز کرد نیز نمونه دیگری است از تاثیر انقلاب‌ها در امور معرفتی و مسائل فکری.
3.      حال چه ما بپسندیم و چه نپسندیم انقلاب اسلامی ایران اگر نگوییم انقلابی بزرگتر از انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه بوده است، انقلابی است همطراز و در قد و قواره آنها. اما چرا در پیرامون آن به مسائل نظری و معرفتی فکر نکرده ایم و سعی در تبیین آن از دیدگاه خاص خودش نداشته ایم؟ چرا انقلاب اسلامی را در حصار واژگان مصطلح اندیشه سیاسی محبوس کردیم و سعی نکردیم برای آن تولید ادبیات بومی کنیم؟ اگر هگل انقلاب کبیر فرانسه را نقطه آرمانی تحقق فلسفه حق دیده و برای آن کتابی به قد و قواره فلسفه حق نوشته است اگرچه انقلاب کبیر را در تحقق بخشیدن به تقویم آزادی شکست خورده می‌بیند چرا ما نباید بتوانیم در راستای تببین انقلاب اسلامی ایران کتابی درخور داشته باشیم؟!
گمان نمی کنم که دلیل آن نبوغ کمتر مردمان این سرزمین از هگل یا دلایلی شبیه به این باشد. به نظر می‌رسد مساله از دو جا نشأت می گیرد:
اول: آنکه ما اصلا زمینه و زمانه ای برای خودمان جدای از غرب قائل نشده‌ایم تا در ظلّ آن بتوانیم به مسائل نگاه کنیم و برای حل شان از آن مدد بگیریم. عالم ما عالمی است غربی و به عبارت دقیقتر یونانی.
دوم:آنکه گهگاهی هم که به سراغ "مساله انقلاب اسلامی" می رویم آن را در حصار "زبان" دیگری محبوس می‌کنیم و به او اجازه نمی‌دهیم خود را با زبان خود برای ما واگویه کند. در واقع ما با زبان یونانیان می اندیشیم حتی اگر به زبان پارسی سره سخن بگوییم. از سوی دیگر حتی اگر در این میانه کسی نغمه‌ی دیگر هم سر دهد گوشی برای شنیدن آوای او نیست.
این بی‌جهان بودن و در نتیجه بی‌زبان بودن ماست که باعث شده است نتوانیم به مقوله "انقلاب اسلامی" بیاندیشیم و اگر هم گاهی تلاشی برای فهم و تبیین آن کرده‌ایم ، با حصار زبان آن را لال کرده ایم.
حال در این تارنما تلاش من آن است که در حد توان اندک و بضاعت مزجات خود به مساله انقلاب اسلامی توجه بدهم. مساله ای که اگر قرار باشد برای ما گشودگی ای صورت گیرد تنها و تنها از دریچه آن ممکن است. از سوی دیگر عمیقا بر این باور هستم که اگر کسی در این مرز بوم زندگی می کند و به مساله انقلاب اسلامی نمی اندیشد اصلا متفکری ایرانی نیست. تاکید می‌کنم که نقطه انکار ناظر به متفکر بودن وی نیست بلکه چنین شخصی "متفکری ایرانی" نیست  حتی اگر کتابهایش در سرتاسر دنیا خوانده شود و مشکلات دیگر مردمان را حل و فصل کند چراکه ما همگی به صورت عام و اندیشمندان‌مان به صورت خاص فرزندان زیست بوم جهانی‌اند که بالکل غربی است و عجیب نیست که بگوییم اندیشمندان ما بیش از آنکه ایرانی باشند جهانی اند و از آنجایی که جهانی برای ما جز غرب باقی نمانده است ، غربی اند.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۲ ، ۰۹:۰۱

زندگی مؤمنانه

مسعود معینی پور

شاید بتوان فلسفه ارسال رسل، انزال کتب و اعطای ولایت به معصومان بعد از پیامبر خاتم را در یک کلام خلاصه کرد و آن، ارائه مدل زندگی مؤمنانه ذیل حکومت خداست. دین، منشور زندگی مؤمنانه است و پیامبران و اهل بیت پیامبر خاتم، الگوی عملی زندگی مؤمناناند.

زندگی مؤمنانه را شاید بتوان به عنوان جایگزین سبک زندگی به کار برد وابعاد مختلف آن را برای جایگزینی به جای سبک زندگی واکاوی کرد.

زمانی که انسان خود بسنده به این نتیجه رسید آن منشور و این الگوها دست و پا گیر اویند، تصمیم گرفت دایره مأذونات را از بین ببرد و تمام مقدورات و بلکه هواهای خود را در این عالم به فعلیت برساند.

پس برای تمام ساحات زندگی انسان جدید و براساس هواها و غرایز او محصولات متنوع تولید کردند و میکنند؛ محصولاتی که نهایت لذت را در این عالم برای انسان محقق می‌کند و اختیار انسان را در حداکثر خود به فعلیت می‌رساند.

تفکر بر ساخته از تحول غرب مدرن برای ساختن تمدن نو، به باز آفرینی انسانی جدید مبتنی بر مبانی و منابع و روشهای جدید پرداخت وبرای نیل به این مقصود برای تمام ساحات زندگی انسان برنامه ارائه داد؛در حوزه بینشها ،گرایشهای و رفتارهای او ، و این شد همان lifestyle معروف. از سوی دیگر و برای اینکه سیطره خود را بر عالم بگستراند و دنیا را مسخر این انسان جدید کند ، سبک و سیاق بینشی و گرایشی و رفتاری خود را د رقالبهای مختلف و با رعایت اقتضائات اقلیمی و فرهنگی وتربیتی به تمام دنیا صادر کرد.

در این میان اما عده ای میخواهند دین را برپا دارند و ذیل حکومت خدا زندگی کنند. آنان قائلند که عقلانیت انسان ما دام که به منبع وحی متصل نباشد قابلیت تشخیص مصالح و مفاسد را ندارد و راه کمال و پیشرفت او را نیل به سوی غایت قصوی الهی میدانند. ادعایشان این است که زندگی مومنانه آنان میتواند همزمان سعادت دنیا و آخرت را برایشان فراهم کن؛ سعادت حقیقی و پنداری را. اما در بسیاری از موارد و در پاسخگویی به بسیاری از نیاز های انسان از رائه راهکارهای این دنیایی که آخرت را هم تامین کند ، ضعف دارد. این جمع، راه را در زندگی مومنانه ذیل سلوک اهل بیت میدانند تا این امکان را داشته باشند که به مدلی از زندگی مومنانه دسترسی داشته باشند که میتواند سعادت دنیا و آخرت آنها را تامین کند و در برابر رقبای دنیای مدرن قابل رقابت و ارائه باشد.

زندگی مومنانه ذیل سلوک اهل بیت این قابلیت و مزیت را برای رقابت ایجاد میکند؛

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۲ ، ۲۲:۱۱

اعلام مخالفت با الزام حکومتی حجاب و دفاع از آنچه «حجاب اختیاری» نامیده می­شود، در سالهای اخیر منحصر به مخالفان اصل حجاب و جریانات سکولار غیر دینی نبوده است. در مواردی برخی از کسانی که برای خود هویت دینی قائل اند و در حوزۀ شخصی به احکام دین التزام دارند نیز در سلک همراهان چنین ایده­هایی دیده می­شوند. طبعاً چنین افرادی در جهت توجیه و تقویت این موضع خود رو به توجیهات و شبه استدلالات درون دینی می­آورند و تلاش می­کنند که محملی دینی برای چیزی که بدان تمایل دارند بیابند. چنین چیزی خواه صادقانه و به تصور رها ساختن دین و دینداری از موضع اتهام «محدود کردن آزادی­های فردی» باشد و خواه ابزارگرایانه در جهت تقویت موضعی غیر دینی با شبه استدلالات دینی، اقتضائات خاص خود را دارد و نمی­توان به همان صورت که با استدلالات برون دینی در مقابل حجاب تعامل می­شود، با این گونه دلیل تراشی­ها نیز مواجه شد.

البته چنین توجیهاتی خود انواع گوناگون دارند و از مباحث تاریخی و شبه فقهی گرفته تا دلیل­تراشی­های ظاهراً مبتنی بر "عقل سلیم"  را در بر می­گیرند. در این مجال ما در حاشیه چند شیوۀ استدلال عمومی و نسبتاً رایج برای توجیه به اصطلاح- «حجاب اختیاری» به ملاحظاتی انتقادی بسنده می­کنیم و ورود به همۀ موارد طبعاً نیازمند بضاعت و مجالی فراتر از این است.

۱۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۲ ، ۱۰:۵۵

فساد در«جمهوری اسلامی»، مانند هر دولت دیگری، می­تواند دلایل متعددی داشته باشد. فی­‌المثل، شفاف نبودن قوانین و مقررات اقتصادی، موجب پدیدآمدن گریزگاه­‌ها‌ی اقتصادی می­شود؛ یا فقدان نظام اطلاع­رسانی، موجب پیدایی رانت اطلاعاتی می­شود. این موارد در هر دولت، و سیستم دیگری هم می­تواند اتفاق بیفتد. اما جز این، سیستم جمهوری اسلامی، از آن حیث که «جمهوری اسلامی» است، می­تواند زمینه­‌های متفاوتی برای فساد پیدا کند که لزوماً در دیگر سیستم­ها و نظامات حکومتی وجود ندارند. ازاین رو مسالة خاصّ محقق وفادار به انقلاب اسلامی باید بررسی همین «مسائل خاصّ جمهوری اسلامی» باشد.  یکی از مواردی که از این حیث باید مورد توجه قرار گیرد، مقولة «نظارت» است.
«فساد» و «نظارت»، رابطة معکوسی با یکدیگر دارند:
 هر جا نظارت کمتر باشد،فساد بیشتر است و بالعکس.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۹:۰۹

آیین سازی در عزاداری

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی

اقامه مجالس عزا برای مصائب سیدالشهداء(ع)، سنتی است که درپی واقعه عاشورا به اشاره اهل بیت(ع) و الگوسازی ایشان پایه‌گذار شد. پیش از عاشورا روابتی که بر اقامه مجالس سوگواری در عزای نبی اکرم(ص)، امیرالمومنین(ع) یا فاطمه زهرا(س) دلالت داشته باشد، در دست نیست. البته درباره برخی از امامان متاخر از اباعبدالله(ع) روایاتی در دست داریم که بر عزاداری سالیانه ایشان تا مدتی مشخص پس از وفات شان دلالت دارد.

فاجعه عاشورا به جهت برخورداری از ظرفیت‌های عاطفی و حماسی، مجال سامان‌یافتن فراگیرترین آیین عزاداری را فراهم آورده است. به تبع این آیین، آداب و سنن عزاداری در میان محبان اهل‌بیت(ع) تقویت شده و نهادهای متناسب با خود را پدید آورده است. هیئات عزاداری، شعر آیینی، مداحی و ... برخی از نهادهای اجتماعی است که برآمده از سنت عزاداری سیدالشهداء(ع) اند.

 امروز در جامعه شیعی ایران با فراگرد جدیدی مواجه هستیم که در آن نهادهای عزاداری به کانون سنت‌سازی برای مراسم سوگواری بدل شده اند. در واقع به جای آنکه هیئات، مداحان و واعظان براساس هدایت ائمه معصومین(ع) آیین‌های عزاداری را برپا نمایند، تبدیل به عاملان طرحریزی موسم‌های های عزاداری نوین شده اند. با توجه به ظرفیت اجتماعی فراوانی که در این اقشار فراهم آمده، توانایی جریان سازی شان قابل توجه است.از همین رو می‌توانند بدون آنکه برای رفتارهای‌شان دلایل کافی ارائه نمایند، سنت‌های اجتماعی را ایجاد نمایند یا در آنها تغییر دهند.

آنچه در سالیان اخیر به عنوان ایام عزاداری محسنیه رواج یافته نمونه‌ای از سنت‌سازی سلیقه‌ایِ کانون‌های عزاداری است. به لحاظ تاریخی وقوع رفتارهای خشن و ظالمانه از سوی غاصبان ولایت امیرالمومین(ع) پس از رحلت نبی اکرم(ص) قابل انکار نیست. عظمت این مصیبت و آسیبی که به مسیر هدایت الهی وارد ساخته از دایره فهم و تقدیر ما بیرون است.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۲:۴۹

ما و علوم انسانی

فرشاد مهدی‌پور

بنجامین فرانکلین، از بنیان‌گذاران آمریکای جدید، جمله‌ای دارد به سال 1789 که گفته است: «در این جهان، هیچ چیزی را نمی‌توان قطعی دانست، جز مرگ و مالیات». این گزاره را می‌توان از دو بعد هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی مورد بحث و بررسی قرار داد و راه‌هایی در آن جُست برای فهم مساله «ما».

او در جهانی می‌زید که عدم قطعیت‌ها در آن دائمی است؛ بدون هیچ شک و شبهه‌ای، کم‌ترین ثبات (و رفته‌رفته تعادلی) در میان نیست و نمی‌شود پا را روی هیچ سنگی گذاشت و وجودش را قطعی گرفت و عالم را از آن‌جا فهمید. عالمی که او در آن است، از آن‌جایی‌که فاقد قطعیت است دارای اصلی‌ترین ویژگی مدرنیته به‌شمار می‌رود؛ ورای این بُعد، روی‌کرد معرفت‌شناختی نهفته در این سخن هم قابل توجه است، آن بخشی که «مالیات» را هم‌سان و هم‌اندازه «مرگ»، دارای وجود و عینیت و حقیقت می‌داند و رهایی از آن‌را ناممکن. به دیگر سخن، زیستن در عالمِ جدید، بدون درک جای‌گاه مرگ و مالیات شدنی نیست و همین کردار و رویه گفتمانی است که امکان انقیاد سوژه‌ها را فراهم آورده و آن‌را عملی ساخته است.

فرانکلین و فوکو

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۲ ، ۰۹:۱۲

سایر مطالب