طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

کندوکاوی در کنش تکلیف مدارانه

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی
شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۹ ب.ظ

دانش فقه مبتنی بر چارچوب نظری عبد و مولی سامان یافته است. در این رابطه مولی از حق اطاعت برخوردار است و خروج از رسم بندگی، بنده را سزاوار عقاب و عتاب مولی می‌سازد. درک همین معنا بندگان را وادار می‌سازد برای آنکه حق مولویت مولی را رعایت نمایند، و رفتار خود را چنان به انجام رسانند که از عهده پاسخگویی برآیند. هرجا که دستوری از مولی برای‌شان آشکار شود، با اتیان آن بار تکلیف را از دوش خود بر زمین می‌گذارند. در برابر هر جا که رخصت مولی در انجام و ترک عملی را دریابند، خود را در وسعت و فراخی می‌یابند. اما در بسیاری موارد علم به تکالیف حاصل نمی‌شود و در برخی موارد آنچه از خطابات شارع به ما رسیده حکم واقعی شارع را تبیین نمی‌کند. در این شرایط نیز شارع ما را سرگردان و حیران رها نساخته و با اعتباربخشی به روش‌های عمدتا عقلایی، راهی برای سامان دهی رابطه مولی و عبد فراهم ساخته است.در اصطلاح فقهی روش‌های غیرعلمی که تکلیف و وظیفه ما را در چنین شرایطی تعیین می‌نماید، «اماره» نامیده می‌شود و در تعبیر دیگری به آنها «حجت» می‌گویند. و مفاد اماره  را آنجا که مطابق حکم واقعی نیست، «حکم ظاهری» می‌نامند.

رفتار اجتماعی و سیاسی ما نیز از این قاعده مستثنی نیست، و برای آنکه بتوانیم در پیش‌گاه الهی پاسخگوی کنش اجتماعی و سیاسی مان باشیم، لازم است مطابق «حجت» عمل نماییم. نتیجه عمل به حجت اگر مطابق حکم واقعی خداوند متعال باشد، که بی‌تردید عقاب و عتابی متوجه ما نیست. اما چنانچه مفاد حجت از سنخ حکم ظاهری باشد و با حکم واقعی مطابقت نداشته باشد، به واسطه آنکه عمل به حجت براساس تایید و تجویز شارع مقدس بوده، از عهده پاسخگویی به آن بر می‌آییم. مفهوم «حجت» از بنیادی ترین مفاهیم دانش فقه است. درک صحیح جایگاه حجت می‌تواند برطرف گننده بسیاری از شبهات و مناقشاتی باشد که در فضای برون حوزوی به کارآیی و اعتبار این دانش وارد می‌سازند.

مطلب روز گذشته، در مقام آسیب‌شناسی رفتار برخی جریان‌های سیاسی که شعار وظیفه‌مداری را برافراشته‌اند، چنین نوشته بود:

دین برای مداخله در امور اجتماعی به ویژه آنجا که به خون و جان و آبروی انسان ها بستگی می یابد معیارهای سخت گیرانه ای وضع کرده و در پی آن است که مصلحت و مفسده واقعی در حد امکان برآورده شود. روشن است که در زمانه غیبت دسترسی به مصالح و مفاسد واقعی دشوار است اما این مجوز آن نیست که در هر انتخابات و دیگر عرصه های کلان اجتماعی آنچه با ذهن قاصر خود دریافتیم محور راهبری میلیون ها انسان قرار دهیم و پس از چندی به راحتی بگوییمنحن نحکم بالظاهر.

این کلام حائز مقدمات درستی است که قابل انکار نیست. شارع حکیم در امور مرتبط با جان، مال و آبروی انسان‌ها برخی امارات را از اعتبار ساقط کرده و شرایط سخت تری برای احراز همان حکم ظاهری اعمال کرده است. چنانکه در اثبات و احراز برخی جرایم ناموسی شهادت چهارنفر را لازم شمرده است، اما در بسیاری از موضوعات خارجی، شهادت یک نفر عادل کفایت می‌کند. تعدد و تکثر این گونه سخت‌گیری‌ها فقیه را متوجه می‌سازد که شارع در چنین اموری، شرایط سهل احکام طهارت را برقرار نساخته است. این سخت‌گیری‌ها احتمال موافقت مفاد امارات این باب با واقع را افزایش می‌دهد ولی باز هم تکلیفی جز همان عمل به حجت ،که می‌تواند حکم ظاهری باشد، بر عهده نداریم.

رهیافت اصلی شارع برای حفظ جامعه از درغلتیدن به ورطه تشخیص‌های ناقص و بی‌بهره از علم و بصیرت، ارجاع امت اسلامی به «امام عادل» است. هدایت جامعه در شئون اجتماعی و سیاسی، آن شانی از امام است که در زیارت عاشورا با عنوان «مراتبکم التی رتبکم الله فیها» به آن اشاره شده است. صیانت جامعه از خطاهایی که می‌تواند سرنوشت آن را از سعادت به هلاکت بکشاند، بر اصل امامت استوار است. این نکته در مفاد حدیث قدسی چنین آمده:

قال الله تبارک و تعالى:لاعذبنّ کلّ رعیّة فى الاسلام دانت‏ بولایة کلّ امام جائر لیس من الله،و ان کانت الرعیّة فى اعمالها برّة تقیّة، و لاعفونّ عن کلّ رعیّة فى الاسلام دانت‏ بولایة کلّ امام عادل من الله، و ان کانت الرعیّة فى‏انفسها ظالمة مسیئة[1]

همانا عذاب خواهم کرد هر رعیتى را که در اسلام پبروی کند از ولایت هر پیشواى ستمکارى که از جانب خدا نیست، اگر چه رعیت در کارهاى خود نیکوکار و پرهیزکار باشد و به یقین عفو مى‏کنم از هر رعیتى که در اسلام پیروی کند از ولایت امام عادلى که از جانب خدا باشد، اگر چه خودش ستمگر و بدکردار باشد.

بر اساس این کلام، سعادت شخصی افراد جامعه در گرو تبعیت جمعی ایشان از امام عادل ( و نه لزوما معصوم) است، حتی اگر در اعمال فردی‌شان مرتکب عصیان و گناه شده باشند.

با استناد به حجیت فائقه‌ی امام عادل در اعمال و رفتار اجتماعی و سیاسی، شایسته تر آن است که جریان‌های مدعی تکلیف مداری را به این نکته اشاره دهیم که به جای تحلیل‌های شخصی و گروهی، به اشارات و هدایت‌های امام عادل جامعه توجه کنند و با التزام تام به رهنمودهای صریح و تلویحی ایشان، خود را از عقاب الهی و جامعه را از تباهی دور سازند.

 

[1] . کافى،ج ۱،ص ۳۷۶،ح ۴٫

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سایر مطالب